boiling point

/ˌbɔɪlɪŋˈpɔɪnt//ˈboɪlɪŋpoɪnt/

معنی: عصبانیت، نقطه غلیان، درجه جوش
معانی دیگر: درجه ی جوش، نقطه ی غلیان، عصبانیت درجه جوش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the temperature at which the vapor pressure of a liquid equals atmospheric pressure and the liquid boils.

(2) تعریف: (informal) the point at which one loses control, usu. of one's temper.

جمله های نمونه

1. Bring the sauce to boiling point.
[ترجمه گوگل]سس را به نقطه جوش برسانید
[ترجمه ترگمان] سس رو به نقطه جوش بیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The boiling point of water is 373 K.
[ترجمه گوگل]نقطه جوش آب 373 کلوین است
[ترجمه ترگمان]نقطه جوش آب، ۳۷۳ K است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Add the powder when the water is at boiling point.
[ترجمه گوگل]وقتی آب به نقطه جوش رسید پودر را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آب در نقطه جوش است، پودر را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The boiling point of water is 100?C.
[ترجمه گوگل]نقطه جوش آب 100 درجه سانتیگراد است
[ترجمه ترگمان]نقطه جوش آب ۱۰۰ است؟ ج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Gradually increase the temperature to boiling point.
[ترجمه گوگل]به تدریج دما را تا نقطه جوش افزایش دهید
[ترجمه ترگمان]به تدریج دمای نقطه جوش را افزایش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Relations between the two countries have almost reached boiling point .
[ترجمه گوگل]روابط دو کشور تقریباً به نقطه جوش رسیده است
[ترجمه ترگمان]روابط بین دو کشور تقریبا به نقطه جوش رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Heat the water until it reaches boiling point.
[ترجمه گوگل]آب را حرارت دهید تا به نقطه جوش برسد
[ترجمه ترگمان]آب را تا زمانی که به نقطه جوش برسد حرارت دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Heat the cream to boiling point and pour three quarters of it over the chocolate.
[ترجمه گوگل]خامه را تا نقطه جوش حرارت دهید و سه چهارم آن را روی شکلات بریزید
[ترجمه ترگمان]کرم را به نقطه جوش برسانید و سه چهارم آن را بر روی شکلات بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Racial tension has reached boiling point .
[ترجمه گوگل]تنش نژادی به نقطه جوش رسیده است
[ترجمه ترگمان]تنش نژادی به نقطه جوش رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The situation in the inner city was reaching/at boiling point, so the police were out in force.
[ترجمه گوگل]وضعیت در داخل شهر در حال رسیدن بود/به نقطه جوش رسیده بود، بنابراین پلیس در حال حاضر بود
[ترجمه ترگمان]وضعیت در شهر داخلی به نقطه جوش رسیده بود، بنابراین پلیس به زور وارد عمل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was asked for the boiling point of water in Fahrenheit.
[ترجمه گوگل]از او نقطه جوش آب در فارنهایت پرسیدند
[ترجمه ترگمان]او خواستار نقطه جوش آب در مقیاس فارنهایت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The colligative properties are boiling point, freezing point, osmotic pressure, and vapor pressure.
[ترجمه گوگل]خواص کولیگاتیو عبارتند از: نقطه جوش، نقطه انجماد، فشار اسمزی و فشار بخار
[ترجمه ترگمان]ویژگی های colligative نقطه جوش، نقطه انجماد، فشار اسمزی و فشار بخار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tensions in the neighborhood reached a boiling point.
[ترجمه گوگل]تنش در محله به نقطه جوش رسید
[ترجمه ترگمان]تنش به نقطه جوش رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If parents don't appear until boiling point is reached then relationships may well be beyond repair.
[ترجمه گوگل]اگر والدین تا رسیدن به نقطه جوش ظاهر نشوند، ممکن است روابط غیرقابل ترمیم باشد
[ترجمه ترگمان]اگر والدین تا زمانی که نقطه جوش نرسیده باشد، روابط به خوبی قابل تعمیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عصبانیت (اسم)
chafe, anger, madness, nervousness, huff, ire, willies, boiling point, infuriation, snit

نقطه غلیان (اسم)
boiling point

درجه جوش (اسم)
boiling point

تخصصی

[حسابداری] نقطه جوش
[شیمی] نقطه جوش
[عمران و معماری] نقطه جوش
[مهندسی گاز] نقطه جوش - نقطه جوش
[زمین شناسی] نقطه جوش نقطه جوش دمای فشار بخار آب است که د رآن نقطه در اثر فشار بیرونی مایع به گاز تبدیل می شود. فشار گاز استاندارد برای نقطه جوش مایع حدود 101 325 پاسکال است.
[نساجی] نقطه جوش
[نفت] نقطه ی جوش

انگلیسی به انگلیسی

• temperature at which a substance becomes a gas; situation during which one loses control
the boiling point of a liquid is the temperature at which it starts to change into steam or vapour by heating.
if a situation reaches boiling point, the people involved have become so agitated or angry that they can no longer remain calm and in control of themselves.

پیشنهاد کاربران

boiling point ( شیمی )
واژه مصوب: دمای جوش
تعریف: دمایی که در آن جسم خالص در فشار ثابت از حالت مایع به گاز تبدیل می شود

بپرس