attribution

/ˌætrəˈbjuːʃn̩//ˌætrɪˈbjuːʃn̩/

معنی: اختیار، تخصیص، نسبت دادن
معانی دیگر: نسبت دادن، اختیار، تخصیص

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or fact of attributing.

- The attribution of a recently discovered painting to Leonardo da Vinci has proven controversial.
[ترجمه علی] نسبت دادن یک نقاشی اخیراً پیدا شده به لئونارد داوینچی بحث برانگیز شده است
|
[ترجمه گوگل] انتساب نقاشی اخیراً کشف شده به لئوناردو داوینچی بحث برانگیز است
[ترجمه ترگمان] اسناد یک نقاشی اخیرا کشف شده به لئوناردو داوینچی، بحث برانگیز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The attribution of this painting to Rembrandt has never been questioned.
[ترجمه امیر] منسوب کردن این نقاشی به رامبراند هرگز مورد سوال نبوده است.
|
[ترجمه محمد ضیایی بیگدلی] انتساب این نقاشی به رامبراند هرگز زیر سؤال نرفته است.
|
[ترجمه گوگل]انتساب این نقاشی به رامبراند هرگز مورد تردید قرار نگرفته است
[ترجمه ترگمان]نسبت این نقاشی به رامبران هرگز مورد سوال قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The usual attribution of the work to Leonardo is now disputed by several experts.
[ترجمه گوگل]انتساب معمول کار به لئوناردو اکنون توسط چندین متخصص مورد مناقشه است
[ترجمه ترگمان]انتساب عادی کار به لئوناردو اکنون توسط چندین متخصص مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The method of attribution by provenance works best with coinages of a small scale or a low value, such as bronze coinage.
[ترجمه گوگل]روش انتساب بر اساس منشأ با سکه هایی با مقیاس کوچک یا کم ارزش، مانند ضرب سکه برنز، بهترین کار را دارد
[ترجمه ترگمان]روش تخصیص دادن توسط این فرد با استفاده از یک مقیاس کوچک یا یک مقدار کم، مانند سکه برنزی، به بهترین نحو عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is perhaps in the field of attribution that this catalogue serves the most useful purpose.
[ترجمه گوگل]شاید در زمینه انتساب است که این کاتالوگ مفیدترین هدف را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]شاید در زمینه اسناد این است که این کاتالوگ به مفیدترین اهداف عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The new formulation is based on attribution theory.
[ترجمه گوگل]فرمول جدید مبتنی بر نظریه اسناد است
[ترجمه ترگمان]فرمول جدید مبتنی بر نظریه اسناد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The same sort of attribution, of urges out of control, is a recurring theme in the reporting of school violence.
[ترجمه گوگل]همین نوع نسبت دادن، اصرارهای خارج از کنترل، موضوعی تکرارشونده در گزارش خشونت مدرسه است
[ترجمه ترگمان]همان نوع از اسناد، که از کنترل خارج می شود، یک موضوع مکرر در گزارش خشونت مدارس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When things go well, the self-serving attribution bias, we'll credit ourselves.
[ترجمه گوگل]وقتی همه چیز خوب پیش برود، سوگیری انتساب خودخواهانه، به خودمان اعتبار می دهیم
[ترجمه ترگمان]وقتی همه چیز خوب پیش می رود، تعصب نسبت به خود عمل می کند، ما به خود اعتبار می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The attribution or attribution ratio of multi-component data are the effective parameters for the abnormal indictor at gas reservoir exploring.
[ترجمه گوگل]نسبت انتساب یا نسبت انتساب داده های چند جزئی پارامترهای موثر برای شاخص غیرعادی در اکتشاف مخزن گاز هستند
[ترجمه ترگمان]نسبت دادن یا نسبت دادن داده های چند جزیی، پارامترهای موثر برای indictor غیر عادی در ذخایر گاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He questioned the attribution of the painting to Picasso.
[ترجمه گوگل]او نسبت دادن این نقاشی به پیکاسو را زیر سوال برد
[ترجمه ترگمان]نسبت دادن نقاشی به پیکاسو مورد تردید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One can query the phone number attribution process, support for the latest segment number.
[ترجمه گوگل]می‌توان فرآیند انتساب شماره تلفن را پرس و جو کرد، از آخرین شماره بخش پشتیبانی کرد
[ترجمه ترگمان]یکی می تواند شماره شماره تلفن را پرس و جو کند، از آخرین شماره بخش پشتیبانی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There's usually a lot of attribution of evil intent to those who have different views.
[ترجمه گوگل]معمولاً به کسانی که دیدگاه های متفاوتی دارند، نیت شیطانی زیادی نسبت داده می شود
[ترجمه ترگمان]معمولا نسبت دادن نسبت بدی به کسانی که دیدگاه های متفاوتی دارند، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Function: mobile phones and fixed telephone area code attribution to inquiries.
[ترجمه گوگل]تابع: تلفن های همراه و تلفن ثابت انتساب کد منطقه به سوالات
[ترجمه ترگمان]وظیفه: تلفن های همراه و تخصیص کد منطقه تماس ثابت نسبت به پرس و جو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Initially estimate the attribution of the ingredients in blood-serum.
[ترجمه گوگل]ابتدا نسبت مواد تشکیل دهنده در سرم خون را تخمین بزنید
[ترجمه ترگمان]در ابتدا نسبت مواد تشکیل دهنده در سرم خون را برآورد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The attribution to King Tut's tomb appears to confirm speculations that several objects were stolen, ending up in foreign collections.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که انتساب به مقبره پادشاه توت گمانه زنی ها مبنی بر سرقت چندین اشیاء را تأیید می کند که به مجموعه های خارجی ختم شده اند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که نسبت دادن به مقبره پادشاه Tut گمانه زنی های بسیاری را تایید می کند که چندین شی به سرقت رفته و به مجموعه های خارجی ختم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اختیار (اسم)
adoption, authority, option, mandate, authorization, liberty, credential, attribution, clearance

تخصیص (اسم)
dedication, allotment, devotion, appropriation, attribution, designation, consecration

نسبت دادن (اسم)
attribution, imputation

انگلیسی به انگلیسی

• reference; quality, trait

پیشنهاد کاربران

ذکر منبع در نوشته ها - قید دلیل در اتفاقات
He borrowed from other people’s writing without attribution
وی بدون ذکر منبع از نوشته های دیگران اقتباس نموده است.
سعید امدادی
عاشق کلمه
09127772125
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : attribute
اسم ( noun ) : attribution / attribute
صفت ( adjective ) : attributive / attributable
قید ( adverb ) : attributively
ارجاع، نسبت، ارتباط
اسناد، اِطلاق، انتساب
اسناد
attribution ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: اِسناد 1
تعریف: توضیح رفتار دیگران یا خود و تعیین علت آن با استنباط از شرایط و اسباب آن
برچسب زنی
تخصیص
نسبت دادن
انتساب
در متون حقوقی به معنای انتساب یا قابلیت انتساب است
ویژگی
انتساب
"نسبت دادن"
به طور ویژه در هنگامی که جرم یا تقصیری به فردی نسبت داده می شود
مرتبط بودن با
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس