anti

/ˈænti//ˈænti/

معنی: مخالف
معانی دیگر: (عامیانه) مخالف، برضد، پاد، پیشوند: ضد، روبرو، مقابل [antilabor و antidote و antislavery]، علیه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a person opposing a particular group, practice, value, or policy.
متضاد: pro

- The antis prevented the bill from becoming law.
[ترجمه گوگل] ضدها مانع از تبدیل شدن این لایحه به قانون شد
[ترجمه ترگمان] آنتیس مانع از تبدیل شدن لایحه به قانون شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
پیشوند ( prefix )
(1) تعریف: against or opposed to.

- antiestablishment
[ترجمه گوگل] ضد استقرار
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: opposite; reverse of.

- anticline
[ترجمه گوگل] تاقدیس
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: counteracting; preventing.

- antibiotic
[ترجمه گوگل] آنتی بیوتیک
[ترجمه ترگمان] آنتی بیوتیک آنتی بیوتیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- antifreeze
[ترجمه گوگل] ضد یخ
[ترجمه ترگمان] ماده ضد یخ …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. as for the death penalty, he is in favor and i am anti
در مورد مجازات اعدام،او موافق است و من مخالف.

2. Our militia fired off volley after volley from anti - aircraft artillery.
[ترجمه گوگل]شبه نظامیان ما رگبار گلوله از توپخانه ضدهوایی شلیک کردند
[ترجمه ترگمان]نیروهای شبه نظامی ما پس از شلیک از توپخانه ضد هوایی شلیک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You are brave, anti crisis, attack difficulty, carry all before one, your loyalty, according to medical ethics, keep the purpose, have succeeded in carrying out an assignment.
[ترجمه گوگل]شما شجاع هستید، ضد بحران، سختی حمله، همه را قبل از یک حمل می کنید، وفاداری خود را طبق اخلاق پزشکی حفظ می کنید، در انجام یک تکلیف موفق بوده اید
[ترجمه ترگمان]شما شجاع، ضد بحران، مشکلات حمله، همه قبل از یک، وفاداری شما، با توجه به اخلاق پزشکی، حفظ این هدف، در انجام یک تکلیف موفق بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. China regrets the abrogation of the Anti - Ballistic Missile Treaty.
[ترجمه گوگل]چین از لغو معاهده ضد موشک های بالستیک متاسف است
[ترجمه ترگمان]چین از لغو معاهده ضد گلوله موشک متاسف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The famous anti - feudal and anti - imperialist May Fourth Movement broke out in Beijing in 191
[ترجمه گوگل]جنبش چهارم ماه مه معروف ضد فئودالی و ضد امپریالیستی در پکن در سال 191 آغاز شد
[ترجمه ترگمان]جنبش ضد - و ضد امپریالیسم معروف در روز چهارم ماه مه در پکن در ۱۹۱ شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That's why you're so anti other people smoking.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که شما بسیار مخالف سیگار کشیدن دیگران هستید
[ترجمه ترگمان]به همین خاطره که این قدر ضد دیگران هستی که سیگار می کشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our end product is an anti - cancer antibody.
[ترجمه گوگل]محصول نهایی ما یک آنتی بادی ضد سرطان است
[ترجمه ترگمان]محصول نهایی ما آنتی بادی ضد سرطان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There were the usual protests from the anti - abortion contingent.
[ترجمه گوگل]اعتراضات معمولی از سوی گروه ضد سقط جنین وجود داشت
[ترجمه ترگمان]اعتراضات معمول از سوی نیروهای ضد سقط جنین وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They were very surprised by the prevalence of anti - government sentiments.
[ترجمه گوگل]آنها از رواج احساسات ضد دولتی بسیار شگفت زده شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از شیوع احساسات ضد دولتی بسیار شگفت زده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Giving every patient an annual anti - flu injection would be prohibitively expensive.
[ترجمه گوگل]تزریق سالانه ضد آنفولانزا به هر بیمار بسیار گران است
[ترجمه ترگمان]تزریق هر بیمار یک تزریق سالانه ضد آنفولانزا بسیار گران خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Anti - thrall leaders agitated the question of thrall for many years.
[ترجمه گوگل]رهبران ضد ترال برای سال‌های متمادی موضوع ترال را برانگیختند
[ترجمه ترگمان]رهبران Anti سال ها این مساله را به هیجان آورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The doctor put me on anti - inflammatory drugs.
[ترجمه گوگل]دکتر به من داروهای ضد التهابی داد
[ترجمه ترگمان]دکتر مرا روی داروهای ضد التهاب قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But anti hunt lobby say they won't go that far.
[ترجمه گوگل]اما لابی ضد شکار می گویند که آنها تا این حد پیش نخواهند رفت
[ترجمه ترگمان]اما پلیس ضد شکار می گوید که زیاد دور نمی روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You need only a little of your anti cellulite massage oil - about a teaspoonful for each leg.
[ترجمه گوگل]شما فقط به مقدار کمی از روغن ماساژ ضد سلولیت خود نیاز دارید - تقریباً یک قاشق چایخوری برای هر پا
[ترجمه ترگمان]شما فقط به مقدار کمی از روغن ماساژ your نیاز دارید - در حدود a برای هر پا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Fundamentalism is radically anti - catholic in its refusal to accept any form of priestly mediation.
[ترجمه گوگل]بنیادگرایی در امتناع خود از پذیرش هر شکلی از میانجی گری کشیشی به شدت ضد کاتولیک است
[ترجمه ترگمان]Fundamentalism به شدت مخالف مذهب کاتولیک است تا هر گونه وساطت کشیشی را بپذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مخالف (اسم)
alien, dissident, nonconformist, opponent, adversary, foe, antagonist, anti, dissenter, dissentient, opposer

