astronaut

/ˈæstrəˌnɑːt//ˈæstrənɔːt/

معنی: فضانورد، مسافر فضایی
معانی دیگر: کیهان نورد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person trained to participate in space flight.

- Astronauts have walked on the moon.
[ترجمه hossein] فضانوردان راه رفته اند بر روی ماه
|
[ترجمه امیررضا] فضانوردان بر روی ماه راه رفتند
|
[ترجمه حمید] فضانوردان در ماه قدم گذاشته اند
|
[ترجمه .] فضانوردان بر روی ماه قدم گذاشته اند
|
[ترجمه محمدطاها معصومی] فضانوردان راه رفتن روی ماه
|
[ترجمه حاجی] حاجی بر روی ماه راه رفته است
|
[ترجمه بی نام] فضانوردان بر روی ماه راه رفته اند
|
[ترجمه علیرضا] فضانوردان بر ماه قدم گذاشته اند
|
[ترجمه مرد تنها] فضانوردان رو ماه راه رفته اند
|
[ترجمه عقاب] فضانوردان بر روی ماه راه رفته و پا گذاشته اند.
|
[ترجمه مجتبی هندوئی] فضانوردان قدم زده اند بر روی ماه. . .
|
[ترجمه گوگل] فضانوردان روی ماه قدم زده اند
[ترجمه ترگمان] فضانوردان برروی ماه راه رفتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. one of his highest aspirations was to become an astronaut
یکی از بزرگترین آرزوهایش این بود که کیهان نورد بشود.

2. The astronaut was welcomed with joyous, resounding acclaim.
[ترجمه گوگل]فضانورد با تحسین شادی آور و طنین انداز مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این فضا نورد با تحسین و تحسین و تحسین بسیار مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An astronaut will attempt to leave the stationary spaceship and then return to it.
[ترجمه گوگل]یک فضانورد سعی می کند سفینه فضایی ثابت را ترک کند و سپس به آن بازگردد
[ترجمه ترگمان]یک فضانورد قصد دارد سفینه ساکن را ترک کند و سپس به آن برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The rocket boosts the astronaut into space.
[ترجمه گوگل]موشک فضانورد را به فضا می برد
[ترجمه ترگمان]راکت فضا نورد را به فضا تقویت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Astronaut Pierre Thuot tried to latch the 15-foot robotic arm onto the satellite.
[ترجمه گوگل]فضانورد Pierre Thuot سعی کرد بازوی رباتیک 15 فوتی را به ماهواره بچسباند
[ترجمه ترگمان]فضانورد پی یر Thuot سعی کرد تا بازوی ۱۵ رو روی ماهواره قفل کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My son's dream is to be an astronaut.
[ترجمه بهار] رویای پسرم فضانورد شدن است
|
[ترجمه گوگل]آرزوی پسرم فضانورد شدن است
[ترجمه ترگمان]رویای پسرم این است که یک فضانورد بشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One astronaut used the space shuttle's robot arm to pick up an 1800-pound satellite from space.
[ترجمه گوگل]یکی از فضانوردان از بازوی روباتی شاتل فضایی برای برداشتن یک ماهواره 1800 پوندی از فضا استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]یک فضانورد از ربات فضایی شاتل فضایی برای انتخاب ماهواره ۱۸۰۰ پوندی از فضا استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Astronaut Winston Scott is scheduled to join Chiao on a second spacewalk early Wednesday.
[ترجمه گوگل]وینستون اسکات فضانورد قرار است اوایل چهارشنبه در دومین راهپیمایی فضایی به چیائو بپیوندد
[ترجمه ترگمان]فضانورد و وینستون اسکات برای ملحق شدن به Chiao در دومین پیاده روی فضایی در اوایل روز چهارشنبه برنامه ریزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I did a quick equipment check, like an astronaut preparing for lift-off.
[ترجمه گوگل]من یک بررسی سریع تجهیزات انجام دادم، مانند یک فضانورد که برای بلند شدن آماده می شود
[ترجمه ترگمان]من یک بررسی سریع انجام دادم، مثل یک فضانورد که برای بلند شدن آماده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lucid will be replaced by Atlantis astronaut John Blaha.
[ترجمه گوگل]جان بلاها، فضانورد آتلانتیس جایگزین لوسید خواهد شد
[ترجمه ترگمان]lucid توسط astronaut John، فضانورد آتلانتیس، جایگزین خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Indeed, the astronaut is not really in contact with the top of the spring at all.
[ترجمه گوگل]در واقع، فضانورد اصلاً با بالای چشمه در تماس نیست
[ترجمه ترگمان]در واقع فضا نورد در تمام بهار واقعا در تماس نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now, in practice the astronaut would not drift across like this as the curvature of the walls would be far less.
[ترجمه گوگل]اکنون، در عمل، فضانورد به این صورت نمی‌رود، زیرا انحنای دیوارها بسیار کمتر می‌شود
[ترجمه ترگمان]حالا، در عمل فضانوردی مثل این به این شکل حرکت نمی کند، چون انحنای دیوارها بسیار کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This girl wants to be an astronaut.
[ترجمه رادین] این دختر می خواهد یک فضانورد بشود
|
[ترجمه گوگل]این دختر می خواهد فضانورد شود
[ترجمه ترگمان] این دختر میخواد یه فضانورد بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An astronaut, dressing for the mission, gives a quick thumbs up to a cameraman.
[ترجمه گوگل]فضانوردی که برای ماموریت لباس می پوشد، سریع به تصویربردار اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]یک فضانورد، که برای این ماموریت لباس می پوشید، به یک فیلمبردار اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Now Riccardo Patrese looks more like a doomed astronaut . . . rocketing crazily out of control towards the heavens.
[ترجمه گوگل]اکنون ریکاردو پاترز بیشتر شبیه یک فضانورد محکوم به فناست پرتاب دیوانه وار خارج از کنترل به سمت آسمان
[ترجمه ترگمان]حالا ریکاردو بیشتر شبیه یک فضانورد ملعون به نظر می آید که دیوانه وار به سوی آسمان پرواز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فضانورد (اسم)
astronaut, spaceman

