anodyne

/ˈænoʊdaɪn//ˈænəʊdaɪn/

معنی: ارام کننده، دوای مسکن، مسکن، تسکین دهنده
معانی دیگر: آرامبخش، دردکش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a medication that reduces pain.
متضاد: irritant
مشابه: analgesic, lenitive

(2) تعریف: anything that relieves physical or emotional suffering.
متضاد: irritant
مشابه: lenitive
صفت ( adjective )
(1) تعریف: reducing pain.
مشابه: analgesic, lenitive

(2) تعریف: relieving suffering; soothing.
مشابه: analgesic, lenitive

جمله های نمونه

1. This is daytime television at its most anodyne.
[ترجمه گوگل]این تلویزیون در روز در بی نظیرترین حالت خود است
[ترجمه ترگمان]این، تلویزیون روز در most است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Their quarterly meetings were anodyne affairs.
[ترجمه گوگل]جلسات سه ماهه آنها به صورت غیر عادی برگزار می شد
[ترجمه ترگمان] جلسه های تموم شد، کاره ای آرام کننده بود -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The introductions in both books are anodyne and brief.
[ترجمه گوگل]مقدمه های هر دو کتاب به صورت آنودی و مختصر است
[ترجمه ترگمان]مقدمه در هر دو کتاب ساده و کوتاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Curiously anodyne music from heroes that hip-hop forgot.
[ترجمه گوگل]موسیقی عجیب و غریب آنودین از قهرمانانی که هیپ هاپ فراموش کرده بود
[ترجمه ترگمان]و غریب، موسیقی از قهرمانان بود که هیپ هاپ فراموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Does dysmenorrhoea eat anodyne what to side effect have to the body? Is opposite Yo influential?
[ترجمه گوگل]آیا دیسمنوره خوردن آنودین چه عوارضی برای بدن دارد؟ مقابل یو تاثیرگذار است؟
[ترجمه ترگمان]آیا dysmenorrhoea داروی مسکن را می خورد که تاثیر جانبی آن بر بدن تاثیر می گذارد؟ مخالف با نفوذ است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What they got was Apotheker's anodyne vision of an evolving IT industry, the disruptive force of cloud computing, and HP's role as a soup-to-nuts provider.
[ترجمه گوگل]چیزی که آنها به دست آوردند، دیدگاه آنودایکر Apotheker از یک صنعت فناوری اطلاعات در حال تکامل، نیروی مخرب رایانش ابری، و نقش HP به عنوان یک ارائه دهنده سوپ به آجیل بود
[ترجمه ترگمان]آنچه که آن ها دریافت کردند، دیدگاه anodyne از صنعت فن آوری اطلاعات، نیروی disruptive محاسبه بروش ابر، و نقش HP به عنوان یک ارائهکننده سوپ - بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Medica have been used as carminative, appetizing and anodyne agent and also used for the treatment of stomachache, headache and arthritis.
[ترجمه گوگل]Medica به عنوان یک عامل ضد عفونی کننده، اشتها آور و آنودین و همچنین برای درمان معده درد، سردرد و آرتریت استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Medica به عنوان عامل carminative، اشتها آور و داروی مسکن مورد استفاده قرار گرفته است و همچنین برای درمان دل درد، سردرد و ورم مفاصل به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Instead, the exhibition features relatively anodyne objects like Deng’s cowboy hat and Mr. Hu’s bullhorn.
[ترجمه گوگل]در عوض، نمایشگاه اشیاء نسبتاً آنودینی مانند کلاه گاوچران دنگ و شاخ گاو آقای هو را به نمایش می گذارد
[ترجمه ترگمان]در عوض، این نمایشگاه اشیا نسبتا زیبایی مانند کلاه کابویی دنگ و bullhorn آقای هیو را به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Eat anodyne what to side effect there is?
[ترجمه گوگل]خوردن آنودین چه عارضه ای دارد؟
[ترجمه ترگمان]به علت تاثیر جانبی آن، داروی مسکن را بخورید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Although rejected in favour of an anodyne text, this idea was significant.
[ترجمه گوگل]اگرچه این ایده به نفع یک متن آنودین رد شد، اما این ایده قابل توجه بود
[ترجمه ترگمان]اگرچه این ایده به نفع متن anodyne رد شد، اما این ایده بسیار قابل توجه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He took some anodyne to relieve the pain.
[ترجمه گوگل]برای تسکین درد مقداری آنودین مصرف کرد
[ترجمه ترگمان]برای تسکین دردش از داروی مسکن استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was their delight, their folly, their anodyne, their intellectual stimulant.
[ترجمه گوگل]این لذت آنها بود، حماقت آنها، آنودین آنها، محرک فکری آنها بود
[ترجمه ترگمان]It، folly، anodyne و محرک فکری آن ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Does anodyne feed much meeting do 5 meetings have good mate action to wear?
[ترجمه گوگل]آیا آنوداین جلسات زیادی را تغذیه می کند، آیا 5 جلسه اکشن مات خوبی برای پوشیدن دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا جلسه سختی است که ۵ جلسه انجام دهد تا جفت گیری مناسبی برای پوشیدن داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Have favorable local anaesthesia effect, use as anodyne.
[ترجمه گوگل]دارای اثر بی حسی موضعی مطلوب، به عنوان آنودین استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از تاثیر anaesthesia محلی مطلوبی برخوردار بوده و از آن به عنوان داروی مسکن استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارام کننده (اسم)
anodyne, calmative, quieter

دوای مسکن (اسم)
anodyne

مسکن (صفت)
anodyne, palliative, narcotic, assuasive, calmative

تسکین دهنده (صفت)
anodyne, soothing, sedative, demulcent

انگلیسی به انگلیسی

• anodyne agent, drug used to soothe pain
reducing pain; soothing
something that is anodyne is neutral, not dangerous or distressing; a formal word.
an anodyne is something that lessens or prevents the effects of distress or unhappiness; a formal word.

پیشنهاد کاربران

If you describe something as anodyne, you are criticizing it because it has no strong characteristics and is not likely to excite, interest, or upset anyone.
Synonyms: bland, dull, boring, insipid
بی مزه، نچسب، سست، کسل کننده
لانگمن دیکشنری : داروی مسکن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : anodyne
✅️ صفت ( adjective ) : anodyne
✅️ قید ( adverb ) : _
بدون غرض
آرام بخش

بپرس