audit

/ˈɒdət//ˈɔːdɪt/

معنی: رسیدگی، ممیزی، حسابرسی، بازرسی، رسیدگی کردن
معانی دیگر: حسابرسی کردن، (کلاس) مستمع آزاد بودن، متوازن سازی حساب ها، بررسی دقیق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an often official examination of records or financial accounts to check their accuracy, or the report of such an examination.

- The company's accountant does a monthly audit of the sales receipts and expenditures.
[ترجمه گوگل] حسابدار شرکت یک حسابرسی ماهانه از دریافت ها و هزینه های فروش انجام می دهد
[ترجمه ترگمان] حسابدار شرکت حسابرسی ماهانه رسیدها و هزینه ها را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: audits, auditing, audited
(1) تعریف: to examine (records or accounts) so as to check accuracy.

- The Internal Revenue Service will often audit a company or individual who claims a great number of deductions.
[ترجمه گوگل] خدمات درآمد داخلی اغلب شرکت یا فردی را که ادعای کسورات زیادی دارد حسابرسی می کند
[ترجمه ترگمان] خدمات درآمد داخلی اغلب یک شرکت یا فردی را حسابرسی می کند که تعداد زیادی از کسورات را مطالبه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to attend (a course at a school or college) for no credit.

- I'm just auditing the course, so I won't be taking the exams.
[ترجمه گوگل] من فقط در حال ممیزی دوره هستم، بنابراین در امتحانات شرکت نخواهم کرد
[ترجمه ترگمان] من فقط دارم مسیر را بررسی می کنم، بنابراین امتحان را نمی گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to examine records or accounts for accuracy.

جمله های نمونه

1. The company has an audit at the end of each financial year.
[ترجمه گوگل]شرکت در پایان هر سال مالی حسابرسی دارد
[ترجمه ترگمان]این شرکت حسابرسی در پایان هر سال مالی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Each year they audit our accounts and certify them as being true and fair.
[ترجمه گوگل]هر سال آنها حساب های ما را بررسی می کنند و آنها را به عنوان درست و منصفانه تأیید می کنند
[ترجمه ترگمان]هر سال حساب های خود را حسابرسی کرده و آن ها را به عنوان حقیقت و عادلانه تایید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As usual, the yearly audit will take place in December.
[ترجمه گوگل]طبق معمول، حسابرسی سالانه در ماه دسامبر انجام خواهد شد
[ترجمه ترگمان]طبق معمول، حسابرسی سالانه در ماه دسامبر برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Audit Commission said that the ministry was in the clear.
[ترجمه گوگل]کمیسیون حسابرسی گفت که این وزارتخانه شفاف است
[ترجمه ترگمان]کمیسیون بازرسی اعلام کرد که این وزارتخانه در وضعیت روشن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Start with an audit of existing services within the community.
[ترجمه گوگل]با ممیزی از خدمات موجود در جامعه شروع کنید
[ترجمه ترگمان]با حسابرسی خدمات موجود در جامعه شروع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Management refused to carry out/conduct a green audit.
[ترجمه گوگل]مدیریت از انجام/انجام حسابرسی سبز خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]مدیریت از انجام یک حسابرسی سبز خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As a senior citizen, he is allowed to audit university classes.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک شهروند سالمند مجاز به ممیزی کلاس های دانشگاه است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک شهروند ارشد، او مجاز به حسابرسی کلاس های دانشگاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The profession should draw up guidelines on rotating audit partners.
[ترجمه گوگل]این حرفه باید دستورالعمل هایی را در مورد شرکای حسابرسی چرخشی تنظیم کند
[ترجمه ترگمان]این حرفه باید دستورالعمل های مربوط به شرکای حسابرسی چرخشی را تدوین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We are determined to make a success of audit regulation.
[ترجمه گوگل]ما مصمم به موفقیت در مقررات حسابرسی هستیم
[ترجمه ترگمان]ما مصمم هستیم که در مقررات حسابرسی موفق شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The internal audit function reports to the Audit Committee.
[ترجمه گوگل]عملکرد حسابرسی داخلی به کمیته حسابرسی گزارش می دهد
[ترجمه ترگمان]گزارش عملکرد حسابرسی داخلی به کمیته بازرسی گزارش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The second is the development of medical audit, which encourages practitioners critically to examine current practice.
[ترجمه گوگل]دوم توسعه ممیزی پزشکی است که پزشکان را به طور انتقادی تشویق می کند تا عملکرد فعلی را بررسی کنند
[ترجمه ترگمان]دومی توسعه حسابرسی پزشکی است که افراد حرفه ای را به طور بحرانی به بررسی عملکرد فعلی تشویق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Moreover, the audit certificate for the target's published accounts is not the comfort it first seems.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، گواهی حسابرسی برای حساب‌های منتشر شده هدف، آنطور که در ابتدا به نظر می‌رسد، راحت نیست
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، گواهی حسابرسی برای حساب های منتشر شده هدف اولین بار است که به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Caird is sending shareholders an external environmental audit which it commissioned from consultants Mott MacDonald.
[ترجمه گوگل]Caird در حال ارسال یک حسابرسی محیطی خارجی به سهامداران است که از مشاوران Mott MacDonald سفارش داده است
[ترجمه ترگمان]Caird به سهامداران یک حسابرسی زیست محیطی خارجی می فرستد که از مشاوران Mott MacDonald تهیه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One is the role of the independent audit.
[ترجمه گوگل]یکی نقش حسابرسی مستقل است
[ترجمه ترگمان]یکی نقش حسابرسی مستقل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رسیدگی (اسم)
assistance, attention, verification, puberty, consideration, probe, investigation, inquiry, exam, examination, handling, scrutiny, attendance, audit, cassation, inquest

