authorship

/ˈɒθərˌʃɪp//ˈɔːθəʃɪp/

معنی: اغاز، نویسندگی، تالیف و تصنیف، ابداع، ابتکار، احدای، ایجاد، اصل
معانی دیگر: شغل نویسندگی، نگارش، هویت نویسنده، منبع، سرچشمه (فکر یا عمل یا حرف و غیره)، احداک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the occupation or practice of writing.

(2) تعریف: origin, as of a book, film, idea, or the like.

جمله های نمونه

1. the authorship of a crime
ارتکاب جرم

2. the authorship of this poem is unknown
هویت نویسنده ی این شعر نامعلوم است.

3. i depend upon authorship for my entire living
زندگی من کاملا از راه نویسندگی تامین می شود.

4. his disclaimer of the authorship of that critical article by him
تکذیب نگارش آن مقاله ی انتقادی از طرف او

5. Nothing is known of the authorship of the book.
[ترجمه گوگل]از تألیف کتاب چیزی در دست نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز از نویسندگی کتاب خبر ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The authorship of the poem is unknown.
[ترجمه گوگل]نویسنده شعر مشخص نیست
[ترجمه ترگمان]نویسندگی این شعر هنوز ناشناخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He published the report in joint authorship with a colleague.
[ترجمه گوگل]او این گزارش را با نویسندگی مشترک با یکی از همکارانش منتشر کرد
[ترجمه ترگمان]او این گزارش را در نویسندگی مشترک با یکی از همکاران خود منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They all accredited him with the authorship of this book.
[ترجمه گوگل]همه آنها او را با تألیف این کتاب تأیید کردند
[ترجمه ترگمان]همه او را با نوشتن این کتاب نام می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There's no evidence to dispute his claim to authorship.
[ترجمه گوگل]هیچ مدرکی برای مخالفت با ادعای نویسنده وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی برای اثبات ادعایش مبنی بر نویسندگی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Despite the disputed authorship of photomontage, its source, as with collage, was undeniably in the popular arts.
[ترجمه گوگل]علیرغم تألیف مورد مناقشه فتومونتاژ، منبع آن، مانند کلاژ، غیرقابل انکار در هنرهای رایج بود
[ترجمه ترگمان]علی رغم شهرت disputed photomontage، منبع آن، مانند with، به طور غیرقابل انکار در هنرهای مردمی مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He did not admit to authorship until offensive coordinator Marc Trestman mentioned it.
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که هماهنگ کننده تهاجمی، مارک ترستمن به آن اشاره نکرد، به نویسندگی اعتراف نکرد
[ترجمه ترگمان]او تا زمانی که مارک Trestman هماهنگ کننده حمله آن را ذکر نکرده بود، به نویسندگی اعتراف نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Normally, creation and authorship are coincident in time.
[ترجمه گوگل]به طور معمول، خلقت و تألیف از نظر زمانی بر هم منطبق هستند
[ترجمه ترگمان]به طور معمول خلق و نویسندگی در زمان همزمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This too is attributed by Bouvet to the authorship of Fu Hsi.
[ترجمه گوگل]این نیز توسط بووه به نویسندگی فو هسی نسبت داده شده است
[ترجمه ترگمان]این نیز با Bouvet به نویسندگی \"فو Hsi\" نسبت داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pride of authorship is superseded by pride of profits.
[ترجمه گوگل]غرور نویسندگی جای خود را به غرور سود می دهد
[ترجمه ترگمان]غرور نویسندگی با غرور منافع جایگزین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Berg has denied authorship of the article and refused to comment further.
[ترجمه گوگل]برگ نویسندگی مقاله را رد کرده و از اظهار نظر بیشتر خودداری کرده است
[ترجمه ترگمان]برگ نگارش این مقاله را انکار کرده است و از اظهار نظر بیشتر خودداری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اغاز (اسم)
prime, inception, beginning, dawn, getaway, alpha, start, commencement, birth, aurora, authorship, outset, exordium, preface, instep, jump-off, lead-off, venue

نویسندگی (اسم)
authorship, writing

تالیف و تصنیف (اسم)
authorship

ابداع (اسم)
authorship, innovation, introduction, novation

ابتکار (اسم)
shift, imagination, invention, contraption, improvisation, shebang, lash-up, industry, authorship, novation, initiative, originality, knack, gumption, resource

احدای (اسم)
formation, authorship, introduction

ایجاد (اسم)
development, authorship, creation

اصل (اسم)
point, quintessence, inception, principle, real, maxim, axiom, germ, origin, root, stem, radical, element, strain, authorship, provenance, fatherhood, paternity, mother, motif, principium, rootstock

انگلیسی به انگلیسی

• origin of a work; writing profession
the authorship of a piece of writing is the identity of the person who wrote it.
authorship is the activity or job of writing books or articles.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : author / authorize
✅️ اسم ( noun ) : author / authorization / authoress / authoring / authority / authorizer authoritarian / authoritarianism / authorship
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : authorial / authoritarian / authoritative / authorized / authorizable
✅️ قید ( adverb ) : authoritatively

حق تالیف
گاهی به این صورت میاد authorship attribution که به معنای �خصوصیات نویسنده� هست و در مباحث مربوط به هوش مصنوعی برای موضوع شناسایی نویسنده از طریق بررسی سایر تالیفاتش میاد
حق تالیف، حق مؤلف
گاهی به صورت ترکیب authorship attribution میاد که به معنای شناسایی نویسنده از طریق بررسی سایر تالیفاتش هست.
مالکیت
اصالت به "فرد" در آفرینش هنری یا ادبی
توضیح:
1 - فقط مختص نویسندگی نیست و برای هر نوع ساخت هنری یا معماری به کار میرود
2 - این مفهوم در تضاد با مفهوم "ایده های اشتراکی" و "ساخت اشتراکی"، و یا "ایده های خودساخت، خودنوگَر، خودسامان، و خودتوسعه یابنده ی دیجیتال" در هنر و معماری است، و برعکس، بر "امضای شخصی" تأکید دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
emphasis on "Authorship" in Renaissance architecture
تأکید بر "اصالت فردی" در معماری رنسانس
( در تضاد با معماری اشتراکی قرون وسطی )

۱. نویسندگی ( شغل )
۲. هویت نویسنده
noun
[noncount]
1 : the identity of the person who has written something
◀️
The novel is of unknown authorship. [=the author/writer of the novel is unknown]
2 : the job or profession of writing
◀️His first attempt at authorship failed
حق نویسندگی

بپرس