armenian

/arˈmiːniən//ɑːˈmiːniən/

معنی: زبان ارمنی، ارمنی
معانی دیگر: فرهنگ ارمنی، اهل ارمنستان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Armenia or its people, culture, language, or the like.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a native or citizen of Armenia, or a descendant thereof.

(2) تعریف: the Indo-European language of Armenia.

جمله های نمونه

1. The Armenian authorities declared May 29 a national day of mourning.
[ترجمه گوگل]مقامات ارمنستان 29 می را روز عزای ملی اعلام کردند
[ترجمه ترگمان]مقامات ارمنستان روز ۲۹ مه یک روز عزای عمومی اعلام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They joined the many other Armenians living in exile.
[ترجمه گوگل]آنها به بسیاری دیگر از ارامنه ساکن در تبعید پیوستند
[ترجمه ترگمان]آن ها به بسیاری از ارامنه که در تبعید زندگی می کردند پیوستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nagorno-Karabakh is an Armenian enclave inside Azerbaijan.
[ترجمه گوگل]قره باغ کوهستانی منطقه ای ارامنه در داخل آذربایجان است
[ترجمه ترگمان]ناگورنو - قره باغ یک منطقه ارمنی در داخل آذربایجان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The region has traditionally been peopled by Armenians.
[ترجمه گوگل]این منطقه به طور سنتی توسط ارامنه ساکن بوده است
[ترجمه ترگمان]این منطقه به طور سنتی در جمعیت ارامنه قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nagorno-Karabakh is a mainly Armenian enclave within Azerbaijan.
[ترجمه گوگل]قره باغ کوهستانی منطقه ای عمدتا ارامنه در آذربایجان است
[ترجمه ترگمان]ناگورنو - قره باغ یک منطقه عمدتا ارمنی در میان آذربایجان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He spoke in flawless Armenian.
[ترجمه گوگل]او به زبان ارمنی بی عیب و نقص صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]او در زبان ارمنی بدون نقص صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Russian Prime Minister Vladimir Putin and former Armenian President Robert Kocharian take a swig at Putin's vacation home at Sochi, a resort city on the Black Sea.
[ترجمه گوگل]ولادیمیر پوتین، نخست‌وزیر روسیه و رابرت کوچاریان، رئیس‌جمهور سابق ارمنستان، در خانه تعطیلات پوتین در سوچی، یک شهر تفریحی در دریای سیاه، می‌چرخند
[ترجمه ترگمان]ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه، و رابرت Kocharian، رئیس جمهور سابق ارمنستان، در طی تعطیلات خود در سوشی که یک شهر تفریحی در دریای سیاه است، جرعه ای نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His shoes, about 300 years younger than the Armenian shoe, had bearskin soles, deerskin panels, tree-bark netting and grass socks.
[ترجمه گوگل]کفش‌های او که حدود 300 سال جوان‌تر از کفش ارمنی بود، دارای زیره‌های پوست خرس، صفحه‌های پوست آهو، توری از پوست درخت و جوراب‌های چمنی بود
[ترجمه ترگمان]کفش هایش در حدود ۳۰۰ سال جوان تر از کفش ارمنی بود که دارای کف پوششی از پوست خرس، پنل deerskin، تور درختی و جوراب های علف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A large Armenian population wasn't so happy, and Armenia drives a physical wedge through the small nation cutting off an even smaller exclave called Nakchivan from the main territory.
[ترجمه گوگل]جمعیت بزرگ ارمنی چندان خوشحال نبودند، و ارمنستان یک گوه فیزیکی را در میان ملت کوچک می راند و یک منطقه کوچکتر به نام ناکجوان را از قلمرو اصلی جدا می کند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از جمعیت ارمنی این قدر خوشحال نیستند و ارمنستان یک گوه فیزیکی را از طریق این کشور کوچک که حتی exclave کوچک تر به نام Nakchivan را از سرزمین اصلی جدا می کند، می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In an Armenian wedding, two white doves will be released to signify love and happiness.
[ترجمه گوگل]در عروسی ارمنی، دو کبوتر سفید به نشانه عشق و خوشبختی آزاد خواهند شد
[ترجمه ترگمان]در یک عروسی ارمنی، دو کبوتر سفید برای نشان دادن عشق و شادی عرضه خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Armenian gold smithery enjoys a long and distinguished tradition, populating one corner of the market with a selection of gold items.
[ترجمه گوگل]آهنگری طلا ارمنستان از سنت طولانی و متمایز برخوردار است و گوشه ای از بازار را با مجموعه ای از اقلام طلا پر می کند
[ترجمه ترگمان]smithery طلای ارمنی یک سنت طولانی و برجسته دارد که در گوشه و کنار بازار با گزیده ای از اقلام طلا ساکن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This victory inspired vigor in the Armenian national team. They decided to crush the English team . 3 - 0 !
[ترجمه گوگل]این پیروزی باعث ایجاد شور و نشاط در تیم ملی ارمنستان شد آنها تصمیم گرفتند تیم انگلیسی را در هم بشکنند 3 - 0 !
[ترجمه ترگمان]این پیروزی الهام بخش تیم ملی ارمنستان شد آن ها تصمیم گرفتند تیم انگلیس را شکست دهند ۳ - ۰!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The aircraft was traveling from Tehran to the Armenian capital of Yerevan.
[ترجمه گوگل]این هواپیما از تهران به سمت ایروان پایتخت ارمنستان در حال حرکت بود
[ترجمه ترگمان]این هواپیما از تهران به پایتخت ارمنستان ایروان در حال حرکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Part of the funding will go toward the Armenian Social Investment Fund, which has financed more than 600 micro-infrastructure projects and help raise living standards in rural areas.
[ترجمه گوگل]بخشی از بودجه به صندوق سرمایه گذاری اجتماعی ارمنستان اختصاص خواهد یافت که بیش از 600 پروژه زیرساختی خرد را تامین مالی کرده و به ارتقای استانداردهای زندگی در مناطق روستایی کمک کرده است
[ترجمه ترگمان]بخشی از این بودجه به سمت صندوق سرمایه گذاری اجتماعی ارمنی خواهد رفت که بیش از ۶۰۰ پروژه زیر بنایی را تامین کرده است و به افزایش استانداردهای زندگی در مناطق روستایی کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زبان ارمنی (اسم)
armenian

ارمنی (صفت)
armenian

انگلیسی به انگلیسی

• native or resident of armenia
of armenian origin, of or pertaining to armenia (country in western asia)
language spoken in armenia (country in asia)

پیشنهاد کاربران

بپرس