ممیزی (اسم)
verification, survey, audit

حسابرسی (اسم)
audit

بازرسی (اسم)
control, search, exam, examination, audit, inspection, detection, cross-examination, examen

رسیدگی کردن (فعل)
attend, consider, supervise, inquire, verify, investigate, check, inspect, audit

تخصصی

[بهداشت] رسیدگی
[صنعت] ممیزی، بازبینی
[حقوق] حسابرسی کردن، ممیزی کردن، ممیزی
[ریاضیات] ارزشیابی، حسابرس، ممیزی حساب، رسیدگی، رسیدگی به حساب ها، ممیزی، بازبینی حساب، رسیدگی کردن، ممیزی کردن

انگلیسی به انگلیسی

• examination of financial accounts
examine accounts; verify accounts
when accountants audit an organization's accounts, they examine them officially to make sure that they are correct. verb here but can also be used as a count noun. e.g. we're going to conduct a full audit.

پیشنهاد کاربران

examination, analysis, checkup, inspection, perlustration, review, scan, scrutiny, survey, view
بازرسی کردن. ممیزی دفاتر محاسباتی، بازبینی، حسابرسی کردن، ممیزی کردن، بازرسی، ممیزی، رسیدگی کردن، حسابرسی، بازبینی کردن، رسیدگی
to make an official examination of the accounts of a business and produce a report
بازرسی کردن
ممیزی دفاتر محاسباتی، بازبینی، حسابرسی کردن، ممیزی کردن، بازرسی، ممیزی، رسیدگی کردن، قانون فقه: حسابرسی، بازرگانی: بازبینی کردن، علوم نظامی: بازرسی، رسیدگی
تفریغ ( اقتصادی، بانکی )
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
بازرسی
بازرسی فرآیندی است که در آن توسعه دهندگان کد یا الگوریتمی را که سیستم ها و برنامه ها را تشکیل می دهند، بازرسی می کنند.
در بعضی جاها با توجه به محتوای متن میتوان بمعنای "ممیزی" نیز ترجمه شود
[کامپیوتر]
نظارت
بیشتر دلالت بر اعطای دسترسی از طریق نظارت و بررسی دارد. اما بطور کلی میتوان کلمه "نظارت" را معادل فارسی مناسبی برای این کلمه دانست.
مثلاً compliance auditing : نظارت بر فرمانبری
در حسابداری و مالی :
واژه audit به معنی
حسابرسی کردن
ممیزی کردن
بررسی کردن
است که توسط شخص متخصص با عنوان auditor انجام می شود .
این اصطلاح در علوم حسابداری و مالی بیشترین کاربرد را دارد
نظارت
در بعضی متون به معنای سنجش است
و auditor به معنای "سنجش گر " است
البته دقت کنید که این معنای دور است و فقط با توجه به معنی کل متن که با این ترجمه باید همخوانی داشته باشد این معنی رو به کار ببرید
در متون کامپیوتر
ممیزی
حسابرسی
1 ) I'd like to stay here and work my way up the 🔰audit🔰 career ladder
2 ) The office will conduct a follow - up 🔰audit🔰 to determine whether changes and improvements have been made
برای ترجمه کردن این واژه بایستی وام گیریم.
فعل؛ آودیتیستن، با وامگیریِ بُنواژه یِ آودیت از ریشه لاتینی audire که به معنای شنفتن است.
معنای فعل آودیتیستن که همیشه گذارا به مفعول مستقیم است، چونین است؛
...
[مشاهده متن کامل]

معنای یکم؛ حسابرسی کردن، رسمیانه آزمون کردن حسابهای مالیِ شرکتی
معنای دوم؛ در انگلیسی آمریکا؛ حضور یافتن در دوره ای آموزشی در دانشگاه ای بی آنکه امتحانی بدهید یا اعتباری بدست آورید.

ویرایش
حضور یافتن در کلاس ها به صورت مستمع آزاد
حسابرس
1 ) ( فعل ) حساب رسی مالی کردن ، بررسی کردن حساب ها برای رد کردن گزارش مالی
2 ) ( فعل ) حضور یافتن در کلاس ها به عنوان مستمع آزاد ( شما اون کلاس یا واحد درسی رو نگرفتی و صرفا به خاطر علاقه یا . . . حضور داری و هیچ امتحانی اعم از کوئیز هفتگی، ماهیانه ، میان ترم یا پایان ترم نمیدی و همچنین هیچ نمره ای هم از آن دریافت نمیکنی )
...
[مشاهده متن کامل]

3 ) ( اسم ) حساب رسی مالی

ارزیابی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس