asthma

/ˈæzmə//ˈæsmə/

معنی: خفه، آسم، تنگی نفس، نفس تنگی
معانی دیگر: (پزشکی) آسم، اسم، اهو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: asthmatoid (adj.)
• : تعریف: a chronic respiratory disorder characterized by labored breathing, wheezing, and a feeling of tightness in the chest, often caused by an allergy.

جمله های نمونه

1. convulsive asthma
آسم همراه با تشنج

2. Hospital admissions for asthma attacks have doubled.
[ترجمه گوگل]پذیرش در بیمارستان برای حملات آسم دو برابر شده است
[ترجمه ترگمان]پذیرش بیمارستان برای حملات آسم دو برابر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The report ascribes the rise in childhood asthma to the increase in pollution.
[ترجمه گوگل]این گزارش افزایش آسم کودکان را به افزایش آلودگی نسبت می دهد
[ترجمه ترگمان]این گزارش افزایش آسم دوران کودکی را به افزایش آلودگی نسبت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Attacks of asthma decrease in frequency through early adult life.
[ترجمه گوگل]دفعات حملات آسم در اوایل زندگی بزرگسالی کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]حملات به آسم در طول زندگی بزرگسالی در ابتدا کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is evidence that a predisposition to asthma runs in families.
[ترجمه گوگل]شواهدی وجود دارد که نشان می دهد استعداد ابتلا به آسم در خانواده ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]شواهدی وجود دارد که زمینه بروز آسم در خانواده ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I think he's having an asthma attack.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم او دچار حمله آسم شده است
[ترجمه ترگمان]فکر کنم دچار حمله تنگی شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Asthma can be made worse by using puffers too often.
[ترجمه گوگل]آسم را می توان با استفاده مکرر از پفک ها بدتر کرد
[ترجمه ترگمان]آسم می تواند با استفاده از puffers به شدت بدتر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Compensation is available for people who have developed asthma as a direct result of their work.
[ترجمه گوگل]غرامت برای افرادی که در نتیجه مستقیم کارشان به آسم مبتلا شده اند در دسترس است
[ترجمه ترگمان]غرامت برای افرادی که آسم را به عنوان نتیجه مستقیم کار خود توسعه داده اند در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her asthma has flared up again.
[ترجمه گوگل]آسم او دوباره شعله ور شده است
[ترجمه ترگمان] asthma دوباره شعله ور شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stress can bring on an asthma attack.
[ترجمه گوگل]استرس می تواند باعث حمله آسم شود
[ترجمه ترگمان]استرس می تواند باعث حمله به آسم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her son developed asthma when he was two.
[ترجمه گوگل]پسرش در دو سالگی به آسم مبتلا شد
[ترجمه ترگمان]پسرش به هنگام دو سالگی مبتلا به آسم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. People with asthma have difficulty in breathing.
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به آسم در تنفس مشکل دارند
[ترجمه ترگمان]افراد مبتلا به آسم در تنفس مشکل دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He died after suffering a severe asthma attack .
[ترجمه گوگل]او پس از حمله شدید آسم درگذشت
[ترجمه ترگمان]او پس از رنج بردن از یک حمله شدید به آسم درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm taking steroids/I'm on steroids for my asthma.
[ترجمه گوگل]من استروئید مصرف می کنم/من برای آسم استروئید مصرف می کنم
[ترجمه ترگمان]من استروئید مصرف می کنم و به خاطر تنگی نفسم هم مصرف می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He suffers from asthma.
[ترجمه گوگل]او از آسم رنج می برد
[ترجمه ترگمان]از تنگی نفس رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خفه (اسم)
asphyxia, suffocation, asthma

آسم (اسم)
asthma

تنگی نفس (اسم)
asthma, pursiness

نفس تنگی (اسم)
asthma

تخصصی

[بهداشت] آستم - آسم

انگلیسی به انگلیسی

• shortness of breath; respiratory disorder
asthma is an illness which affects the chest and makes breathing difficult.

