automation

/ɒtəˈmeɪʃn̩//ˌɔːtəˈmeɪʃn̩/

معنی: خودکاری، دستگاه تنظیم خودکار
معانی دیگر: خودکارسازی، مجهز سازی به دستگاه های خودکار، اتوماتیک کردن، اتوماسیون، جایگزینی دستگاه های خودکار که کردارهای تکراری انسان را انجام می دهند (در امور غیر صنعتی)، کنترل و هدایت دستگاهی بطور خودکار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: automative (adj.)
• : تعریف: operation by machinery rather than by people.
مترادف: mechanization
مشابه: computerization, cybernation

- automation of the workplace
[ترجمه گوگل] اتوماسیون محل کار
[ترجمه ترگمان] اتوماسیون محیط کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. automation in teaching
کاربرد دستگاه های خودکار در آموزش

2. the automation of the automotive industry
خودکار کردن صنعت اتومبیل سازی

3. Automation will mean the loss of many jobs in this factory.
[ترجمه الناز] اتوماسیون ( استفاده از دستگاه ها ) به معنای از بین رفتن موقعیت های شغلی در این کارخانه است.
|
[ترجمه گوگل]اتوماسیون به معنای از بین رفتن بسیاری از مشاغل در این کارخانه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اتوماسیون به معنای از دست دادن بسیاری از مشاغل در این کارخانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They phrase in new machinery for increased automation.
[ترجمه گوگل]آنها در ماشین آلات جدید برای افزایش اتوماسیون بیان می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به ماشین آلات جدید برای افزایش اتوماسیون می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Before the days of automation, they used to tread grapes to make wine.
[ترجمه گوگل]قبل از دوران اتوماسیون، آنها برای تولید شراب، انگور را زیر پا می گذاشتند
[ترجمه ترگمان]قبل از روزه ای اتوماسیون، آن ها برای ساختن شراب انگور می گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Automation would bring a shorter, more flexible working week.
[ترجمه گوگل]اتوماسیون یک هفته کاری کوتاه تر و انعطاف پذیرتر را به همراه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]اتوماسیون یک هفته کاری انعطاف پذیرتر و انعطاف پذیرتر را به همراه می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the last ten years automation has reduced the work force here by half.
[ترجمه گوگل]در ده سال گذشته اتوماسیون نیروی کار اینجا را به نصف کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]در ده سال گذشته، اتوماسیون نیروی کار را به نصف کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There has been increasing automation of spinning and weaving.
[ترجمه گوگل]اتوماسیون فزاینده ریسندگی و بافندگی وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]اتوماسیون ریسندگی و بافندگی وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Automation meant the loss of many factory jobs.
[ترجمه گوگل]اتوماسیون به معنای از بین رفتن بسیاری از مشاغل کارخانه بود
[ترجمه ترگمان]اتوماسیون به معنای از دست دادن بسیاری از مشاغل کارخانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Administrative staff may be deskilled through increased automation and efficiency.
[ترجمه گوگل]کارکنان اداری ممکن است از طریق افزایش اتوماسیون و کارآیی مهارت لازم را کسب کنند
[ترجمه ترگمان]کارکنان اجرایی ممکن است از طریق افزایش اتوماسیون و بهره وری بهبود یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The story of automation is the story of a one-way shift from human control to automatic control.
[ترجمه گوگل]داستان اتوماسیون، داستان تغییر یک طرفه از کنترل انسانی به کنترل خودکار است
[ترجمه ترگمان]داستان اتوماسیون داستان یک تغییر یک طرفه از کنترل انسان به کنترل خودکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is a kind of automation in the way thi woman speaks.
[ترجمه گوگل]نوعی اتوماسیون در نحوه صحبت کردن این زن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نوعی اتوماسیون در نحوه صحبت این زن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But automation and robotics have changed all that.
[ترجمه گوگل]اما اتوماسیون و روباتیک همه اینها را تغییر داده است
[ترجمه ترگمان]اما اتوماسیون و رباتیک همه چیز را تغییر داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As a result, little real automation is taking place.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، اتوماسیون واقعی کمی در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، اتوماسیون واقعی کمی در حال رخ دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خودکاری (اسم)
automation, automatization

دستگاه تنظیم خودکار (اسم)
automation

تخصصی

[کامپیوتر] خودکار اتوماسیون، خودکار سازی .
[برق و الکترونیک] خودکار سازی، ماتوماسیون عمل خودکار و پیوسته که در آن عملیات کنترل به جای انسان توسط مکانیزم های معین انجام می گیرد .
[مهندسی گاز] خودکار، کنترل وهدایت دستگاهی بطور خودکار
[صنعت] خودکار سازی، اتوماسیون، مجهز کردن به وسایل خودکار
[نساجی] خودکار کردن - اتوماتیک سازی - مجهز نمودن به وسایل خودکار
[ریاضیات] خودکاری، ماشین خودکار، خودکار سازی، خودکاری، اتوماسیون

انگلیسی به انگلیسی

• mechanization, use of machinery in place of people

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: خودکارش

⚫ نگارش به خط لاتین: Xodkāresh

⚫ آمیخته از: خودکار ( automate ) و �‍ِش� ( ion )

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیب سلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

خودکاری ، اتوماتیکی
خودکارسازی یا اتوماسیون
استفاده از فناوری، برنامه ها، علم رباتیک یا فرآیندها برای دستیابی به نتایج با حداقل ورودی انسانی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : automate
✅️ اسم ( noun ) : automat / automatic / automation / automatism / automaton
✅️ صفت ( adjective ) : automatic
✅️ قید ( adverb ) : automatically
خودکارگردانی
هوشمند سازی ساختمان
[حقوق کار]
حذف مشاغل کارگران بدلیل نصب ماشین آلات خودکار
مثال :Constitution guarantees fundamental labour rights, such as protection against automation
حقوق بنیادین کار گران مانند محافظت در برابر اتوماسیون در قانون اساسی تضمین می شود
automation ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: خودکارسازی
تعریف: هرگونه فرایند کاربرد دستگاه های خودکار یا پیشرفته برای آسان‏سازی فعالیت های انسان یا گسترش توانایی های ذهنی و بدنی وی
اتوماتیک
مدیریت
خودکار عمل کردن
Converted to automation
به حالت اتوماتیک تبدیل شده.

خودکار
فن آوری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس