autarky

/ˈɔːrtɑːrki//ˈɔːtɑːki/

معنی: لیاقت، کفایت، حکومت استبدادی، استبداد، حاکم مطلق، جبار مطلق، خودبسندگی
معانی دیگر: استقلال، خودمختاری، خودسالاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: autarkies
مشتقات: autarkic (adj.), autarkical (adj.), autarkically (adv.), autarkist (n.)
(1) تعریف: a national policy of economic self-sufficiency, involving not relying on economic aid or on imports.

(2) تعریف: an economically self-sufficient nation or region.

جمله های نمونه

1. Autarky: Coordination between enterprises from different sectors and ministries is notoriously poor in the Soviet Union.
[ترجمه گوگل]Autarky: هماهنگی بین شرکت‌های بخش‌ها و وزارتخانه‌های مختلف در اتحاد جماهیر شوروی بسیار ضعیف است
[ترجمه ترگمان]autarky: هماهنگی میان شرکت ها از بخش های مختلف و وزارتخانه ها بسیار فقیر در اتحادیه جماهیر شوروی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Autarky equilibrium in Home is illustrated by figure
[ترجمه گوگل]تعادل Autarky در خانه با شکل نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]تعادل autarky در خانه توسط شکل نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Suppose the economy moves from autarky to trade and the firm's demand curve shifts to.
[ترجمه گوگل]فرض کنید اقتصاد از خودکامگی به سمت تجارت حرکت می کند و منحنی تقاضای شرکت تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که اقتصاد از autarky به تجارت حرکت می کند و منحنی تقاضای شرکت تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pakistanis' growing sense of autarky has led them to overplay their hand in negotiations with the United States.
[ترجمه گوگل]احساس خودکامگی روزافزون پاکستانی ها باعث شده است که در مذاکرات با ایالات متحده بیش از حد از قدرت خود استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]احساس رو به رشد پاکستانی ها باعث شده است تا آن ها دست خود را در مذاکرات با ایالات متحده ببندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Autarky and specialization division of labor is the means that people organization economy differs two kinds.
[ترجمه گوگل]خودکامگی و تقسیم کار تخصصی وسیله ای است که اقتصاد سازمان مردم دو نوع متفاوت است
[ترجمه ترگمان]تقسیم کار و تخصص نیروی کار به این معنی است که اقتصاد سازمان دو نوع متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This kind of economic autarky found its counterpart on the political front in the principle of "self-determination.
[ترجمه گوگل]این نوع خودکامگی اقتصادی همتای خود را در جبهه سیاسی در اصل «خودمختاری» یافت
[ترجمه ترگمان]این نوع of اقتصادی طرف مقابل خود را در جبهه سیاسی در اصل \"خودمختاری\" یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One kind is the viewpoint of traditional autarky.
[ترجمه گوگل]یک نوع آن دیدگاه خودکامگی سنتی است
[ترجمه ترگمان]یک نوع دیدگاه of سنتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It states that average output levels of firms are larger under free trade than in autarky.
[ترجمه گوگل]این بیان می کند که سطح تولید متوسط ​​شرکت ها در تجارت آزاد بزرگتر از خودکامگی است
[ترجمه ترگمان]این گزارش بیان می کند که متوسط سطوح خروجی شرکت ها در تجارت آزاد نسبت به in بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But it can be interpreted as stating that on average there is more variety in the trading equilibrium than in autarky.
[ترجمه گوگل]اما می توان آن را این گونه تفسیر کرد که به طور متوسط ​​در تعادل تجاری تنوع بیشتری نسبت به خودداری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما می توان آن را به گونه ای تفسیر کرد که به طور متوسط در تعادل تجاری تنوع بیشتری نسبت به in وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Foreign has simple tastes: only good 3 is demanded. Let us first consider autarky equilibrium.
[ترجمه گوگل]خارجی سلیقه ساده ای دارد: فقط خوب 3 طلب می شود اجازه دهید ابتدا تعادل خودکامه را در نظر بگیریم
[ترجمه ترگمان]سیاست خارجی ذائقه ساده ای دارد: تنها خوب ۳ مورد نیاز است ابتدا تعادل autarky را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As well as imposing capital controls, countries might retreat towards autarky, by raising retaliatory tariffs.
[ترجمه گوگل]علاوه بر اعمال کنترل سرمایه، کشورها ممکن است با افزایش تعرفه های تلافی جویانه به سمت خودکامگی عقب نشینی کنند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر اعمال کنترل سرمایه، کشورها ممکن است با افزایش تعرفه های تلافی جویانه به سمت autarky عقب نشینی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What the farmer values still is the cash income beyond autarky.
[ترجمه گوگل]آنچه کشاورز هنوز برایش ارزش قائل است درآمد نقدی فراتر از خودکامگی است
[ترجمه ترگمان]آنچه که ارزش کشاورز هنوز وجود دارد، درآمد حاصل از پول نقد فراتر از autarky است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Figures on the decline in world trade are horrible for anybody except anti - globalisation advocates of autarky.
[ترجمه گوگل]ارقام در مورد کاهش تجارت جهانی برای هر کسی وحشتناک است به جز طرفداران خودکامگی ضد جهانی شدن
[ترجمه ترگمان]آمار و ارقام در مورد کاهش تجارت جهانی برای هر کسی جز حامیان ضد جهانی شدن، وحشتناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Long - term since, in the natural economy that agriculture is in dispersive, backward, autarky all the time.
[ترجمه گوگل]درازمدت از آنجایی که در اقتصاد طبیعی، کشاورزی همیشه پراکنده، عقب مانده و خودکامه است
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد در اقتصاد طبیعی که کشاورزی در پراکنده است، به عقب و autarky می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لیاقت (اسم)
ability, capability, potency, competency, competence, merit, aptitude, autarchy, autarky

کفایت (اسم)
plenty, sufficiency, competence, adequacy, efficiency, autarchy, autarky

حکومت استبدادی (اسم)
autarchy, dictatorship, tyranny, autarky

استبداد (اسم)
despotism, autarchy, autarky

حاکم مطلق (اسم)
autarchy, autarky, despot, autocrat

جبار مطلق (اسم)
autarchy, autarky

خودبسندگی (اسم)
autarchy, autarky

پیشنهاد کاربران

Autarky means :
Quality of self - sufficiency, especially regarding economics
Autarky is the characteristic of self - sufficiency, usually applied to societies, communities, states and their economic systems.
...
[مشاهده متن کامل]

Autarky as an ideal or method has been embraced by a wide range of political ideologies and movements, especially left - wing ideologies like African socialism, mutualism, war communism, communalism, swadeshi, syndicalism ( especially anarcho - syndicalism ) , and left - wing populism, generally in an effort to build alternative economic structures or to control resources against structures a particular movement views as hostile. Conservative, centrist and nationalist movements have also adopted autarky in an attempt to preserve part of an existing social order or to develop a particular industry.
Proponents of autarky have argued for national self - sufficiency to reduce foreign economic, political and cultural influences, as well as to promote international peace. Economists are generally supportive of free trade. There is a broad consensus among economists that protectionism has a negative effect on economic growth and economic welfare while free trade and the reduction of trade barriers has a positive effect on economic growth[excessive citations] and economic stability.
Autarky may be a policy of a state or some other type of entity when it seeks to be self - sufficient as a whole, but it also can be limited to a narrow field such as possession of a key raw material. Some countries have a policy of autarky with respect to foodstuffs and water for national - security reasons. Autarky can result from economic isolation or from external circumstances in which a state or other entity reverts to localized production when it lacks currency or excess production to trade with the outside world.
An autarkic economy that also will not or cannot conduct outside trade is known as a closed economy
اوتارکی یا سیاست خودبسندگی ( به انگلیسی:autarky ) معمولاً به وضعیتی گفته می شود که اقتصاد یک نظام سیاسی از پیگیری رسیدن به سرحد صرفاً قابلیتِ خودکفایی، عبور کرده و در اهداف و برنامه ریزی ها حد انزوای کامل اقتصادی را مدنظر قرار دهد. چنین نظام اقتصادی �اقتصاد بسته� نامیده می شود. هنگامی از اوتارکی سخن به میان می آید که نهادی بتواند بدون کمک از بیرون یا تجارت خارجی به فعالیت یا زندگی خود ادامه دهد. منظور از ادامهٔ فعالیت لزوماً فعالیت اقتصادی نیست، برای نمونه می توان به ساختار خودبسنده نظامی اشاره کرد که کشوری بتواند بدون دریافت کمک از سایر کشورها از خود دفاع کند. رژیم خودبسنده می تواند مربوط به کل یک کشور باشد یا اینکه در یک زمینهٔ محدود مانند مالکیت یک ماده خام کلیدی باشد. [نیازمند منبع]
استقلال اقتصادی به معنی خودبسندگی در رفع نیازهای اساسی و جلوگیری از سلطهٔ کشورهای دیگر بر اقتصاد بومی است. از مهم ترین شاخص های استقلال اقتصادی، عدم تأثیرپذیری گسترده از نوسانات و بحران اقتصادی در سطح جهان و ثبات ارزش پول و نداشتن اقتصاد تک محصولی است.
پیشینه
مکتب سوداگری، سیاستی بود که از سوی فرمانروایان به ویژه در سدهٔ ۱۷ و ۱۸ میلادی پیگیری می شد. به این ترتیب که داشتن رابطهٔ تجاری با بیرون از قلمرو ممنوع یا محدود بود. در دههٔ ۱۹۳۰ آلمان نازی کشوری بود که ترجیح می داد تجارت در درون مرزهای اقتصادی خودش را به بالاترین میزان برساند و تجارت خارجی به ویژه با بریتانیا، شوروی و فرانسه را به کمترین حد برساند. کشورهای با اقتصاد ضعیف تر مانند آمریکای جنوبی، بالکان و کشورهای اروپای شرقی مانند یوگسلاوی، رومانی و مجارستان در محدودهٔ مرز اقتصادی آلمان جای می گرفتند. آلمان ها برای رشد به شدت به مواد خام نیاز داشتند و این کشورها از آن برخوردار بودند. تجارت با این کشورها که زیر نظر وزیر اقتصاد وقت، هیالمار شاخت بود بر این پایه بود که دریافت مادهٔ خام تنها به شرط دادن محصولات تولیدی آمانی باشد و نه پرداخت پول. با اینکه در بازهٔ سال های ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۷ واردات خوراک بسیار کاهش یافت اما با توجه به سیاست آلمان نازی برای بازسازی نظامی خودش در همان دوذان واردات مواد خام ۱۰ درصد افزایش یافت. امروزه کشوری که کاملاً خودکفا باشد کمیاب است. شاید بتوان به کرهٔ شمالی اشاره کرد. این کشور برپایهٔ جهان بینی سیاسی جوچه ( خودکفایی ) اداره می شود. بر خلاف این سیاست، کره با کشورهایی چون روسیه، چین، سوریه، ایران، ویتنام و بسیاری کشورهای اروپایی و آفریقایی ارتباط دارد. نمونهٔ دیگر می توان به پادشاهی بوتان اشاره کرد.
نمونه های بیشتر
سیاست خودبسندگی در کشورهای متعددی دنبال شده است

خود بسندگی

بپرس