attendee

/əˈtendi//əˌtenˈdiː/

حاضر (در جلسه یا مهمانی و غیره)

جمله های نمونه

1. As the service ended, several attendees broke down in tears, including 19-year-old rapper Mase.
[ترجمه رضا نیازی] وقتی سرویس به پایان رسید، تعدادی از شرکت کنندگان از جمله ( میز ) خواننده رپ 19 ساله به گریه افتادند.
|
[ترجمه شان] هنگامی که مراسم مذهبی ( نیایش ) به پایان رسید، اشک شمار زیادی از حاضران، از جمله "میز"رپر 19 ساله ، در آمد. ( اینحا سرویس، معنای مراسم مذهبی می دهد. )
|
[ترجمه گوگل]با پایان این مراسم، چندین شرکت کننده از جمله رپر 19 ساله Mase، اشک ریختند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که این سرویس به پایان رسید، چندین شرکت کنندگان از جمله rapper ۱۹ ساله به گریه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Communication would be limited to the attendees and readers of the published proceedings, posters to attendees only.
[ترجمه گوگل]ارتباط محدود به شرکت کنندگان و خوانندگان مقالات منتشر شده و پوسترها فقط برای شرکت کنندگان خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ارتباط محدود به شرکت کنندگان و خوانندگان پرونده منتشر شده، پوستر برای شرکت کنندگان خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Few attendees doubted that some fringe groups would respond violently.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از شرکت کنندگان شک داشتند که برخی از گروه های حاشیه ای به خشونت پاسخ دهند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از شرکت کنندگان شک داشتند که برخی گروه های حاشیه ای به شدت واکنش نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The program cost is $ 20 per attendee, payable at the door.
[ترجمه گوگل]هزینه برنامه برای هر شرکت کننده 20 دلار است که درب منزل قابل پرداخت است
[ترجمه ترگمان]هزینه برنامه ۲۰ دلار در هر شرکت است که قابل پرداخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Attendees will meet with Job Service representatives and preview the new JobsND. com Web site.
[ترجمه گوگل]شرکت کنندگان با نمایندگان Job Service ملاقات خواهند کرد و پیش نمایش JobsND جدید را مشاهده خواهند کرد وب سایت com
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان با نمایندگان خدمات کاریابی و پیش نمایش the جدید ملاقات خواهند کرد com وب سایت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All performances are free, with attendees encouraged to bring lawn chairs or blankets.
[ترجمه گوگل]همه اجراها رایگان است و شرکت کنندگان تشویق می شوند صندلی های چمن یا پتو به همراه داشته باشند
[ترجمه ترگمان]همه نمایش ها رایگان هستند و شرکت کنندگان تشویق می شوند تا صندلی ها یا پتوها را بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It expects to attract 000 attendees.
[ترجمه گوگل]انتظار دارد 000 شرکت کننده را جذب کند
[ترجمه ترگمان]این گروه انتظار دارد تا ۲۰۰۰ شرکت کننده را جذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Use the Attendee list to track who is planning to attend the meeting.
[ترجمه گوگل]از لیست شرکت کنندگان برای پیگیری افرادی که قصد شرکت در جلسه را دارند استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از فهرست شرکت کنندگان برای پی گیری اینکه چه کسی قصد شرکت در جلسه را دارد، استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An attendee at the Spouses Cultural Exchange gets an African head wrap.
[ترجمه گوگل]یکی از شرکت‌کنندگان در تبادل فرهنگی همسران، یک روپوش آفریقایی می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]یک شرکت کنندگان در بورس فرهنگی Spouses یک پوشش سر آفریقایی دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Your status an attendee of this event changed.
[ترجمه گوگل]وضعیت شما به عنوان یک شرکت کننده در این رویداد تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]وضعیت شما یکی از شرکت کنندگان این رویداد تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Even North Korea's most senior attendee, Vice - President Yang Hyong Sop, readily got to his feet.
[ترجمه گوگل]حتی ارشدترین شرکت کننده کره شمالی، معاون رئیس جمهور یانگ هیونگ سوپ، به راحتی از جای خود بلند شد
[ترجمه ترگمان]حتی یکی از مهم ترین شرکت کنندگان کره شمالی، یانگ Hyong sop، به آسانی از جا برخاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "The message is clear," wrote Times Open attendee Taylor Barstow. "The New York Times is, suddenly, a platform company. "
[ترجمه گوگل]تیلور بارستو، شرکت کننده در تایمز اوپن نوشت: «پیام واضح است "نیویورک تایمز، ناگهان، یک شرکت پلت فرم است "
[ترجمه ترگمان]این پیام روشن است: \"نیویورک تایمز می نویسد:\" نیویورک تایمز به طور ناگهانی یک شرکت پلت فرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Register attendee for an event before viewing payments form.
[ترجمه گوگل]قبل از مشاهده فرم پرداخت، شرکت کننده را برای یک رویداد ثبت نام کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از دیدن فرم پرداخت شرکت کنندگان را ثبت نام کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Speaking on the sidelines, one conference attendee, representing a Ningbo-based trading firm, said she will import as much copper as she can get.
[ترجمه گوگل]یکی از شرکت کنندگان در کنفرانس که نماینده یک شرکت تجاری مستقر در نینگبو بود، در حاشیه صحبت کرد و گفت که تا آنجایی که بتواند مس را وارد کند
[ترجمه ترگمان]یکی از شرکت کنندگان در کنفرانس که در حاشیه صحبت می کرد، گفت که او به نمایندگی از یک شرکت تجاری Ningbo، گفت که او تا آنجا که می تواند مسی و مس را وارد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who attends a particular event, one who is present at a particular time or location

پیشنهاد کاربران

In the context of healthcare, an attendee refers to a patient who is present at a healthcare - related event, such as a support group meeting, educational seminar, or therapy session. The term highlights the active participation of the patient in their own healthcare journey.
...
[مشاهده متن کامل]

در زمینه مراقبت های بهداشتی، شرکت کننده به بیماری اطلاق می شود که در یک رویداد مرتبط با مراقبت های بهداشتی، مانند جلسه گروه پشتیبانی، سمینار آموزشی یا جلسه درمانی حضور دارد. این اصطلاح مشارکت فعال بیمار در سفر مراقبت های بهداشتی خود را برجسته می کند.
For example, a therapist might say, “We have a new attendee joining us today. Welcome!”
In a discussion about patient empowerment, someone might argue, “Encouraging patients to be active attendees in their own care leads to better health outcomes. ”
A patient might share their experience by saying, “As an attendee of the chronic pain management program, I’ve learned valuable coping strategies. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-patient/
فرد حاضر . شرکت کننده
شرکت کننده

بپرس