bauble

/ˈbɒbl̩//ˈbɔːbl̩/

معنی: اسباب بازی بچه، چیز قشنگ و بی مصرف
معانی دیگر: پشیز، پشیزه، گولزنک، زلم زیمبو، زیورآلات بدلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a showy or gaudy trinket or ornament of little value.
مشابه: trinket

- The children loved the glittery baubles that their grandmother brought out at Christmas time.
[ترجمه گوگل] بچه‌ها عروسک‌های پر زرق و برقی را که مادربزرگشان در زمان کریسمس بیرون آورده بود، دوست داشتند
[ترجمه ترگمان] بچه ها نمایش پر زرق و برق glittery را دوست داشتند که مادربزرگش در موقع کریسمس بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Why do you spend your money on these useless baubles?
[ترجمه گوگل] چرا پول خود را خرج این گیوه های بیهوده می کنید؟
[ترجمه ترگمان] چرا پول خود را صرف این baubles بی استفاده می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Afool should never hold a bauble in his hand.
[ترجمه گوگل]آفول هرگز نبايد چوب دستي در دست داشته باشد
[ترجمه ترگمان]Afool نباید چیزی رو تو دستش نگه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The jewels, the diamonds, the baubles you're so fond of?
[ترجمه گوگل]جواهرات، الماس‌ها، جواهراتی که خیلی به آنها علاقه دارید؟
[ترجمه ترگمان]جواهرات، الماس ها، baubles که شما آن را دوست دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This sumptuous bauble, appropriately named the Tor Abbey Jewel, was doubtless made for a wealthy patron.
[ترجمه گوگل]این گلدسته مجلل که به درستی جواهر ابی Tor نامیده می شود، بدون شک برای یک حامی ثروتمند ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این bauble مجلل، به نام the ابی، قطعا برای یک حامی ثروتمند ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They're born to be automatons, consumed by baubles and gimmicks.
[ترجمه گوگل]آنها به دنیا آمده‌اند تا ماشین‌های خودکاری باشند که توسط اسباب بازی‌ها و حیله‌ها مصرف می‌شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها متولد می شوند و توسط baubles و gimmicks مصرف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The jester brandished his bauble.
[ترجمه گوگل]مسخره با دست و پا زدنش
[ترجمه ترگمان]دلقک اسباب بازی خود را تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. More like jewellery than cheap baubles, they were left over from a Christmas long ago.
[ترجمه گوگل]آنها بیشتر شبیه جواهرات هستند تا بابل های ارزان قیمت، آنها از یک کریسمس به جای مانده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها بیشتر شبیه جواهرات بودند تا baubles ارزان، آن ها مدت ها پیش از کریسمس بیرون رفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Information baubles and still usable pop-culture tidbits are strewn about.
[ترجمه گوگل]باب های اطلاعاتی و نکات مهم فرهنگ عامه هنوز قابل استفاده هستند
[ترجمه ترگمان]baubles اطلاعات و هنوز هم tidbits قابل استفاده برای فرهنگ عامه در حال پخش شدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That little bauble is not to be compared with this enormous jewel.
[ترجمه گوگل]با این جواهر بزرگ قابل مقایسه نیست
[ترجمه ترگمان]این bauble کوچک در مقایسه با این گوهر عظیم قابل مقایسه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That little bauble is not to be compared with ( not to ) this enormous jewel.
[ترجمه گوگل]آن حوله کوچک را نمی توان با (نه با) این جواهر عظیم مقایسه کرد
[ترجمه ترگمان]این bauble کوچک در مقایسه با این گوهر بزرگ مقایسه نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A bauble is a showy ornament of little value.
[ترجمه گوگل]حوله یک زیور نمایشی است که ارزش کمی دارد
[ترجمه ترگمان]A یک آرایش پر زرق و برق از مقدار کمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The child was delighted with the bauble she had won in the grab bag.
[ترجمه گوگل]کودک از بابلی که در کیف دستی به دست آورده بود خوشحال شد
[ترجمه ترگمان]بچه از the که در کیف داشت لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Learning is a scepter to some, a bauble to others.
[ترجمه گوگل]یادگیری برای برخی عصای دست و برای برخی دیگر عصایی است
[ترجمه ترگمان]یادگیری یک عصای سلطنتی برای برخی، a به دیگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some, like becoming High Sheriff of Somerset, were trouble-free baubles.
[ترجمه گوگل]برخی، مانند تبدیل شدن به کلانتر عالی سامرست، بابل های بی دردسر بودند
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها مثل کلانتر شدن دیوک آو سامرست baubles آزاد بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The colour screen sits amongst the crippled, dust-flecked furniture like a rhinestone bauble.
[ترجمه گوگل]صفحه‌نمایش رنگی در میان مبلمان فلج و پر از گرد و غبار مانند یک گلدان بدلیجات قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]صفحه سفیدی که روی مبل ها نشسته بود روی مبل ها نشسته بود و مبل ها به شکل a براق بر روی آن نقش بسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسباب بازی بچه (اسم)
bauble

چیز قشنگ و بی مصرف (اسم)
bauble

انگلیسی به انگلیسی

• inexpensive showy ornament
a bauble is a small, cheap ornament or piece of jewellery.

پیشنهاد کاربران

بپرس