blow by


1- باد کردن، نفخ کردن، پف دار شدن 2- ترکیدن، منفجر شدن، پکیدن 3- (در مورد توفان و غیره) شدیدتر شدن، فرارسیدن 4- (عکس و غیره را) بزرگ کردن 5- غلو کردن، (رویدادی را) بزرگ کردن 6- از جا در رفتن، بدخلق شدن، (در موتورهای درون سوز) فرار گازهای نسوخته از لابه لای رینگ های پیستون به درون جعبه دنده، اسبابی برای بازگرداندن گازهای نسوخته به درون سیلندرها برای احتراق مجدد (به منظور جلوگیری از آلودگی هوا)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: blow-bies, blowbies
(1) تعریف: the leakage of unburned gases or of air mixed with fuel into the crankcase of an automobile engine, or the gases so leaking.

(2) تعریف: a device attached to the crankcase that carries such gases back to the cylinders for combustion.

جمله های نمونه

1. Hopes of economic recovery were dealt a body blow by this latest announcement.
[ترجمه گوگل]امیدها به بهبود اقتصادی با این اطلاعیه اخیر ضربه بدنی وارد کردند
[ترجمه ترگمان]امید به بهبود اقتصادی با این خبر اخیر ضربه ای به بدن وارد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He had been struck a glancing blow by the car.
[ترجمه گوگل]ضربه ی ناگهانی ماشین به او اصابت کرده بود
[ترجمه ترگمان]ضربه ای به اتومبیل خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But you can soften the blow by telling his Dad that none of the other dads can do it either.
[ترجمه گوگل]اما شما می توانید ضربه را با گفتن به پدرش که هیچ یک از پدران دیگر نمی توانند این کار را انجام دهند، کاهش دهید
[ترجمه ترگمان]اما تو می تونی با گفتن این که به پدرش بگی هیچ کدوم از بابای دیگه هم نمی تونه این کارو بکنه، نرم کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Police believe Tony was struck a glancing blow by the wing mirror of a transit-type van.
[ترجمه گوگل]پلیس بر این باور است که آینه بال یک وانت نوع ترانزیت به تونی ضربه ای ناگهانی زده است
[ترجمه ترگمان]پلیس معتقد است که تونی یک ضربه به صورت یک ون حمل و نقل به او اصابت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sharpe simply parried the blow by holding his own heavy sword vertically.
[ترجمه گوگل]شارپ به سادگی با نگه داشتن شمشیر سنگین خود به صورت عمودی، ضربه را مهار کرد
[ترجمه ترگمان]شارپ به سادگی با نگه داشتن شمشیر سنگین خود به طور عمودی ضربه خود را دفع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gayatri Devi softened the blow by pouring French perfume into the open sewer in her cell.
[ترجمه گوگل]گایاتری دیوی با ریختن عطر فرانسوی در فاضلاب روباز سلولش ضربه را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]به بیت با ریختن عطر فرانسوی عطر فرانسوی در سلول خود، آن ضربه را ملایم تر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Brooks could always blow by people, but his improvement as a long-range shooter was the key to his winning the Most Improved Player Award.
[ترجمه گوگل]بروکس همیشه می‌توانست توسط مردم ضربه بزند، اما پیشرفت او به عنوان یک تیرانداز از راه دور، کلید کسب جایزه بهترین بازیکن برای او بود
[ترجمه ترگمان]بروکس ممکن است همیشه مردم را تحت تاثیر قرار دهد، اما بهبود او به عنوان یک عکاس بلند مدت کلید برنده جایزه بهترین بازیکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Academia was dealt another blow by the Cultural Revolution of 1966-7 when the Red Guards shut down all institutions of higher education and persecuted thousands of teachers and administrators.
[ترجمه گوگل]انقلاب فرهنگی 1966-1966، زمانی که گارد سرخ تمامی مؤسسات آموزش عالی را تعطیل کرد و هزاران معلم و مدیران را تحت تعقیب قرار داد، به دانشگاه ضربه دیگری وارد شد
[ترجمه ترگمان]آکادمی فرهنگستان به وسیله انقلاب فرهنگی ۷ - ۱۹۶۶ با ضربه ای دیگر مواجه شد که در آن گارد ملی همه موسسات آموزش عالی را تعطیل کرد و هزاران معلم و مدیر را تحت تعقیب قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In other wards, these gases blow by the piston.
[ترجمه گوگل]در بخش های دیگر، این گازها توسط پیستون منفجر می شوند
[ترجمه ترگمان]در بخش های دیگر، این گازها توسط پیستون ضربه وارد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I prefer soccer commentator to report a match blow by blow.
[ترجمه گوگل]من ترجیح می دهم مفسر فوتبال ضربه به ضربه مسابقه را گزارش کند
[ترجمه ترگمان]من مفسر فوتبال را ترجیح می دهم که یک ضربه کبریت را با ضربه گزارش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Struggling car manufacturers were dealt a blow by a warning from Volkswagen which admitted it would miss its target of selling 100, 000 vehicles in the US this year.
[ترجمه گوگل]خودروسازان در حال مبارزه با هشدار فولکس واگن که اذعان داشت هدف خود را برای فروش 100000 خودرو در ایالات متحده در سال جاری از دست خواهد داد، ضربه خورد
[ترجمه ترگمان]تولید کنندگان ماشین در ماشین با یک هشدار از فولکس واگن وارد عمل شدند که در سال جاری امکان فروش ۱۰۰ هزار خودرو را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Consumers struck another blow by switching from buying DVDs to renting them.
[ترجمه گوگل]مصرف کنندگان با تغییر از خرید DVD به اجاره آنها ضربه دیگری وارد کردند
[ترجمه ترگمان]مصرف کنندگان با تغییر از خرید دی وی دی برای اجاره آن ها، ضربه دیگری زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He even dealt Palpatine an embarrassing blow by proving that a member of his Loyalist Committee had strong Separatist ties.
[ترجمه گوگل]او حتی با اثبات اینکه یکی از اعضای کمیته وفادار او دارای روابط جدایی طلبانه قوی است، ضربه شرم آور به پالپاتین وارد کرد
[ترجمه ترگمان]حتی با اثبات اینکه یکی از اعضای کمیته his نیز کراوات قوی و محکمی دارد، بر ضد جنگ پیروز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We analysis the problems of the overrun blow by in the GLIDE software and put forward the solution.
[ترجمه گوگل]ما در نرم افزار GLIDE مشکلات ناشی از ضربه بیش از حد را تحلیل می کنیم و راه حل را ارائه می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما مشکلات ضربه ای که در نرم افزار glide وارد می کنیم را تجزیه و تحلیل می کنیم و راه حل را مطرح می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He softened the blow by telling her the bad news gently.
[ترجمه گوگل]او با گفتن این خبر بد به آرامی ضربه را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]با گفتن خبره ای بد، آن ضربه را ملایم تر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[خودرو] نام گازهایی که در زمان احتراق به پیستونها میروند.

پیشنهاد کاربران

Blowby
در صنعت نفت به حالت شدید Carryunder در تفکیک گر آزمایش گفته میشود که در آن سطح نفت به قدری در تفکیک گر، پایین می آید که فقط گاز از خروجی نفت، خارج میشود.
نشت گاز از موتور

بپرس