تخصصی

[شیمی] آنتی، ضد، پاد
[نساجی] ضذ - پاد - مخالف - عکس
[ریاضیات] ضد، پیشوند به معنی ضد و مخالف، عکس

انگلیسی به انگلیسی

• one who is against, one who is in opposition to -
against, opposing
anti- combines with nouns to form adjectives that describe people who are opposed to something such as a particular practice or group of people.
anti- is also used to form words that describe or refer to something that is intended to prevent or destroy something.

پیشنهاد کاربران

نکته هایی درباره یِ پیشوندِ " پاد" به چمِ " ضد، مخالف" در زبانِ پارسی:
نکته 1: پیشوندِ " پاد" در زبانِ پارسی کارکردِ یکسانی با پیشوندهایِ " entgegen/ wider " در زبانِ آلمانی دارد.
نکته 2: پیشوندِ " پاد" در زبانِ پارسی کارکردِ یکسانی با پیشوندهایِ " counter/ anti" در زبانهایِ اروپایی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

برای نمونه به جایِ واژه یِ " تناقض"، واژه " پادگویی، پادگویِش" برابر با " wider. sprechung " و به جایِ واژه یِ " widersprechen" در زبانِ آلمانی به چمِ " تناقض داشتن" واژه یِ" پادگفتن/پادگوییدن" پیشنهاده شده است.
واژگانِ " پادگویی/پادگفتن/پادگوییدن" را دکتر ادیب سلطانی در نوشته هایشان بکار برده است.
نکته 3 : در برخی واژگانی که با پیشوندهایِ نامبرده در بالا می آیند، می توان به جایِ " پاد" از پیشوندِ " برابر " بهره جُست.
نکته 4 : پیامِ من دربردارنده یِ آموزشِ واژگانِ بیگانه نیست، بَرکه ( =بلکه ) در راستایِ " پالایندگی و سره سازیِ " زبانِ پارسی است.

✅اجزاء واژگان پزشکی ( پیشوند، پسوند یا ریشه ) : anti ✅ معنی انگلیسی اجزاء: against ✅مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: antiseptic ✅ توضیح و تفسیر مثال انگلیسی: agent used to prevent sepsis
پَد - > پدافند
پاد - > پادتن
پ - > پالودن
پیشوندی به معنای: ضد ، مخالفه ، پاد
مثال :
Anti body : پادتن
Antibitic : پاد زیست
نامتقارن

بپرس