arboreal

/arˈbɔːriəl//ɑːˈbɔːriəl/

معنی: درختی، دارزی، چوبی
معانی دیگر: درخت مانند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: arboreally (adv.)
(1) تعریف: of, like, formed by, or pertaining to trees.

- The path was shaded by arboreal arches.
[ترجمه هاشم] سایه، بواسطه شاخ و برگ درختان، بر روی مسیر ایجاد شده بود.
|
[ترجمه گوگل] مسیر توسط طاق های درختی سایه زده شده بود
[ترجمه ترگمان] مسیر با طاق های درختی سایه افکنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: living in or amid trees.

- Sloths are arboreal animals.
[ترجمه علیرضا] گونه تنبل ها جانورانی وابسطه به درخت هستند
|
[ترجمه گوگل] تنبل ها حیوانات درختکاری هستند
[ترجمه ترگمان] sloths حیوانات arboreal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Many people believe that humans evolved from arboreal ancestors.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم بر این باورند که انسان از اجداد درختکاری تکامل یافته است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم بر این باورند که انسان ها از اجداد درختی تکامل یافته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Squirrels are arboreal creatures.
[ترجمه گوگل]سنجاب ها موجودات درختی هستند
[ترجمه ترگمان]سنجاب ها موجودات arboreal هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The orang is by far the most arboreal of the great apes.
[ترجمه علیرضا بینش] در میان میمون های بزرگ چثه ، اورانگوتان ها بیشترین وابستگی به درخت را دارند
|
[ترجمه گوگل]اورنگ درختی‌ترین میمون‌های بزرگ است
[ترجمه ترگمان]The تا به حال the of بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Orangs are the most arboreal of the apes.
[ترجمه گوگل]پرتقال ها درختکاری ترین میمون ها هستند
[ترجمه ترگمان]Orangs the arboreal هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The majority were arboreal frugivores occupying much the same niche as equivalent-sized monkeys today.
[ترجمه گوگل]اکثریت میوه‌خواران درخت‌زی بودند که تقریباً همان جایگاه میمون‌های هم‌اندازه امروزی را اشغال می‌کردند
[ترجمه ترگمان]اکثر آن ها arboreal بودند که امروزه به اندازه میمون ها با اندازه برابر اشغال شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This arboreal lizard is a formidable predator.
[ترجمه گوگل]این مارمولک درختی یک شکارچی مهیب است
[ترجمه ترگمان]این مارمولک arboreal، یک شکارچی مهیب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When first stage of human evolution, Cercopithecoidea succeed arboreal niches. the founding member of human family have changed living dweller from tree to ground. They exploited new food. . .
[ترجمه گوگل]هنگامی که اولین مرحله از تکامل انسان، Cercopithecoidea موفق به سوله های درختکاری شد اعضای بنیانگذار خانواده بشری ساکنان زنده را از درخت به زمین تغییر داده اند آنها از غذای جدید بهره برداری کردند
[ترجمه ترگمان]وقتی اولین مرحله از تکامل انسان، Cercopithecoidea جای خود را به دست می دهد یکی از اعضای موسس خانواده، زندگی ساکن را از درختی به زمین تغییر داده است آن ها از غذاهای جدید استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Were the first flyers arboreal creatures that initially glided from tree tops to the ground?
[ترجمه گوگل]آیا اولین پروازها موجودات درختی بودند که در ابتدا از بالای درختان به زمین می‌پریدند؟
[ترجمه ترگمان]آیا اولین flyers که در ابتدا از نوک درختان به زمین می لغزیدند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Any of various small arboreal marsupials of the family Phalangeridae, of Australia and adjac islands, having a long tail and dense woolly fur and including the cuscus and the flying phalanger.
[ترجمه گوگل]هر یک از کیسه‌داران کوچک درختی از خانواده Phalangeridae، استرالیا و جزایر مجاور، با دم بلند و خز پشمی متراکم و شامل cuscus و phalanger در حال پرواز
[ترجمه ترگمان]هر یک از marsupials کوچک و کوچک خانواده Phalangeridae، از استرالیا و جزایر adjac، دم دراز و موی ضخیم پشمالو دارند و شامل the و the پرنده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Any of several principally arboreal carnivorous mammals of the genus Martes, related to the weasel, mainly inhabiting northern forests, and having a slender body, bushy tail, and soft fur.
[ترجمه گوگل]هر یک از چندین پستاندار گوشتخوار عمدتاً درختکاری از جنس Martes، مربوط به راسو، عمدتاً ساکن جنگل های شمال، و دارای بدنی باریک، دم پرپشت و خز نرم
[ترجمه ترگمان]هر کدام از انواع پستانداران گوشت خوار از جنس Martes، مربوط به راسو، عمدتا ساکن جنگل های شمال، و داشتن بدنی ظریف، دم پرپشت و خز نرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Monkeys live in an arboreal habitat.
[ترجمه گوگل]میمون ها در یک زیستگاه درختی زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]ای میمون در an arboreal زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Perched on a high-elevation cloud forest leaf the arboreal Hispaniolan crowned frog had not been seen since 1991 until this picture was taken in October 20
[ترجمه گوگل]قورباغه درختکاری تاجدار هیسپانیولایی که بر روی برگ جنگل ابری مرتفع قرار دارد از سال 1991 تا زمانی که این عکس در 20 اکتبر گرفته شد دیده نشده بود
[ترجمه ترگمان]از سال ۱۹۹۱ تا پیش از این که این تصویر در ۲۰ اکتبر گرفته شود، Perched بر روی یک برگ جنگلی با ارتفاع بالا بر روی برگ Hispaniolan درختی دیده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Koala is an arboreal Australian marsupial.
[ترجمه گوگل]کوالا یک جانور کیسه دار درختی استرالیایی است
[ترجمه ترگمان]Koala نوعی marsupial استرالیایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Arboreal marsupials may not recover to pre - logging densities.
[ترجمه گوگل]کیسه‌داران درختی ممکن است به تراکم قبل از ورود به سیستم نرسند
[ترجمه ترگمان]arboreal marsupials ممکن است به چگالی های قبل از ورود احیا نشوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Man was evolved from an ancestor that was probably arboreal.
[ترجمه گوگل]انسان از اجدادی که احتمالاً درختی بوده تکامل یافته است
[ترجمه ترگمان]انسان از یک جد تکامل یافته بود که به احتمال زیاد بر روی درخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درختی (صفت)
arboraceous, arboreal, dendriform

دارزی (صفت)
arboreal

چوبی (صفت)
arboreal, wooden, wood, woody, arboreous, coach-built

انگلیسی به انگلیسی

• tree-like, pertaining to trees; living in trees
an animal that is arboreal lives mainly in the tops of trees.

پیشنهاد کاربران

arboreal ( کشاورزی - علوم باغبانی )
واژه مصوب: درختی
تعریف: ویژگی سازگاری با زندگی در درخت یا در میان درختان
زندگی در درختان، درختی

بپرس