apriority

/ˌeɪpraɪˈɔːrɪtiː//ˈeɪpraɪˈɒrɪtɪ/

معنی: استقرایی
معانی دیگر: قیاسی بودن، حالت از علت به معلول، مقدمتا

مترادف ها

استقرایی (اسم)
apriority

انگلیسی به انگلیسی

• a priori, from cause to effect, deductive, valid independently of observation, formed or conceived beforehand

پیشنهاد کاربران

apriority ( فلسفه )
واژه مصوب: پیشینی بودگی
تعریف: درمورد یک مفهوم یا گزاره یا استدلال، کیفیت یا واقعیت پیشینی بودن

بپرس