پیشنهاد کاربران

دو گونه سرماخوردگی ( آنفولانزا ) در پهلوی هست:
1. هَمریت 2. پَتریت
.
1. هَمریت: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ )
هم: با، به همراه - پیشوند همراهی و وابستگی
.
ریت: رید، ریدن! - بیرون ریختن کثافت ها، مدفوع کردن، قضا و رفع حاجت کردن -
...
[مشاهده متن کامل]

گَند، بد، زشت، پلشت، نِکوهیده، نازیبا، آلوده
.
معنی: ریمَنی ( ناپاکی، عفونت ) واگیردار، سرایت کردن بیماری، سرماخوردگی، آنفولانزا ( فرانسوی ) ، مالش سَهی ( تماس مستقیم ) آلودگی
.
می توان به جای واژه انگلیسی "infection" و "grippe" از واژه "هَمریت" بهره برد!
.
.
2. پَتریت: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ )
پَت: پَئیتی ( paiti ) -
بی، بدون - برهنه، عریان، لخت - تهی، خالی، پوچ - برگشت، بازگشت، بازآیی، جلوگیری، واداشتن
مانند: پَتَت، پاپَتی، پَتیاره، پَنام! ( در اوستا: پَئیتی دانَه ) �
ایتیَه: صفت فاعلی - حرکت کردن، روانه شدن، رفتن
.
ریت: رید، ریدن! - بیرون ریختن کثافت ها، مدفوع کردن، قضا و رفع حاجت کردن -
گَند، بد، زشت، پلشت، نِکوهیده، نازیبا، آلوده
.
معنی: ریمَنی ( ناپاکی، عفونت ) تنفسی، بیماری تنفسی، بُرُونشیت یا آسم تنفسی ( تنگی نفس ) ، دُژدَمی ( دُشدَمی ) ، مالش ناسَهی ( تماس غیر مستقیم ) آلودگی
.
می توان به جای واژه انگلیسی "bronchitis" و "asthma" و "dyspnoea" از واژه "پَتریت" بهره برد!
.
.
هَمگَرزه، هَمگَرزِگی: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ )
هم: با، به همراه - پیشوند همراهی و وابستگی
.
گَرزه ( گَرزِگی ) : گَزیدن، گاز گرفتن، نیش زدن
معنی: در تماس بودن، پیوند داشتن، لمس کردن، هَموندی ( هَماوَندی ) ، برخورد کردن، خوردن به چیزی، به هم رسیدن ( وصل شدن ) ، دیدار کردن ( ارتباط گرفتن ) ، بَرماس ( پَرماس )
می توان به جای واژه انگلیسی "contact" از واژه "هَمگَرزه، هَمگَرزِگی" بهره برد!
.
شایست ناشایست، فَرگرد ( فصل ) 2، بند60:
hamrīt ān bawēd ka tan abāg nasā ham - garzag bawēd, ud petrīt ān kē abāg ān kē pad nasā pahikōft ham - garzag bawēd, ud az ham - garzagīh ī abāg ōy ī yāzdahom ham - gōnag petrīt ōh kunēd
معنی: هَمریت ( سرایت بیماری ) آن باشد که تن با نَسا ( لاشه، مُردار ) ، هَمگرزه ( در تماس ) شود و پَتریت ( تنگی نفس ) آن [باشد] که با آن کس که با نسا ( جَسَد ) برخورد کرد، همگرزه شود ( به آن بیماری بِرِسَد ) ؛
و از هَمگرزگی ( لمس ) با آن ( پَتریت ) ،
کس ( شخص ) یازدهم، همان گونه[شخص] پَتریت شود ( تا یازدهمین کس هم، از آلودگی هوا یا تنفسی آن، بیماری می گیرد! )

منابع• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa• https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
آسم یک بیماری التهابی طولانی مدت راه های هوایی ریه است. این بیماری با نشانه های متغیر و عودکننده، انسداد برگشت پذیر جریان هوا، و انقباض نایژه که به راحتی تحریک می شود، مشخص می شود. نشانه های آن شامل دوره
...
[مشاهده متن کامل]
های خس خس سینه، سرفه، احساس تنگی در قفسه سینه و تنگی نفس است. این موارد ممکن است چند بار در روز یا چند بار در هفته رخ دهند. بسته به فرد بیمار، نشانه های آسم ممکن است در طول شب یا با ورزش بدتر شوند.

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Asthma
نفس‎تنگی
asthma ( پزشکی )
واژه مصوب: آسم
تعریف: حمله‏های عودکنندۀ تنگی نفس گاهگیر، همراه با التهاب راه های هوایی و خِس‏خِس ناشی از انقباض تنجه‏ای نایژه‏ها
اَزما ( تلفظ )
بیماری آسم
Asthma : یه نوع بیماری به نام آسم
بیمارییه آسم

بپرس