averse

/əˈvɜːrs//əˈvɜːs/

معنی: متنفر، مخالف، بیزار، برخلاف میل
معانی دیگر: نامتمایل، بی میل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: aversely (adv.), averseness (n.)
• : تعریف: strongly opposed or disinclined; unwilling (usu. fol. by "to").
مترادف: indisposed, opposed, resistant
متضاد: avid, inclined
مشابه: antipathetic, contrary, hostile, loath, reluctant, unwilling

- She was averse to lending her son any more money.
[ترجمه گوگل] او از قرض دادن بیشتر به پسرش بیزار بود
[ترجمه ترگمان] او از این که به پسرش پول قرض بدهد بدش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I'm not averse to dancing; I'm just not very good at it.
[ترجمه گوگل] من از رقصیدن بیزار نیستم من فقط در آن خیلی خوب نیستم
[ترجمه ترگمان] من مخالف رقص نیستم، اما من در این کار خوب نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. she was averse to reporters and the press
او از خبرنگاران و روزنامه ها بیزار بود.

2. he is not averse to joking during class
او با شوخی سر کلاس مخالفتی ندارد.

3. We are averse to such noisy surroundings.
[ترجمه گوگل]ما از چنین محیط های پر سر و صدایی بیزاریم
[ترجمه ترگمان]ما با چنین محیط پر سر و صدایی مخالف هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was not averse to fighting with any boy who challenged me.
[ترجمه مریم سالک زمانی] ابائی نداشتم با پسرهایی که مرا به چالش می کشیدند، مبارزه کنم.
|
[ترجمه گوگل]من از دعوا با هیچ پسری که مرا به چالش می کشید مخالف نبودم
[ترجمه ترگمان]با هر پسری که مرا به مبارزه دعوت می کرد مخالف نبودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I am not averse to a dance party and a good mean after a week's hard work.
[ترجمه گوگل]من پس از یک هفته کار سخت از یک مهمانی رقص بیزار نیستم
[ترجمه ترگمان]من با یک مهمانی رقص مخالف نیستم و بعد از یک هفته کار سخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He seems to be averse to hard work.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او از کار سخت بیزار است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که مخالف کار سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm not averse to a drop of whisky after dinner.
[ترجمه گوگل]من با یک قطره ویسکی بعد از شام مخالف نیستم
[ترجمه ترگمان]بعد از شام با یک قطره ویسکی مخالف نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I don't smoke cigarettes, but I'm not averse to the occasional cigar.
[ترجمه گوگل]من سیگار نمی کشم، اما از سیگارهای گهگاهی بدم نمی آید
[ترجمه ترگمان]سیگار نمی کشم، اما با سیگار گاهی مخالف نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was so self-conceited that she was averse to all advice from others.
[ترجمه گوگل]او آنقدر خودپسند بود که از توصیه های دیگران بیزار بود
[ترجمه ترگمان]به قدری ازخودراضی بود که از دیگران بدش نمی آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Few MPs are averse to the attention of the media.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از نمایندگان مجلس از توجه رسانه ها بیزارند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از اعضای پارلمان مخالف توجه رسانه ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I mentioned it to Kate and she wasn't averse to the idea.
[ترجمه گوگل]من آن را به کیت گفتم و او مخالف این ایده نبود
[ترجمه ترگمان]من آن را به کیت گفتم و او مخالف این فکر نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He's not averse to publicity, of the right kind.
[ترجمه گوگل]او مخالف تبلیغات نیست، از نوع درست
[ترجمه ترگمان]اون مخالف شهرت نیست، از نوع درست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some banks are risk averse .
[ترجمه رض] برخی از بانک ها مخالف ریسک کردن هستند
|
[ترجمه گوگل]برخی از بانک ها ریسک گریز هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از بانک ها با ریسک روبرو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Top left: Rachel isn't averse to peeling paint or chipped objetsd'art.
[ترجمه گوگل]بالا سمت چپ: ریچل مخالف پوست کندن رنگ یا اشیاء تراشه شده نیست
[ترجمه ترگمان]سمت چپ: ریچل با نقاشی کشیدن نقاشی یا هنر objetsd مخالف نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متنفر (صفت)
abhorring, hating, averse

مخالف (صفت)
contrary, contradictory, adverse, averse, dissident, antagonistic, defiant, opposing, dissenting, converse, antipodal, repugnant, reluctant

بیزار (صفت)
averse, tired, weary, fed-up, loath, hateful, fastidious

برخلاف میل (صفت)
averse

انگلیسی به انگلیسی

• opposed, unwilling; loath
if you are not averse to something, you quite like it or quite want to do it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بیزار، گریزان، مخالف جدی
مخالف ، بیزار
Not liking
Loss aversion : زیان گریزی
Law aversion: قانون گریزی
جهت بیاد سپاری :
Risk aversion :ریسک گریزی - خطر گریزی
Regret aversion: افسوس گریزی - پشیمانی گریزی
adj
مخالف - بیزار - نامتمایل - بی میل
social media is an overwhelming negative for both normal citizens and the entirety of society. Since governments are averse to regulation, it is important for individuals to abandon these platforms
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : avert
✅️ اسم ( noun ) : aversion
✅️ صفت ( adjective ) : averse
✅️ قید ( adverb ) : aversely
Unwilling
روی گردان
گریز
They desire to put out the light of Allah with their mouths but Allah will perfect His light, though the unbelievers may be averse
اینجا در آیه قران معنای اکراه میده
ریسک گریز
risk averse
برضد، در تضاد، بیزار، متنفر، بی تمایل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس