black out

پیشنهاد کاربران

To lose consciousness/ to become unconscious
بیهوش شدن، هوشیاری خود را از دست دادن
I blacked out right after the accident.
He blacked out after drinking too much.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/black-out
وقتی یه نفر از یه مقداری بیشتر الکل بخوره مغزش دچار اختلال میشه و بعد از به وجود آمدن شکاف هایی موقتاً مانع از انتقال خاطرات از ذخیره سازی کوتاه مدت به بلندمدت - معروف به تثبیت حافظه - در ناحیه ای از مغز به نام هیپوکامپ شود.
...
[مشاهده متن کامل]

این اصطلاح Black out on alcohol یعنی اینکه انقدر خوردی که حالت انسانی و طبیعی رو از دست دادی.
مثال :
◀️ Jagermeister. I mean. . . we all know how to say/pronounce it, most of us have blacked out on it

غش کردن
بیهوش شدن
خاموش کردن چراغ
حافظه پریشی!
زوال عقل، ناهوشیاری
خاموش کردن چراغ های شهر
The entire city is blacked out
black out ( علوم نظامی )
واژه مصوب: سیاه غش
تعریف: سیاهی رفتن چشم و حالت غش ناشی از اختلال در میزان خون رسانی به مغز در حرکت های شتاب دار و روبه بالای هواپیما

بپرس