ardently


باشوق، باگرمی، ارزومندانه، ازروی حمیت یاحرارت، شدت

جمله های نمونه

1. he has always been ardently pro-french
او همیشه طرفدار پر وپا قرص فرانسه بوده است.

2. He is ardently attached to his wife.
[ترجمه گوگل]او به شدت به همسرش وابسته است
[ترجمه ترگمان]با شور و اشتیاق به زنش علاقه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They had been ardently anti-Communist.
[ترجمه گوگل]آنها به شدت ضد کمونیست بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها با شور و حرارت ضد کمونیست بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He gazed at her ardently.
[ترجمه گوگل]با اشتیاق به او خیره شد
[ترجمه ترگمان]با شور و شوق به او خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As a man, he followed orders ardently.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک مرد دستورات را با جدیت دنبال می کرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مرد با اشتیاق دستورها را دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She prayed ardently, in rapture.
[ترجمه گوگل]او با شور و شوق دعا کرد
[ترجمه ترگمان]با شور و شوق دعا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He embraced it ardently and used it with vigor.
[ترجمه گوگل]او آن را مشتاقانه در آغوش گرفت و با قدرت از آن استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]با شور و حرارت آن را در آغوش کشید و با شدت از آن استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Why had Hilton defended him so ardently?
[ترجمه گوگل]چرا هیلتون اینقدر سخت از او دفاع کرده بود؟
[ترجمه ترگمان]چرا هیلتون خیلی با اشتیاق از او دفاع کرده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ardently anti-opium governor of Helmand Province, Gulab Mangal, has a record of success, cutting back cultivation by 33 percent last year.
[ترجمه گوگل]گلاب منگل، والی سرسخت مبارزه با تریاک ولایت هلمند، با کاهش 33 درصدی کشت در سال گذشته، رکورد موفقیت آمیزی دارد
[ترجمه ترگمان]گلاب منگل، والی با شدت مبارزه با تریاک در ولایت هلمند، رکورد موفقیت را دارد و سال گذشته کشت گندم را به میزان ۳۳ درصد کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In that desire, the United States shares ardently and hopefully.
[ترجمه گوگل]ایالات متحده با اشتیاق و امیدواری در این آرزو سهیم است
[ترجمه ترگمان]با این آرزو، ایالات متحده با اشتیاق و امیدوارانه سهم خود را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His reports are often ardently pro-Russian.
[ترجمه گوگل]گزارش های او اغلب به شدت طرفدار روسیه است
[ترجمه ترگمان]گزارش های او اغلب به شدت طرفدار روسیه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And ardently welcome the enterprises and businessmen come to Tongzhou for investment.
[ترجمه گوگل]و از شرکت ها و بازرگانانی که برای سرمایه گذاری به تونگژو می آیند با شور و شوق استقبال می کنیم
[ترجمه ترگمان]و با شور و اشتیاق از شرکت ها و تجار استقبال می کنیم که برای سرمایه گذاری به Tongzhou می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Doctor ardently says: " Go off with. "
[ترجمه گوگل]دکتر با شور و اشتیاق می گوید: برو باهاش
[ترجمه ترگمان]دکتر با حرارت می گوید: \" بروید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As a young man, Mr. Salinger yearned ardently for just this kind of attention.
[ترجمه گوگل]در جوانی، آقای سلینجر مشتاقانه مشتاق این نوع توجه بود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مرد جوان، آقای Salinger با اشتیاق تمام این همه توجه را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• enthusiastically, passionately

پیشنهاد کاربران

بپرس