asymptote

/ˈæsɪmptoʊt//ˈæsɪmptəʊt/

معنی: خط مجانب، مماس ازلی
معانی دیگر: (هندسه) تانژانت منحنی در بی نهایت، (خط) مجانب، همکران

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in mathematics, a straight line that approaches but never meets a curve.

- Different types of curve have different numbers of asymptotes.
[ترجمه گوگل] انواع مختلف منحنی دارای تعداد مجانبی متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان] انواع مختلف منحنی تعداد متفاوتی از asymptotes دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. This article elaborates the solution of asymptote of rational function curve, pointing out both the common way of finding limit value and the elementary way.
[ترجمه گوگل]این مقاله حل مجانبی منحنی تابع گویا را تشریح می کند و به روش رایج یافتن مقدار حدی و راه ابتدایی اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله راه حل of منحنی تابع منطقی را تشریح می کند و هم روش رایج یافتن ارزش محدود و روش ابتدایی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An asymptote is a line or curve that approaches a given curve arbitrarily closely.
[ترجمه گوگل]مجانبی خط یا منحنی است که به طور دلخواه به یک منحنی معین نزدیک می شود
[ترجمه ترگمان]An یک خط یا منحنی است که به طور نزدیک به یک منحنی خاص نزدیک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Asymptote, which is infinitely close to but not an intersection of the line.
[ترجمه گوگل]مجانبی، که بی نهایت به خط نزدیک است، اما یک تقاطع خط نیست
[ترجمه ترگمان]asymptote، که خیلی به آن نزدیک است، اما نه یک تقاطع راه آهن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Asymptote - design, architecture and research practice based in New York.
[ترجمه گوگل]Asymptote - طراحی، معماری و عمل تحقیقاتی مستقر در نیویورک
[ترجمه ترگمان]Asymptote - طراحی، معماری و فعالیت های تحقیقاتی مستقر در نیویورک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A new method on seeking asymptote is given by applying the relation between secant and asymptote, this method is helpful to train creativity of students.
[ترجمه گوگل]روش جدیدی در جست‌وجوی مجانبی با اعمال رابطه بین مجانب و مقطع ارائه شده است، این روش برای تربیت خلاقیت دانش‌آموزان مفید است
[ترجمه ترگمان]روش جدیدی در جستجوی asymptote با اعمال رابطه بین secant و asymptote ارایه شده است، این روش برای آموزش خلاقیت دانشجویان مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Firstly, the relationship and its asymptote between force and displacement of the steel plate damper are deduced under monotonic loading.
[ترجمه گوگل]ابتدا، رابطه و مجانب آن بین نیرو و جابجایی دمپر صفحه فولادی تحت بارگذاری یکنواخت استنتاج می شود
[ترجمه ترگمان]ابتدا، رابطه و وابستگی آن بین نیرو و جابجایی آن بین نیرو و جابجایی صفحات فولادی تحت بارگذاری یکنواخت استنتاج می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A hyperbola approaches but does not meet its asymptote.
[ترجمه گوگل]هذلولی نزدیک می شود اما مجانب خود را برآورده نمی کند
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد hyperbola اما با asymptote مواجه نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The port terminal as envisioned by Asymptote is designed to invigorate and activate Kaohsiung's city edge at the water.
[ترجمه گوگل]ترمینال بندر همانطور که توسط Asymptote پیش بینی شده است برای تقویت و فعال کردن لبه شهر Kaohsiung در آب طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]پایانه درگاه که توسط Asymptote پیش بینی شده است برای تقویت و فعال سازی لبه شهر Kaohsiung در آب طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He and the design firm Asymptote collaborated on the space. It has already won two awards.
[ترجمه گوگل]او و شرکت طراحی Asymptote در این فضا همکاری کردند پیش از این برنده دو جایزه شده است
[ترجمه ترگمان]او و شرکت طراحی Asymptote در فضا هم کاری کردند در حال حاضر این تیم برنده دو جایزه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So, the paper presents the method of random asymptote distribution to solve it.
[ترجمه گوگل]بنابراین، مقاله روش توزیع مجانبی تصادفی را برای حل آن ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این مقاله روش توزیع asymptote تصادفی را برای حل آن ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Whereas the extremities of a parabola become parallel to its major axis, the asymptotes of a hyperbola cross one another.
[ترجمه گوگل]در حالی که انتهای یک سهمی با محور اصلی آن موازی می شود، مجانب یک هذلولی از یکدیگر عبور می کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که قسمت های انتهایی یک سهمی به موازات محور اصلی خود قرار می گیرند، asymptotes صلیب hyperbola از یکدیگر عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The curve approaches a minimum and maximum value at the asymptotes.
[ترجمه گوگل]منحنی به یک مقدار حداقل و حداکثر در مجانب نزدیک می شود
[ترجمه ترگمان]این منحنی به حداقل و حداکثر مقدار در the نزدیک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The critical aspect ratio of the fiber is defined as the crosspoint of the tangent value of the inflexion and the asymptote of the maximum elastic modulus.
[ترجمه گوگل]نسبت ابعاد بحرانی فیبر به عنوان نقطه عرضی مقدار مماس خمش و مجانب حداکثر مدول الاستیک تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]نسبت منظری بحرانی فیبر به عنوان crosspoint از مقدار تانژانت of و the مدول الاستیسیته بیشینه تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The paper probes into the relation between functional differentiability and the derivative function limit, and the relation between asymptote of function and the derivative function limit.
[ترجمه گوگل]مقاله به رابطه بین تمایز پذیری عملکردی و حد تابع مشتق و رابطه بین مجانب تابع و حد تابع مشتق می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله در رابطه بین differentiability عملکردی و حد تابع مشتق و رابطه بین تابعی از تابع و حد تابع مشتق مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The results shows that fouling grow curve is representative asymptote. Besides, the fouling growth rate increases while surface temperature increases.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که منحنی رشد رسوبی مجانبی نماینده است علاوه بر این، سرعت رشد رسوب افزایش می یابد در حالی که دمای سطح افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که رسوب fouling رسوب بیانگر asymptote است علاوه بر این میزان رشد رسوب افزایش می یابد در حالی که دمای سطح افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خط مجانب (اسم)
asymptote

مماس ازلی (اسم)
asymptote

تخصصی

[برق و الکترونیک] مجانب
[ریاضیات] مجانب، خط مجانب
[آب و خاک] خط مجانب

انگلیسی به انگلیسی

• straight line approaching but never intercepts a curve (mathematics)

پیشنهاد کاربران

هم کرانی
خط مجانب ( در ریاضی )
تخمین
asymptote ( ریاضی )
واژه مصوب: مجانب
تعریف: خط راستی که خمی در بی‏نهایت به آن نزدیک می‏شود
حد آستانه
مجانب شدن، همگرا شدن

بپرس