annex

/ˈæˌneks//ˈæneks/

معنی: ضمیمه، پیوست، ضمیمه سازی، ضمیمه کردن، پیوستن
معانی دیگر: رجوع شود به: annex، (ناحیه یا کشوری را) تصاحب کردن، به خود پیوستن، ملحق کردن، به زور تصاحب کردن، بدون اجازه صاحب شدن، (در مورد ابنیه) ساختمان فرعی، بخش افزوده شده، بنای ضمیمه، ساختمان همبست، همبست کردن، (چیز کوچکتری را به چیز بزرگتری) پیوستن، (به عنوان شرط اضافی) افزودن، پیوست کردن، (قدیمی) به هم وصل کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: annexes, annexing, annexed
(1) تعریف: to add or attach, esp. to something larger.
مترادف: add, append, attack, connect
مشابه: affix, combine, enlarge, include, incorporate, join, link, supplement, tack, tag

- He annexed his remarks to the article.
[ترجمه گوگل] وی اظهارات خود را ضمیمه مقاله کرد
[ترجمه ترگمان] وی اظهارات خود را به این مقاله ضمیمه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to add (territory) to an existing nation or city.
مترادف: acquire, obtain
مشابه: appropriate, attack, confiscate, take, usurp

- The United States annexed Texas in 1845.
[ترجمه گوگل] ایالات متحده تگزاس را در سال 1845 ضمیمه کرد
[ترجمه ترگمان] ایالات متحده در سال ۱۸۴۵ تگزاس را به خاک خود منضم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: annexable (adj.), annexation (n.)
(1) تعریف: a building, either attached or separate, added to an existing one.
مترادف: ell, wing
مشابه: addition, extension

- My room was in the main part of the dormitory, but my friend's room was in the annex.
[ترجمه گوگل] اتاق من در قسمت اصلی خوابگاه بود اما اتاق دوستم در آنکس بود
[ترجمه ترگمان] اتاق من در قسمت اصلی خوابگاه بود، اما اتاق دوستم در ساختمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: something added to a document, usu. at the end; appendix.
مترادف: addendum, appendix, codicil
مشابه: attachment, epilogue, extension, postscript, supplement, tag

جمله های نمونه

1. his office is in the annex
دفتر او در ساختمان فرعی قرار دارد.

