bowling

/ˈboʊlɪŋ//ˈbəʊlɪŋ/

معنی: بازی بولینگ، مسابقه وجشن بازی بولینگ
معانی دیگر: (بازی) بولینگ، رجوع شود به: bowls، بولینگ بازی کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a game in which a heavy ball is rolled along a wooden alley toward wooden pins that are standing at the far end.

(2) تعریف: any of various similar games, such as lawn bowling, skittles, or ninepins.

جمله های نمونه

1. Jack, what time do you want to go bowling?
[ترجمه Z] جک. کی بریم بولینگ؟
|
[ترجمه گوگل]جک، ساعت چند می خواهی بولینگ بروی؟
[ترجمه ترگمان]جک، کی میخوای بریم بولینگ؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We were bowling along at seventy miles per hour.
[ترجمه گوگل]با سرعت هفتاد مایل در ساعت در حال بولینگ بودیم
[ترجمه ترگمان]ما در حدود هفتاد مایل در ساعت با هم بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The complex contains a bowling alley, pool hall and indoor tennis courts.
[ترجمه گوگل]این مجموعه شامل یک سالن بولینگ، سالن استخر و زمین تنیس سرپوشیده است
[ترجمه ترگمان]این مجموعه شامل یک سالن بولینگ، سالن بیلیارد و زمین تنیس سرپوشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They were bowling along the motorway at sixty miles per hour.
[ترجمه گوگل]آنها در امتداد بزرگراه با سرعت 60 مایل در ساعت بولینگ می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حدود ۶۰ مایل در ساعت رانندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. England were no match for the Indian bowling attack.
[ترجمه گوگل]انگلیس برای حمله بولینگ هند همخوانی نداشت
[ترجمه ترگمان]انگلستان برای حمله به تیم هند هیچ مسابقه نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Soon we were bowling along the country roads.
[ترجمه گوگل]به زودی در کنار جاده های کشور مشغول بولینگ بودیم
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که ما در امتداد جاده های کشور شروع به پرتاب کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We were bowling down at eighty miles per hour.
[ترجمه گوگل]با سرعت هشتاد مایل در ساعت در حال بولینگ بودیم
[ترجمه ترگمان]در ساعت هشتاد و پنج مایلی ما بولینگ بازی می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An extra skittle was added and, lo, tenpin bowling was born.
[ترجمه گوگل]یک اسکلت اضافی اضافه شد و بولینگ تنپین متولد شد
[ترجمه ترگمان]یک skittle اضافی نیز اضافه شد و، lo، بولینگ tenpin به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In any event, the bowling alley restaurant proved quite acceptable.
[ترجمه گوگل]در هر صورت، رستوران بولینگ کاملا قابل قبول بود
[ترجمه ترگمان]در هر صورت، رستوران بولینگ کاملا قابل قبوله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. McArthur opened the bowling on the first day of the match.
[ترجمه گوگل]مک آرتور در روز اول مسابقه بولینگ را باز کرد
[ترجمه ترگمان]McArthur در اولین روز مسابقه، بولینگ را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pringle was tired after bowling for an hour.
[ترجمه گوگل]پرینگل بعد از یک ساعت بولینگ خسته بود
[ترجمه ترگمان]یک ساعت از بولینگ خسته شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Prinne was tired after bowling for half an hour.
[ترجمه گوگل]پرین بعد از نیم ساعت بولینگ خسته بود
[ترجمه ترگمان]نیم ساعت از بازی بولینگ خسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Let's go bowling on Saturday.
[ترجمه گوگل]بیا شنبه بریم بولینگ
[ترجمه ترگمان] شنبه بریم بولینگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Do you want to go bowling with us Friday?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید جمعه با ما بولینگ بروید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما می خواهید جمعه با ما بازی کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازی بولینگ (اسم)
bowling

مسابقه وجشن بازی بولینگ (اسم)
bowling, bowls

انگلیسی به انگلیسی

• type of game played with balls and pins
bowling is a game in which you roll a heavy ball down a long, narrow track towards a group of wooden objects and try to knock them down.

پیشنهاد کاربران

bowling ( n ) ( boʊlɪŋ ) , bowling ball ( n ) , bowler ( n )
bowling
بازی بولینگ

بپرس