bolo


معنی: شمشیر، چاقوی بلند یک لبه، قداره
معانی دیگر: (در فیلیپین) قداره، ساطور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: bolos
• : تعریف: a large machetelike knife used in the Philippines to cut through jungle vegetation.

جمله های نمونه

1. Add Bolo 2 to your collection of brain teasers and give your brain a good work out.
[ترجمه گوگل]Bolo 2 را به مجموعه بازی های فکری خود اضافه کنید و به مغز خود تمرین خوبی بدهید
[ترجمه ترگمان]۲ ۲ را به مجموعه تنظیمات مغز خود اضافه کنید و به مغز خود یک کار خوب بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. See everywhere of bolo of dance of hand of a soldier ambulates only, show when the concealed when there still is wing of a pair of whites on the body, still have an accompany after one's death.
[ترجمه گوگل]همه جا را ببینید از رقص دست سربازی که فقط حرکت می کند، نشان دهید چه زمانی پنهان است وقتی هنوز بال یک جفت سفید روی بدن وجود دارد، هنوز هم پس از مرگ یک همراهی داشته باشید
[ترجمه ترگمان]همه جا به صورت یک سرباز فرانسوی که هنوز بال و سفید دارد، نشان می دهد که وقتی هنوز بال یک جفت دست سفید روی بدن هست، معلوم می شود که هنوز هم همراه با مرگ یک نفر همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Reds' duo Momo Sissoko and Bolo Zenden met hundreds of excited fans in Liverpool last week as they helped celebrate the reopening of the club's city centre store.
[ترجمه گوگل]مومو سیسوکو و بولو زندن دو نفره قرمزها هفته گذشته با صدها هوادار هیجان زده در لیورپول ملاقات کردند و آنها به جشن بازگشایی فروشگاه مرکز شهر باشگاه کمک کردند
[ترجمه ترگمان]تیم Reds Sissoko و Bolo Zenden هفته گذشته صدها طرفدار هیجان زده را در لیورپول ملاقات کردند که به جشن گرفتن فروشگاه مرکز شهر کمک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bolo Executive, you also participated in?
[ترجمه گوگل]Bolo Executive، شما هم شرکت کردید؟
[ترجمه ترگمان]مدیر اجرایی، شما هم در آن شرکت کرده اید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sunderland managed two consolation goals through substitute Bolo Zenden and Darren Bent but Steve Bruce's side have now failed to win in their last eight league games.
[ترجمه گوگل]ساندرلند با بولو زندن و دارن بنت تعویضی دو گل تسلی بخش به ثمر رساند، اما تیم استیو بروس اکنون در هشت بازی اخیر خود در لیگ موفق به پیروزی نشده است
[ترجمه ترگمان]ساندرلند دو گل تسلی بخش را از طریق Bolo Zenden و دارن بنت به ثمر رساندند اما در بازی هشت لیگ آخر استیو بروس شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bolo Zenden is facing a race against time to be fit for the Champions League final after picking up an ankle injury in training this week.
[ترجمه گوگل]بولو زندن پس از آسیب دیدگی از ناحیه مچ پا در تمرین این هفته، برای آمادگی برای حضور در فینال لیگ قهرمانان اروپا، رقابتی با زمان دارد
[ترجمه ترگمان]Bolo Zenden با مسابقه ای در برابر زمان برای رسیدن به فینال لیگ قهرمانان بعد از آسیب دیدگی قوزک پا در دوره آموزشی در این هفته مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then we smiled to a few, Bolo is beside the Marquis that this is an honored guest, you leave again deceptive, there will be personnel Please leave.
[ترجمه گوگل]سپس به چند نفر لبخند زدیم، بولو در کنار مارکیز است که این مهمان محترم است، شما دوباره فریبنده بروید، پرسنل وجود دارد لطفاً بروید
[ترجمه ترگمان]سپس به چند نفر لبخند زدیم، Bolo در کنار مارکی قرار داشت که این یک مهمان افتخاری است، شما باز فریبنده را ترک می کنید، در آنجا پرسنل خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bolo is a fantastic professional and a very good player. I will be really pleased to see him again and talk with him.
[ترجمه گوگل]بولو یک حرفه ای فوق العاده و بازیکن بسیار خوبی است من واقعا خوشحال خواهم شد که دوباره او را ببینم و با او صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]Bolo یک حرفه ای فوق العاده و یک بازیگر بسیار خوب است من واقعا خوشحال می شوم که دوباره او را ببینم و با او صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "I called Bolo, is the Deputy Chief, I am glad to know you. " Bolo afraid of people not knowing his title.
[ترجمه گوگل]"من به بولو زنگ زدم، معاون رئیس است، خوشحالم که شما را می شناسم " بولو از اینکه مردم عنوان او را ندانند می ترسد
[ترجمه ترگمان]\" من Bolo را صدا زدم، معاون رئیس است، خوشحالم که شما را می شناسم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bolo Zenden is keen to join Sunderland and will train with Steve Bruce's side in a bid to win a deal.
[ترجمه گوگل]بولو زندن مشتاق پیوستن به ساندرلند است و با تیم استیو بروس در تلاش برای برنده شدن یک معامله تمرین خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]Bolo Zenden مشتاق پیوستن به ساندرلند است و در تلاش برای برنده شدن با Steve بروس قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I've seen beautiful blue agate pendants, bolo ties, hair sticks and fire agate bracelets.
[ترجمه گوگل]من آویزهای زیبای عقیق آبی، کراوات بولو، چوب مو و دستبندهای عقیق آتشی را دیده ام
[ترجمه ترگمان]من pendants زیبا را دیده ام، کراوات، کراوات، چسب مو و دست بند و دستبندهای خود را
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He pitches a leather bolo ball to a kid with a hand-carved bat.
[ترجمه گوگل]او یک توپ چرمی بولو را با چوبی حکاکی شده به بچه ای می فرستد
[ترجمه ترگمان]اون با یه چوب دست کنده کاری شده با یه چوب بیس بال بازی می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You've played in domestic finals across Europe Bolo, but you've always fallen at the semi-final hurdle in Europe.
[ترجمه گوگل]شما در فینال های داخلی در سراسر اروپا بولو بازی کرده اید، اما همیشه در سد نیمه نهایی اروپا افتاده اید
[ترجمه ترگمان]شما در فینال داخلی اروپا Bolo بازی کردید، اما همیشه در مرحله نیمه نهایی در اروپا سقوط کرده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. " Bolo injured his ankle in training yesterday, " said Benitez today .
[ترجمه گوگل]بنیتز امروز گفت: بولو در تمرین دیروز مچ پای خود را مصدوم کرد
[ترجمه ترگمان]Benitez امروز گفت: \" Bolo دیروز مچ پای خود را زخمی کرد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شمشیر (اسم)
blade, sword, steel, bilbo, saber, scimitar, knife, bolo, spit

چاقوی بلند یک لبه (اسم)
bolo

قداره (اسم)
sword, saber, bolo, broadsword, falchion, sabre

تخصصی

[زمین شناسی] خاک های خرمائی که از آهک های قرمز غنی از رس بوجود آمده است

انگلیسی به انگلیسی

• long knife

پیشنهاد کاربران

Acronym of be on the lookout
to search for something or someone
مخفف عبارت be on the lookout
در جستجو یا تعقیب کسی یا چیزی بودن
I'll get a BOLO out on the car
تحتِ تعقیب ( بودن )
مخفف"Be On Look Out" به معنای در دید بودن

بپرس