bigmouth


(خودمانی) آدم پرحرف و کوته بین، حرف مفت زن، (حرف) پس گو، دهن لق، دهنلق the boy's big mouth could get them all in trouble دهان لق آن پسر ممکن بود همهشان را گرفتار کند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several fishes with unusually large mouths.

جمله های نمونه

1. Don't tell him any secret—he's got a big mouth.
[ترجمه زهرا] به اون رازی رو نگو. اون دهن لقه
|
[ترجمه گوگل]هیچ رازی به او نگو - او دهان بزرگی دارد
[ترجمه ترگمان]- چیزی به اون نگو - اون دهن گشادی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Why don't you shut your big mouth?
[ترجمه گوگل]چرا دهن بزرگت رو نمیبندی؟
[ترجمه ترگمان]چرا دهنتو نمی بندی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is/has such a big mouth.
[ترجمه گوگل]او چنین دهان بزرگی دارد / دارد
[ترجمه ترگمان]او چنین دهانی بزرگ دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You've got a big mouth.
[ترجمه دانیال] چرا دهن گشادتو نمی بندی؟
|
[ترجمه گوگل]تو دهن بزرگی داری
[ترجمه ترگمان]تو دهن بزرگی داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'm sorry. I shouldn't have opened my big mouth.
[ترجمه گوگل]متاسفم من نباید دهن بزرگم را باز می کردم
[ترجمه ترگمان]متاسفم نباید دهانم را باز می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Shut up, big mouth.
[ترجمه گوگل]خفه شو دهن بزرگ
[ترجمه ترگمان] خفه شو، دهن گنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He went and opened his big mouth and told them the whole story.
[ترجمه گوگل]رفت و دهان بزرگش را باز کرد و تمام ماجرا را برایشان تعریف کرد
[ترجمه ترگمان]او رفت و دهان بزرگش را باز کرد و همه ماجرا را برای آن ها تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To her sisters, she is simply a big mouth.
[ترجمه گوگل]برای خواهرانش، او فقط یک دهان بزرگ است
[ترجمه ترگمان]برای خواهرهایش، او فقط یک دهان بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Drawn face, brown hair, big mouth, freckles.
[ترجمه گوگل]صورت کشیده، موهای قهوه ای، دهان بزرگ، کک و مک
[ترجمه ترگمان]صورت و موهای قهوه ای، دهان بزرگ، کک مکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But I kept my big mouth shut.
[ترجمه گوگل]اما من دهن بزرگم را بسته نگه داشتم
[ترجمه ترگمان]اما دهانم را بسته نگه داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And to have a big mouth to project.
[ترجمه گوگل]و دهان بزرگی برای فرافکنی داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]و داشتن یک دهان بزرگ برای پروژه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hippo: (open the big mouth and burst out laughing ) You do fancy yourself as a star. You opine you'd be Yang Shu with a stripe T-shirt!
[ترجمه گوگل]کرگدن: (دهان بزرگ را باز کنید و از خنده منفجر شوید) شما خودتان را به عنوان یک ستاره تصور می کنید شما فکر می کنید که یانگ شو با یک تی شرت راه راه هستید!
[ترجمه ترگمان]هیپو هوپ! تو خودت رو مثل یه ستاره می بینی به نظر تو یانگ شو با یه تی شرت راه راه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Small spadger of crow of big mouth of marine world, color, dot what be a problem with the animal is such colour profusion, ligneous lavatory board, do you like?
[ترجمه گوگل]کلاغ کوچک از دهان بزرگ دنیای دریایی، رنگ، نقطه چه مشکلی با حیوان این گونه پررنگی رنگ، تخته توالت زغال سنگ، دوست دارید؟
[ترجمه ترگمان]spadger کوچک از کلاغ سیاه دنیای دریایی، رنگ، نقطه ای که با حیوان مشکل داشته باشد، مانند تخته lavatory است، آیا شما دوست دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I have a big mouth to bite a wonder, just how no smell?
[ترجمه گوگل]من یک دهان بزرگ برای گاز گرفتن یک شگفتی، فقط چگونه بدون بوی؟
[ترجمه ترگمان]من یک دهان بزرگ دارم که یک جای تعجب را گاز بگیرم، فقط چه بویی حس نمی کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• chatterer, talkative person, person who talks too much
someone who talks a lot, someone who reveals secrets
if you say that someone is a big mouth or that they have a big mouth, you mean that they tell people things that should have been kept secret; an informal expression, used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

دهان گشاد
Be careful. Don't tell your friend Abigail anything. She is a total Big mouth
به رفیقت ابیگیل هیچی نگو. اون یه دهن لق تمام عیاره
پس BiG mOuTh میشه دهن لق
دهن لق
این کلمه یک اصطلاح کاربردی هستش به معنی ــــــ دهن لق ــــــــ

بپرس