2. The annex has been built on to the main building.
[ترجمه زینب سرآمد] بنای فرعی روی عمارت اصلی ساخته شد.
|
[ترجمه زینب سرآمد] ساختمان فرعی روی عمارت اصلی ساخته شده است.
|
[ترجمه گوگل]ضمیمه بر روی ساختمان اصلی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این ضمیمه بر روی ساختمان اصلی بنا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He also denied that he would seek to annex the country.
[ترجمه گوگل]او همچنین انکار کرد که به دنبال الحاق کشور است
[ترجمه ترگمان]او همچنین انکار کرد که به دنبال ضمیمه کردن کشور خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hitler was determined to annex Austria to Germany.
[ترجمه گوگل]هیتلر مصمم بود اتریش را به آلمان الحاق کند
[ترجمه ترگمان]هیتلر تصمیم گرفت اتریش را به آلمان ملحق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Annex lists and discusses eight titles.
[ترجمه گوگل]ضمیمه هشت عنوان را فهرست کرده و مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این پیوست ۸ عنوان را ذکر کرده و در مورد هشت عنوان بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Simon House and the annex take in people from the street and try to help them sort out their lives.
[ترجمه گوگل]سایمون هاوس و انکس مردم را از خیابان می گیرند و سعی می کنند به آنها کمک کنند تا زندگی خود را مرتب کنند
[ترجمه ترگمان](سیمون هاوس)و the که از خیابان ها می آیند و تلاش می کنند تا به آن ها کمک کنند تا جانشان را از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In 1783 she proceeded to annex the nominally independent Crimea and to construct a large Black Sea fleet.
[ترجمه گوگل]در سال 1783 او اقدام به الحاق کریمه به طور اسمی مستقل و ساخت ناوگان بزرگ دریای سیاه کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۷۸۳ او به ملحق شدن به the مستقل کریمه و ساخت ناوگانی بزرگ دریای سیاه ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Planning Director Jerry Flannery is attempting to annex 1260 acres of vacant land next to the city.
[ترجمه گوگل]جری فلانری، مدیر برنامه ریزی در حال تلاش برای الحاق 1260 هکتار زمین خالی در کنار شهر است
[ترجمه ترگمان]مدیر برنامه ریزی جری Flannery در تلاش است تا ۱۲۶۰ هکتار زمین بایر را در نزدیکی شهر annex کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An attempt to annex nearby Epizephyrian Lokri was put a stop to by Hiero in 47
[ترجمه گوگل]تلاشی برای الحاق اپیزفیرین لوکری در نزدیکی توسط هیرو در سال 47 متوقف شد
[ترجمه ترگمان]تلاش برای ضمیمه Epizephyrian Lokri در نزدیکی by در سال ۴۷ متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Classes of project defined in Annex I include such things as overhead power lines, quarries and waste incinerators.
[ترجمه گوگل]طبقات پروژه تعریف شده در ضمیمه 1 شامل مواردی مانند خطوط هوایی برق، معادن معدن و زباله سوز می باشد
[ترجمه ترگمان]کلاس ها شامل موارد زیر می باشند: خطوط انتقال برق، معادن سنگ و کوره های زباله ریزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Finally, I annex by way of an Appendix a schedule of companies who have signed the confidentiality agreement and their status.
[ترجمه گوگل]در نهایت، من از طریق یک ضمیمه برنامه زمانی شرکت هایی را که قرارداد محرمانگی را امضا کرده اند و وضعیت آنها ضمیمه می کنم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، من از طریق ضمیمه لیستی از شرکت هایی که توافقنامه محرمانه و وضعیت آن ها را امضا کرده اند، ضمیمه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Consumer groups wished to give the Annex the status of a blacklist.
[ترجمه گوگل]گروه‌های مصرف‌کننده مایل بودند به ضمیمه وضعیت یک لیست سیاه بدهند
[ترجمه ترگمان]گروه های مصرف کننده می خواستند به پیوست الف وضعیت یک لیست سیاه را بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The procedures of Annex are realistic and practical if implemented in the proper spirit and with good will.
[ترجمه گوگل]رویه های انکس در صورتی واقع بینانه و عملی است که با روحیه مناسب و با حسن نیت اجرا شود
[ترجمه ترگمان]این روش ها در صورتی عملی و عملی هستند که در روح مناسب و با حسن نیت اجرا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The model increment annexation algorithm was devised to annex the incremental model onto primary geometric model at the client to form the modified collaborative CAD model.
[ترجمه گوگل]الگوریتم الحاق افزایش مدل برای الحاق مدل افزایشی به مدل هندسی اولیه در مشتری ابداع شد تا مدل CAD مشارکتی اصلاح شده را تشکیل دهد
[ترجمه ترگمان]الگوریتم الحاق مدل برای ضمیمه مدل افزایشی به مدل هندسی اولیه در مشتری برای شکل دهی مدل CAD اصلاح شده بکار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The private barber parlor was in an annex adjoining a capacious bathroom.
[ترجمه گوگل]آرایشگاه خصوصی در یک ضمیمه مجاور حمام بزرگ قرار داشت
[ترجمه ترگمان]سلمانی مخصوص سلمانی خصوصی در یکی از ساختمان های جنبی، کنار یک حمام بزرگ قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضمیمه (اسم)
addition, accompaniment, attachment, annex, appendix, supplement, addendum, application, adjunct, adjunction, enclosure, appendage, appurtenance, postscript

پیوست (اسم)
annex, appendix, annexation, enclosure, appendage

ضمیمه سازی (اسم)
annex, annexation

ضمیمه کردن (فعل)
annex, accompany, attach, add, tack, affix, tag

پیوستن (فعل)
adhere, adjoin, associate, annex, couple, attach, affix, sort, meet, join, ally, affiliate, connect, catenate, weld, cleave, cement, cling, conjoin, consociate

تخصصی

[حقوق] پیوست کردن، ضمیمه کردن، الحاق کردن، پیوست، ضمیمه، الحاقیه
[ریاضیات] اضافه کردن، افزودن، ضمیمه کردن

انگلیسی به انگلیسی

• attachment
incorporate, add, append (territory, etc.); join, connect
if a country annexes another country or an area of land, it seizes it and takes control of it.
an annex is the same as an annexe.

پیشنهاد کاربران

الحاقیه
ضمیمه، الحاقیه
پیوست
اضافه کردن
پِیَفزودن/پیفزاییدن.
( پی = به دنبال، در پی )
( افزودن = اصافیدن )
تسخیر/تصرف/اشغال/مصادره/تصاحب/فتح کردن
ساختمان الحاقی

بپرس