bag lady

/ˈbæɡˈleɪdi//bæɡˈleɪdi/

(امریکا - خودمانی) پیرزن بی خانمان

جمله های نمونه

1. Shopping - bag ladies are not very communicative and take general conversation as an intrusion.
[ترجمه گوگل]خرید - خانم های کیف خیلی اهل ارتباط نیستند و صحبت های کلی را به عنوان یک نفوذ در نظر می گیرند
[ترجمه ترگمان]خانم های کیسه خرید زیاد با هم صحبت نمی کنند و درباره دخالت ژنرال صحبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She practised being a bag lady.
[ترجمه گوگل]او بانوی کیف بودن را تمرین کرد
[ترجمه ترگمان] اون با یه خانم ساک زن تمرین کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You, as much as the smelly old bag lady in the street, are a living miracle.
[ترجمه گوگل]تو، به اندازه پیرزن بدبوی کیف در خیابان، معجزه ای زنده ای
[ترجمه ترگمان]تو، به اندازه آن پیرزن بوگندو در خیابان معجزه زندگی می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One quasi bag lady spends about eight hours every day at the foot of the main escalator in a railroad station, although she rents a room in a cheap hotel in the neighborhood.
[ترجمه گوگل]یک خانم شبه کیف هر روز حدود هشت ساعت را در پای پله برقی اصلی در ایستگاه راه آهن سپری می کند، اگرچه اتاقی را در یک هتل ارزان در همسایگی اجاره می کند
[ترجمه ترگمان]یک خانم، هر روز، هر روز در پای پله برقی که در یک ایستگاه راه آهن است، هشت ساعت در یک ایستگاه راه آهن صرف می کند، با وجود اینکه او در یک هتل ارزان قیمت در این محله یک اتاق اجاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sure. Isn't is amazing that a bag lady had run into a gold watch in the garbage?
[ترجمه گوگل]مطمئن آیا عجیب نیست که یک خانم کیف به ساعت طلایی در زباله ها برخورد کرده باشد؟
[ترجمه ترگمان] حتما جالب نیست که یک خانم کیسه در سطل آشغال به یک ساعت طلا رفته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Jesus, she turned into the Harvard bag lady.
[ترجمه گوگل]عیسی، او به خانم کیف هاروارد تبدیل شد
[ترجمه ترگمان] خدای من، اون به خانم \"هاروارد\" هاروارد برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Isn't it amazing that a bag lady had found a gold watch in the garbage?
[ترجمه گوگل]آیا شگفت انگیز نیست که یک خانم کیف یک ساعت طلایی را در زباله ها پیدا کرده بود؟
[ترجمه ترگمان]جالب نیست که یه خانم کیسه طلا رو تو سطل زباله پیدا کرده باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bag lady never asked for a handout.
[ترجمه گوگل]بانوی کیف هرگز درخواستی نکرد
[ترجمه ترگمان]خانم ساک هیچ وقت تقاضای کمک نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. “I have had nightmares about becoming a bag lady, ” she said.
[ترجمه گوگل]او گفت: "من کابوس هایی در مورد تبدیل شدن به یک خانم کیف داشته ام "
[ترجمه ترگمان]گفت: من در مورد تبدیل شدن به یک خانم، کابوس دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Isn't it amazing that a bag lady had run into a gold watch in the garbage?
[ترجمه گوگل]آیا شگفت انگیز نیست که یک خانم کیف به یک ساعت طلایی در زباله ها برخورد کرده بود؟
[ترجمه ترگمان]جالب نیست که یک خانم کیسه با یک ساعت طلا در سطل آشغال شرکت کرده باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In fact, I've always wanted to play a realistic, no make-up, bag lady.
[ترجمه گوگل]در واقع، من همیشه دوست داشتم یک خانم واقعی و بدون آرایش و کیف را بازی کنم
[ترجمه ترگمان]در واقع، من همیشه می خواستم یک نقش واقعی بازی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• homeless woman, woman who lives on the streets and keeps her possessions in shopping bags, female beggar

پیشنهاد کاربران

زن خانه به دوش
زن آسمان جل
لانگمن دیکشنری : زن ولگرد
Definition : derog woman who lives in the streets, carrying all her possession in bags
( عامیانه - توهین آمیز )
زن بی خانمان.
مترادف: bag woman

بپرس