anode

/ˈænoʊd//ˈænəʊd/

معنی: قطب مثبت، الکترود مثبت یا اند، انود
معانی دیگر: (برق و الکترونیک) آند، الکترود مثبت، برق قطب مثبت در پیل الکتریکی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the negative terminal of a battery. (Cf. cathode.)

جمله های نمونه

1. anode efficiency
بازده آند

2. anode fall
افت فشار آند

3. anode shield
پوشش آند

4. A red wire is often attached to the anode.
[ترجمه گوگل]یک سیم قرمز اغلب به آند متصل می شود
[ترجمه ترگمان]یک سیم قرمز اغلب به آند متصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The metal is thereby stripped off the anode.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب فلز از آند جدا می شود
[ترجمه ترگمان]این فلز در نتیجه آند را تخلیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A battery is connected to the anode and cathode via leads A and C respectively.
[ترجمه گوگل]یک باتری به ترتیب از طریق سیم های A و C به آند و کاتد متصل می شود
[ترجمه ترگمان]باتری به ترتیب به آند و کاتد به ترتیب به آند و کاتد متصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The anode effect is a characteristic phenomenon in molten salts electrolysis, especially in aluminium electrolysis.
[ترجمه گوگل]اثر آند یک پدیده مشخص در الکترولیز نمک های مذاب، به ویژه در الکترولیز آلومینیوم است
[ترجمه ترگمان]اثر آند، پدیده مشخصه در الکترولیز نمک molten به خصوص در الکترولیز آلومینیوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hydrometallurgical process of recovery lead from lead anode slime in recent ten years is reviewed briefly.
[ترجمه گوگل]فرآیند هیدرومتالورژی بازیافت سرب از لجن آند سرب در ده سال اخیر به طور خلاصه بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]فرآیند بازیابی سرب از slime های آند در ده سال اخیر به طور خلاصه مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The inner anode includes insoluble carbon and phosphorous - copper bar.
[ترجمه گوگل]آند داخلی شامل کربن نامحلول و فسفر - نوار مس است
[ترجمه ترگمان]آند درونی شامل کربن و phosphorous copper می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An electron tube having a cathode and an anode.
[ترجمه گوگل]یک لوله الکترونی دارای یک کاتد و یک آند
[ترجمه ترگمان]یک لامپ الکترونی که کاتد و آند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ordered neural network(ONN) is applied to prediction of anode effect(AE) in aluminium electrolysis cell.
[ترجمه گوگل]شبکه عصبی مرتب (ONN) برای پیش‌بینی اثر آند (AE) در سلول الکترولیز آلومینیومی اعمال می‌شود
[ترجمه ترگمان]شبکه عصبی Ordered (onn)برای پیش بینی اثر آند (f)در سلول الکترولیز آلومینیوم اعمال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The automatic machine of anode current collector and bottom plate spot welding was designed and prepared successfully.
[ترجمه گوگل]دستگاه اتوماتیک کلکتور جریان آند و جوش نقطه ای صفحه زیرین با موفقیت طراحی و آماده شد
[ترجمه ترگمان]ماشین اتوماتیک جمع کننده جاری آند و جوشکاری نقطه ای صفحه پایین طراحی و با موفقیت آماده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On average, the electrons travel from the cathode to the anode.
[ترجمه گوگل]به طور متوسط، الکترون ها از کاتد به آند می روند
[ترجمه ترگمان]به طور متوسط، الکترون ها از کاتد به سمت آند حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One would expect this to occur most readily when the anode and cathode spacing was small.
[ترجمه گوگل]می توان انتظار داشت که زمانی که فاصله آند و کاتد کم است، این اتفاق به راحتی رخ دهد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که این اتفاق زمانی رخ دهد که فاصله آند و کاتد کوچک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قطب مثبت (اسم)
anode, zincoid

الکترود مثبت یا اند (اسم)
anode

انود (اسم)
anode

تخصصی

[شیمی] آند، الکترود مثبت، قطب مثبت
[برق و الکترونیک] آند 1. سر مثبت پیل یا باتری . شارش الکترون ها به اطراف آند و از طریق بار است حال آنکه جریان الکترون ها از آند به طرف بار تعریف می شود . 2. [ نماد ای] سر مثبت لامپ الکترونی . الکترون ها از طریق لامپ به طرف آند و از آنجا به سر مثبت منبع ولتاژ متصل به آن جاری می شوند . جوشن ( پی ال ای تی ایی) نیز نامیده می شود . 3. یک سر دیود نیمرسانا که جریان مستقیم از مدار بیرونی به طرف آن جاری می شود . جریان الکتریکی در داخل دیود از آند به کاتد است، بنابراین شار الکترون ها در درون دیود از کاتد به آند و سپس از آند به طرف مدار بیرونی است . - آند، قطب مثبت
[نساجی] قطب مثبت - آند

انگلیسی به انگلیسی

• positively charged electrode (electricity)
an anode is the positive electrode in a cell such as a battery; a technical term in physics.

پیشنهاد کاربران

anode ( خوردگی )
واژه مصوب: آند
تعریف: [خوردگی]‏ الکترود مثبت که در آن واکنش اکسایش رخ می دهد|||[فیزیک]‏ جمع‏کنندۀ الکترون ها در لامپ الکترونی
اند در واقع قطب منفی باتری یا جریان مستقیم هستش، . تو رشته برق

بپرس