at the eleventh hour


در آخرین لحظه، در آخرین فرصت، درست پیش از آنکه دیر بشود

جمله های نمونه

1. He postponed his trip at the eleventh hour.
[ترجمه فرزین محمدی] او سفر خود را در لحظه آخر بع تعویق انداخت.
|
[ترجمه گوگل]ساعت یازدهم سفرش را به تعویق انداخت
[ترجمه ترگمان]او سفر خود را در ساعت یازدهم به تعویق انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He arrived there at the eleventh hour.
[ترجمه دریا] دقیقه نود به آنجا رسید
|
[ترجمه دریا] دقیقه نود ) آخرین لحظات ) به آنجا رسید
|
[ترجمه گوگل]ساعت یازدهم به آنجا رسید
[ترجمه ترگمان]در ساعت یازدهم به آنجا رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. At the eleventh hour the government decided that something had to be done.
[ترجمه گوگل]در ساعت یازدهم دولت تصمیم گرفت که باید کاری انجام شود
[ترجمه ترگمان]در ساعت یازدهم دولت تصمیم گرفت که کاری انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their plan was called off at the eleventh hour.
[ترجمه محسن حمیدیان پور] برنامه های آنها در دقیقه نود ( آخرین لحظات ) کنسل شد.
|
[ترجمه دریا] دقیقه نود برنامه آنها لغو شد
|
[ترجمه گوگل]برنامه آنها در ساعت یازدهم لغو شد
[ترجمه ترگمان]برنامه آن ها در ساعت یازدهم شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The president's visit was called off at the eleventh hour.
[ترجمه سهیل طهماسبی] دیدار رئیس جمهور در لحظات پایانی لغو شد.
|
[ترجمه گوگل]سفر رئیس جمهور در ساعت یازدهم لغو شد
[ترجمه ترگمان]دیدار رئیس جمهور در ساعت یازدهم آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We only received the official signatures at the eleventh hour.
[ترجمه گوگل]فقط در ساعت یازدهم امضاهای رسمی را دریافت کردیم
[ترجمه ترگمان]ما فقط امضاهای رسمی را در ساعت یازدهم دریافت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our pianist had fallen ill, and then, at the eleventh hour, when we thought we'd have to cancel the performance, Jill offered to replace him.
[ترجمه گوگل]پیانیست ما مریض شده بود، و سپس، در ساعت یازدهم، زمانی که فکر کردیم باید اجرا را لغو کنیم، جیل به او پیشنهاد تعویض داد
[ترجمه ترگمان]پیانیست ما بیمار شده بود و بعد، در ساعت یازدهم، وقتی فکر می کردیم که مجبوریم نمایش را کنسل کنیم، جیل پیشنهاد کرد که جانشین او شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It has come at the eleventh hour.
[ترجمه گوگل]ساعت یازدهم رسیده است
[ترجمه ترگمان]ساعت یازدهم فرا می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There wouldn't be any later, unless somehow, at the eleventh hour, I freed Karen from her sterile remorse.
[ترجمه گوگل]بعداً وجود نداشت، مگر اینکه به نحوی، در ساعت یازدهم، کارن را از پشیمانی عقیمش رها کنم
[ترجمه ترگمان]شاید بعدها، مگر در ساعت یازدهم، من کارن را از پشیمانی و پشیمانی او آزاد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At the eleventh hour, he underestimated the Stealers - as if they had only been his playthings.
[ترجمه گوگل]در ساعت یازدهم، دزدها را دست کم گرفت - گویی آنها فقط بازیچه او بودند
[ترجمه ترگمان]در ساعت یازدهم، he را دست کم گرفته بود، انگار فقط اسباب بازی او بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Billabong had been saved at the eleventh hour.
[ترجمه گوگل]بیلابونگ در ساعت یازدهم نجات یافته بود
[ترجمه ترگمان]The در ساعت یازدهم ذخیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At the eleventh hour, Halifax has stepped into the breach.
[ترجمه گوگل]در ساعت یازدهم، هالیفاکس وارد شکاف شده است
[ترجمه ترگمان]در ساعت یازدهم، هالیفاکس وارد شکاف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At the eleventh hour, the Government decided something had to be done, and fast.
[ترجمه گوگل]در ساعت یازدهم، دولت تصمیم گرفت که کاری انجام شود، و سریع
[ترجمه ترگمان]در ساعت یازدهم، دولت تصمیم گرفت که کاری انجام شود، و سریع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The patrol was almost surrounded and then, at the eleventh hour, reinforcements arrived.
[ترجمه گوگل]گشت تقریباً محاصره شده بود و سپس در ساعت یازدهم نیروهای کمکی از راه رسید
[ترجمه ترگمان]گروه گشت تقریبا محاصره شد و بعد، در ساعت یازدهم، نیروهای کمکی رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• at the last minute, at the last possible moment

پیشنهاد کاربران

The phrase "at the eleventh hour" means doing something at the last possible moment, or just before a deadline. It refers to the final, critical moment that requires prompt action, often under pressure, to avoid failure or negative consequences.
...
[مشاهده متن کامل]

به معنای انجام کاری در آخرین لحظه ممکن یا درست قبل از پایان مهلت است. این اصطلاح به لحظه نهایی و بحرانی اشاره دارد که نیاز به اقدام سریع، اغلب تحت فشار، برای جلوگیری از شکست یا پیامدهای منفی است.
“The team managed to finish the project at the eleventh hour. ”
“The company was saved from bankruptcy at the eleventh hour by a last - minute investment. ”
“The rescue team arrived at the eleventh hour to save the hikers from the storm. ”

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/eleventh-hour• https://www.collinsdictionary.com/us/dictionary/english/eleventh-hour
At the last moment = at the last minute = at the eleventh hour
دقیقه نود
دقیقه آخر
باهم مترادفن
به معنی : دقیقه ۹۰، آخرین لحظه
at the eleventh hour
right ) at the last minute )
لحظه آخر انجام دادن کاری
کاری که تو لحظات آخر انجام میشه ( معادل دقیقه نود تو زبان فارسی )
در آخرین لحظه
تو دقیقه ی نود کاری رو انجام دادن
تو دقیقه نود کاری رو انجام دادن

بپرس