beat a hasty retreat

انگلیسی به انگلیسی

• leave rapidly, withdraw quickly

پیشنهاد کاربران

قسر در رفتن
فلنگ را بستن ( و فرار کردن )
دم را روی کول گذاشتن و فرار کردن
با شتاب عقب نشینی کردن، با عجله جایی را ترک کردن ( برای عدم رویارویی با یک چیز ناخوشایند ) مثال I beat a hasty retreat when I saw my ex - boyfriend walk into the party وقتی که دیدم دوست پسر قبلیم داره می ره مهمونی، خیلی سریع اونجا رو ترک کردم.
از ترس پابه فرار گذاشتن

بپرس