attentiveness


مواظبت، دقت

جمله های نمونه

1. Nokia's breathtaking success lies in its past attentiveness to the potential of the digital age.
[ترجمه گوگل]موفقیت خیره کننده نوکیا در توجه گذشته آن به پتانسیل عصر دیجیتال نهفته است
[ترجمه ترگمان]موفقیت نفس گیری نوکیا در گذشته با توجه به پتانسیل عصر دیجیتال اش نهفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Anne was both flattered and surprised by Danny's attentiveness to her.
[ترجمه گوگل]آن از توجه دنی به او هم متملق و هم متعجب شد
[ترجمه ترگمان]الیزابت هم از توجه دنی به فانی تعجب کرد و تعجب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I appreciate the wonderful preparation and the attentiveness to every problem.
[ترجمه گوگل]من از آمادگی فوق العاده و توجه به هر مشکلی قدردانی می کنم
[ترجمه ترگمان]من از آمادگی فوق العاده و توجه به هر مساله قدردانی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But they display amazing dexterity, patience, and attentiveness to flavor.
[ترجمه گوگل]اما آنها مهارت، صبر، و توجه به طعم شگفت انگیز را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]اما آن ها چالاکی، صبر و توجه به طعم را نمایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Attentiveness _ though disillusioned in the past _ soon corrects all that.
[ترجمه گوگل]توجه - اگرچه از گذشته سرخورده شده بود - به زودی همه اینها را اصلاح می کند
[ترجمه ترگمان]attentiveness که در گذشته از خواب رهایی یافته است، به زودی همه این موارد را اصلاح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. While cheerfulness fosters creativity, gloominess breeds attentiveness and careful thinking, Professor Joe Forgas told Australian Science Magazine.
[ترجمه گوگل]پروفسور جو فورگاس به مجله ساینس استرالیا گفت در حالی که نشاط خلاقیت را تقویت می کند، غمگینی باعث توجه و تفکر دقیق می شود
[ترجمه ترگمان]پروفسور جو Forgas به مجله علوم استرالیا گفت که وقتی شادی باعث پرورش خلاقیت می شود، دل تنگ کننده و تفکر دقیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These adjectives mean showing or marked by attentiveness to all aspects or details.
[ترجمه گوگل]این صفت ها به معنای نشان دادن یا مشخص شدن با توجه به تمام جنبه ها یا جزئیات است
[ترجمه ترگمان]این صفت به معنای نمایش یا علامت دادن با توجه به همه جنبه های یا جزئیات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Your attentiveness and consideration make me more sensible of my own neglect.
[ترجمه گوگل]توجه و توجه شما مرا نسبت به بی توجهی خود بیشتر معقول می کند
[ترجمه ترگمان]توجه و ملاحظه شما باعث می شود که من از غفلت خودم بیشتر فهمیده باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is not attentiveness the nature of, even the function of, Conscious?
[ترجمه گوگل]آیا توجه ماهیت و حتی کارکرد خودآگاه نیست؟
[ترجمه ترگمان]آیا توجه به طبیعت، حتی عملکرد، هوشیار و هوشیار نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Attentiveness is the path to true life; Indifference is the path to death.
[ترجمه گوگل]توجه راهی به سوی زندگی واقعی است بی تفاوتی راه مرگ است
[ترجمه ترگمان]attentiveness مسیر زندگی واقعی است؛ بی تفاوتی مسیر مرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His great charm was attentiveness.
[ترجمه گوگل]جذابیت بزرگ او توجه بود
[ترجمه ترگمان]با توجه به جذابیت فوق العاده او، توجه همه را جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The egoist might now appeal to the difference between awareness and attentive attentiveness.
[ترجمه گوگل]خودخواه اکنون ممکن است به تفاوت بین آگاهی و توجه توجه متوسل شود
[ترجمه ترگمان]خودپرست حاضر است در این هنگام از تفاوت بین آگاهی و توجه به دقت توجه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But his attitudes toward overseas military education change from attentiveness to repudiation. He is also doubtful and rejective to the returned students.
[ترجمه گوگل]اما نگرش او نسبت به آموزش نظامی در خارج از کشور از توجه به انکار تغییر می کند نسبت به دانشجویان بازگشته نیز مشکوک و مردود است
[ترجمه ترگمان]اما نگرش او نسبت به آموزش نظامی خارجی با توجه به انکار وجود دارد او همچنین مشکوک و rejective به دانشجویان بازگشتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For example, dozens of studies have shown that stimulants improve attentiveness.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ده ها مطالعه نشان داده اند که محرک ها توجه را بهبود می بخشند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ده ها مطالعه نشان داده اند که محرک، توجه را به خود جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• heedfulness, mindfulness, awareness, concentration

پیشنهاد کاربران

هشیاری
مواظبت. دقت. هوشیاری. توجه. پروا
مثال:
We greatly need the things that people like Mr. Naseri can provide to society, things such as ethics, spirituality, and attentiveness toward God.
ما خیلی احتیاج داریم به چیزهایی که افرادی مانند آقای ناصری می توانند برای جامعه فراهم بکنند. چیزهایی مثل اخلاق، معنویت، و توجه نسبت به خدا.
...
[مشاهده متن کامل]

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه ( در معنای توجه کردن ) اینها هستند:
فعل ( verb ) : attend
اسم ( noun ) : attention / attentiveness
صفت ( adjective ) : attentive
قید ( adverb ) : attentively
زل زدن
هوشیاری
ذهن آگاهی
اعتنا
دقت
توجه
ملاحظه
لحاظ
مواظبت
پروا

توجه - مراقبت

بپرس