backstage

/ˌbækˈsteɪdʒ//ˌbækˈsteɪdʒ/

معنی: محرمانه، در پس پرده، مربوط به پشت پردهء نمایش
معانی دیگر: در خفا، در خلوت، (تئاتر و غیره) عقب صحنه (به ویژه جناحین آن)، پس صحنه، وابسته به زندگی هنرپیشگی، خصوصی، مربوط به پشت پرده ءنمایش مخصوصااطاق رخت کن

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: to or in the areas of a theater stage that are not visible to the audience, esp. the wings and dressing rooms.
متضاد: onstage

- We went backstage to give the actress some flowers.
[ترجمه گوگل] ما به پشت صحنه رفتیم تا به خانم بازیگر گل بدهیم
[ترجمه ترگمان] ما به پشت صحنه رفتیم تا به بازیگر تعدادی گل بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: taking place or located behind the areas of a theater stage that are not visible to the audience.
متضاد: onstage

- a backstage celebration
[ترجمه گوگل] یک جشن پشت صحنه
[ترجمه ترگمان] جشن پشت صحنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: hidden from public or common knowledge; secret.

- a backstage political scheme
[ترجمه گوگل] یک طرح سیاسی پشت صحنه
[ترجمه ترگمان] طرحی سیاسی پشت صحنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: the areas behind a theater stage that are not visible to the audience.

جمله های نمونه

1. backstage negotiations
مذاکرات پشت پرده

2. We went backstage after the show to meet the actors.
[ترجمه گوگل]بعد از نمایش برای دیدار با بازیگران به پشت صحنه رفتیم
[ترجمه ترگمان]پس از نمایش برای ملاقات با بازیگران پشت صحنه رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He went backstage and asked for her autograph.
[ترجمه گوگل]او به پشت صحنه رفت و از او امضا خواست
[ترجمه ترگمان]او به پشت پرده رفت و از او امضا خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'd like to know what really goes on backstage in government.
[ترجمه گوگل]من می خواهم بدانم واقعاً در پشت صحنه در دولت چه می گذرد
[ترجمه ترگمان]دوست دارم بدونم در پشت پرده چه خبره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The audience is not allowed backstage.
[ترجمه گوگل]تماشاگران اجازه حضور در پشت صحنه را ندارند
[ترجمه ترگمان]حضار اجازه ورود به صحنه را ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They came backstage afterward, cooing and toadying to him.
[ترجمه گوگل]آنها بعد از آن به پشت صحنه آمدند و برای او غوغا می کردند
[ترجمه ترگمان]پس از آن، پس از آن که به پشت صحنه آمدند، cooing و toadying را به او دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I was taken backstage to meet the actors.
[ترجمه گوگل]من را به پشت صحنه بردند تا با بازیگران ملاقات کنم
[ترجمه ترگمان]به پشت صحنه برده شدم تا بازیگران را ملاقات کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I've been hanging out backstage with the band.
[ترجمه گوگل]من با گروه پشت صحنه بودم
[ترجمه ترگمان]من پشت صحنه با گروه بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Backstage at the Brixton Academy two fans were kicked to the ground while attempting to gain admittance to the dressing room.
[ترجمه گوگل]در پشت صحنه آکادمی بریکستون، دو هوادار در حالی که قصد داشتند به رختکن بروند، به زمین زده شدند
[ترجمه ترگمان]Backstage در آکادمی بریکستون در حالی که قصد ورود به رخت کن را داشتند به زمین پرتاب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was like Hi De Hi backstage, very much so.
[ترجمه گوگل]خیلی شبیه هی دی هی پشت صحنه بود
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که سلام بر پشت صحنه، خیلی زیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Backstage staff assembling and building the set are looking for a 1930s-style upright wheelchair, and a male ventriloquist's dummy.
[ترجمه گوگل]کارکنان پشت صحنه که در حال مونتاژ و ساخت مجموعه هستند به دنبال یک صندلی چرخدار ایستاده به سبک دهه 1930 و یک آدمک بطن‌باز مرد هستند
[ترجمه ترگمان]افرادی که در حال مونتاژ و ساخت مجموعه هستند، به دنبال یک صندلی چرخدار با سبک دهه ۱۹۳۰ هستند، و یک مانکن مرد که از درون شکم حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As the royal party was brought round backstage, my thirst got the better of me.
[ترجمه گوگل]وقتی مهمانی سلطنتی در پشت صحنه برگزار شد، تشنگی من را بیشتر کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی که افراد گارد سلطنتی نزدیک صحنه جمع شدند تشنگی من از من بهتر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Backstage, Paul was surrounded by bimbos in short skirts just waiting for him to notice them.
[ترجمه گوگل]در پشت صحنه، پل توسط بیمبوهایی با دامن کوتاه احاطه شده بود و منتظر بودند تا او متوجه آنها شود
[ترجمه ترگمان]پل، پل را احاطه کرده بود، با دامن کوتاه و دامن کوتاه، فقط منتظر بود که او متوجه آن ها شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They pour into the backstage car park like expensive treacle and come to a halt at the crack of a whip.
[ترجمه گوگل]آن‌ها مانند کاسه‌ای گران‌قیمت داخل پارکینگ پشت صحنه می‌ریزند و در صدای شلاق می‌ایستند
[ترجمه ترگمان]آن ها وارد پارکینگ پشت صحنه مثل شیره قند می شوند و در کنار شلاق توقف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محرمانه (صفت)
tete-a-tete, secret, surreptitious, private, arcane, confidential, closed, esoteric, backstage, hush-hush

در پس پرده (صفت)
backstage

مربوط به پشت پردهء نمایش (صفت)
backstage

انگلیسی به انگلیسی

• behind the stage; toward the rear of the stage; behind the scenes, out of public view
occurring or located behind the stage; secret, hidden, kept out of public view; of or pertaining to the private lives of famous celebrities
area behind the curtain (in a theater); rooms located behind the stage of a theater (i.e. dressing rooms)
in a theatre, backstage refers to the areas behind the stage.

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری :
۱ _ پشت صحنه ( تئاتر )
behind a theater stage
۲ _ در خفا ، خصوصی
in private
پشت صحنه، پشت پرده
پشت پرده نمایش
پشت صحنه

بپرس