مسافر فضایی (اسم)
astronaut, spaceman

انگلیسی به انگلیسی

• space traveler, one who flies in a spaceship
an astronaut is a person who travels in a spacecraft.

پیشنهاد کاربران

سلام سهیل،
سیاره به انگلیسی می شود Planet.
لغت plants یعنی گیاهان.
astronaut ( n ) ( �strəˌnɑt ) =a person whose job involves traveling and working in a spacecraft
astronaut
فضانورد astronaut
صفینه فضایی spaceship
سیاره plants
خورشید Sun
موشک rocket
آینده the future
مسافرت travel
ستاره star
نورد یا فضا نورد
هرجا که یک شی از جایی به جایی دیگر میرود البته با موشک این ور اون ور می ره
مثلاً زمین باشه
میشه زمین نورد
مریخ نورد
کیهان نورد
Tornado on mars amazing images captured by an astronaut
گرد باد در مریخ با عکسهای جالبی که توسط مریخ نورد گرفته شده است
a person that travels in space
A person who travels and works in a spacecraft
فضانورد
انسانی که در یک فضاپیما سفر و کار میکند.
His dream is to be a astronaut

Alien:ادم فضایی ، بیگانه
Astronaut:فضانورد
. . . WHAT YOU KNOW ABOUT به معنی فضانورده
فضا نورد، ادم فضایی
فضا نورد 💓
A person who travels in a spacecraft
فضانورد
ایتا رو نصب کنین و در چنل @potterhead_always جوین شوید
فضا نورد
فضا نورد
a person who travels in a spacecraft

فضا شناس

کیهان شناس

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس