at bottom


1- حداکثر، بیشینه، 2- تحت بهترین شرایط، در اصل، اساسا، اصلا

جمله های نمونه

1. Better spare at brim than at bottom.
[ترجمه گوگل]زاپاس در لبه بهتر از پایین است
[ترجمه ترگمان]بهتر از آن که در پایین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He has at bottom the feelings of a gentleman, but all these are plastered over with a stiff manner.
[ترجمه گوگل]او در انتها احساسات یک جنتلمن را دارد، اما همه اینها با حالتی سخت پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]ته دل احساس یک مرد متشخص را دارد، اما همه این ها با یک رفتار شق ورق چسبیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The two systems are, at bottom, conceptual models.
[ترجمه گوگل]این دو سیستم، در پایین، مدل های مفهومی هستند
[ترجمه ترگمان]این دو سیستم در پایین مدل های مفهومی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their offer to help was at bottom self-centred.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد آنها برای کمک در نهایت خود محور بود
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد آن ها برای کمک در پایین خود محور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At bottom, such an attitude is born not of concern for your welfare, but out of fear of losing you.
[ترجمه گوگل]در نهایت، چنین نگرشی نه به خاطر نگرانی برای رفاه شما، بلکه از ترس از دست دادن شما متولد می شود
[ترجمه ترگمان]در پایین، چنین نگرشی برای رفاه شما به دنیا نیامده است، اما از ترس از دست دادن شما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's a good kind person at bottom.
[ترجمه گوگل]او در پایین یک فرد مهربان خوب است
[ترجمه ترگمان]اون آدم خوبیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jealousy is, at bottom, a lack of self-confidence.
[ترجمه گوگل]حسادت در نهایت فقدان اعتماد به نفس است
[ترجمه ترگمان]حسادت، در پایین، عدم اعتماد به نفس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He seems aggressive but at bottom he is kind and good-natured.
[ترجمه گوگل]او تهاجمی به نظر می رسد اما در انتها مهربان و خوش اخلاق است
[ترجمه ترگمان]او به نظر خشن می آید، اما در اعماق وجودش مهربان و مهربان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is doubtless true that at bottom the behaviour of a motor car is to be explained in terms of interactions between fundamental particles.
[ترجمه گوگل]بدون شک درست است که رفتار یک خودروی موتوری باید بر اساس برهمکنش بین ذرات اساسی توضیح داده شود
[ترجمه ترگمان]بدون شک این درست است که در پایین رفتار یک ماشین حرکتی از نظر فعل و انفعالات میان ذرات بنیادی توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And, at bottom, what was the nature and extent of the Soviet threat and how should it be met?
[ترجمه گوگل]و در نهایت، ماهیت و گستره تهدید شوروی چگونه بود و چگونه باید با آن مقابله کرد؟
[ترجمه ترگمان]و در پایین، ماهیت و میزان تهدید شوروی چه بود و چگونه باید برخورد کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At bottom, interests theories define the scope of loss redistribution which the law imposes as a tax upon economic relations.
[ترجمه گوگل]در پایان، تئوری‌های منافع، دامنه بازتوزیع زیان را که قانون به عنوان مالیات بر روابط اقتصادی تحمیل می‌کند، تعریف می‌کند
[ترجمه ترگمان]در پایین، نظریه های مرتبط، حوزه توزیع مجدد را تعریف می کنند که قانون به عنوان مالیات بر روابط اقتصادی وضع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A theory of basic rights is at bottom a political theory, a theory about the nature and limits of state action.
[ترجمه گوگل]تئوری حقوق اساسی در نهایت یک نظریه سیاسی است، نظریه ای در مورد ماهیت و حدود کنش دولت
[ترجمه ترگمان]نظریه حقوق اساسی در پایین یک نظریه سیاسی است، نظریه ای در مورد ماهیت و محدودیت های اقدام دولت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At bottom, an army of microorganisms act as a background sensory net for the room.
[ترجمه گوگل]در پایین، ارتشی از میکروارگانیسم ها به عنوان یک شبکه حسی پس زمینه برای اتاق عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]در پایین، ارتش of به عنوان یک شبکه حسی پس زمینه برای اتاق عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some people, at bottom, really want the world to take care of them, rather than the other way around.
[ترجمه گوگل]برخی از مردم، در نهایت، واقعاً می خواهند که دنیا از آنها مراقبت کند، نه برعکس
[ترجمه ترگمان]برخی افراد، در پایین، واقعا می خواهند که دنیا از آن ها مراقبت کند، نه از طرف دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The time scale in this example is Days, at bottom left.
[ترجمه گوگل]مقیاس زمانی در این مثال Days در پایین سمت چپ است
[ترجمه ترگمان]مقیاس زمانی در این مثال روزها، در پایین سمت چپ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• deep down, underneath it all, thoroughly

پیشنهاد کاربران

به نقل از هزاره:
در اصل
اساساً
به ذات خود
من حیث المجموع، از اساس، از بُن
اساساً، از پایه، از ریشه

بپرس