await

/əˈweɪt//əˈweɪt/

معنی: منتظر شدن، در کمین نشستن، انتظار داشتن، منتظر بودن
معانی دیگر: صبر کردن، انتظار کشیدن، چشم به راه بودن، ملازم کسی بودن، در کمین کسی نشستن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: awaits, awaiting, awaited
(1) تعریف: to wait for; look forward to.
مترادف: abide, wait, wait for
مشابه: anticipate, expect

- I eagerly awaited my friend's visit.
[ترجمه گوگل] من مشتاقانه منتظر دیدار دوستم بودم
[ترجمه ترگمان] مشتاقانه منتظر دیدار دوستم بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to be in store for; to lay ahead for.
مشابه: lie in wait

- Many adventures awaited them on their journey.
[ترجمه گوگل] در سفر ماجراهای زیادی در انتظار آنها بود
[ترجمه ترگمان] بسیاری از ماجراها در طول سفرشان انتظارش را می کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to wait.
مترادف: bide, wait
مشابه: abide

جمله های نمونه

1. I shall await your answer to my letter with eagerness.
[ترجمه گوگل]با اشتیاق منتظر پاسخ شما به نامه ام هستم
[ترجمه ترگمان]منتظر جواب نامه شما خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The failures and reverses which await men - and one after another sadden the brow of youth - add a dignity to the prospect of human life, which no Arcadian success would do.
[ترجمه گوگل]شکست‌ها و معکوس‌هایی که در انتظار مردان است - و یکی پس از دیگری پیشانی جوانی را غمگین می‌کند - به چشم‌انداز زندگی انسان عزت می‌بخشد، کاری که هیچ موفقیت آرکادی انجام نمی‌دهد
[ترجمه ترگمان]شکسته ای و reverses که در انتظار مردان است - و یکی پس از دیگری، پیشانی جوانان را غمگین می کند - به چشم انداز زندگی بشری که هیچ گونه موفقیتی را به دست نمی آورد، می افزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What changes await us in the coming year and beyond?
[ترجمه گوگل]چه تغییراتی در سال آینده و پس از آن در انتظار ما است؟
[ترجمه ترگمان]در سال آینده چه تغییراتی در انتظار ما خواهد بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The people await you, sire.
[ترجمه گوگل]مردم منتظر شما هستند قربان
[ترجمه ترگمان] مردم منتظر شما هستن، قربان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The defendant was released to await trial but had to surrender her passport.
[ترجمه گوگل]متهم آزاد شد تا منتظر دادگاه بماند اما مجبور شد گذرنامه خود را تحویل دهد
[ترجمه ترگمان]متهم آزاد شد تا منتظر محاکمه شود، اما مجبور شد تا گذرنامه خود را تحویل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tension here is mounting, as we await the final result.
[ترجمه گوگل]تنش در اینجا در حال افزایش است، زیرا ما منتظر نتیجه نهایی هستیم
[ترجمه ترگمان]در حالی که منتظر نتیجه نهایی هستیم، تنش در اینجا رو به افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She stationed herself at the window to await his return.
[ترجمه گوگل]او خود را پشت پنجره قرار داد تا منتظر بازگشت او باشد
[ترجمه ترگمان]پشت پنجره ایستاد و منتظر بازگشت او شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hundreds gathered to await the boxer's arrival at the airport.
[ترجمه گوگل]صدها نفر در انتظار ورود بوکسور به فرودگاه جمع شدند
[ترجمه ترگمان]صدها نفر در انتظار آمدن مشت زن در فرودگاه جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We must await further developments.
[ترجمه گوگل]ما باید منتظر تحولات بعدی باشیم
[ترجمه ترگمان]ما باید منتظر پیشرفت بیشتر باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Who knows what dangers may await us?
[ترجمه گوگل]چه کسی می داند چه خطراتی ممکن است در انتظار ما باشد؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی می داند که چه خطراتی در انتظار ما است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Protestors gathered outside the court to await the verdict.
[ترجمه گوگل]معترضان در مقابل دادگاه تجمع کردند تا در انتظار صدور حکم باشند
[ترجمه ترگمان]معترضان در خارج از دادگاه برای انتظار حکم تجمع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He sat down gloomily behind his desk to await custom.
[ترجمه گوگل]او با ناراحتی پشت میزش نشست تا منتظر سفارش باشد
[ترجمه ترگمان]پشت میزش نشست و منتظر ماند تا منتظر بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Similar fates await buildings formerly owned by the secret police, which in many districts have been inherited by the local authorities.
[ترجمه گوگل]سرنوشت‌های مشابهی در انتظار ساختمان‌هایی است که قبلاً متعلق به پلیس مخفی بود و در بسیاری از مناطق به مقامات محلی به ارث رسیده است
[ترجمه ترگمان]سرنوشت مشابهی در انتظار ساختمان های متعلق به پلیس مخفی است که در بسیاری از مناطق توسط مقامات محلی به ارث برده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These garments now await the guile of high-priced tailors before transfer to my hotel.
[ترجمه گوگل]این لباس ها در حال حاضر قبل از انتقال به هتل من در انتظار فریب خیاطان گران قیمت هستند
[ترجمه ترگمان]این لباس ها اکنون در انتظار اختراع خیاطان با قیمت بالا قبل از انتقال به هتل من هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was remanded to await trial at Reading Assizes.
[ترجمه گوگل]او در انتظار محاکمه در Reading Assizes بازداشت شد
[ترجمه ترگمان]او را برای محاکمه در دادگاه جنایی به دادگاه احضار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منتظر شدن (فعل)
abide, wait, await, hover

در کمین نشستن (فعل)
await, ambush

انتظار داشتن (فعل)
await, attend, hold forth, anticipate, expect, envisage, hope

منتظر بودن (فعل)
await, expect, look for

انگلیسی به انگلیسی

• wait, remain in one place until a certain event
if you await someone or something, you wait for them.
something that awaits you is going to happen to you in the future.

پیشنهاد کاربران

He goes to the park where his sister await
او به پارکی که خواهرش منتظرش است می رود
تفاوت await و wait
هر دو در حالت فعل معنی منتظر چیزی یا کسی بودن / شدن دارند با این تفاوت ها که wait با حرف اضافه ی for می آید ولی await بدون حرف اضافه می اید و wait در حالت اسم به معنی انتظار یا کمین هم بکار می رود ولی await فقط در حالت فعل بکار می رود. ضمنا هر دو با ing هم بکار می روند ولی در آن حالت نیز wait با حرف اضافه ی for و await بدون حرف اضافه بکار می رود.
...
[مشاهده متن کامل]

منتظر شدن
چشم انتظار بودن، در انتظار بودن

بپرس