ball bearing

/ˈbɒlˈberɪŋ//bɔːlˈbeərɪŋ/

معنی: بلبرینگ
معانی دیگر: بلبرینگ، یاتاقان ساچمه ای، کاسه ساچمه، گردونگر، چر  فلزی که روی ساچمه های فلزی کوچکی باسانی میلغزد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a bearing composed of a track containing freely rolling metal balls, against which or within which a shaft or other part can rotate without friction.

(2) تعریف: a ball made for such a bearing.

جمله های نمونه

1. You'll have to put some grease on those ball bearings.
[ترجمه گوگل]باید روی آن بلبرینگ ها مقداری گریس بزنید
[ترجمه ترگمان]باید روی اون ball روغن بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They were rolling it on rusty ball bearings.
[ترجمه گوگل]آن را روی بلبرینگ های زنگ زده می غلتاندند
[ترجمه ترگمان]آن ها روی bearings زنگ زده چرخ می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Many machines use ball bearings to reduce friction.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ماشین ها از بلبرینگ برای کاهش اصطکاک استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ماشین ها از یاتاقان استفاده می کنند تا اصطکاک را کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The football's got ball bearings in it.
[ترجمه گوگل]فوتبال دارای بلبرینگ توپ در آن است
[ترجمه ترگمان]توپ فوتبال در آن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is nothing specific about the ball bearings: nothing that makes them more suitable to one situation rather than another.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز خاصی در مورد بلبرینگ ها وجود ندارد: چیزی که آنها را برای یک موقعیت مناسب تر از موقعیت دیگر می کند
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز خاصی در مورد موقعیت توپ وجود ندارد: چیزی که آن ها را برای یک موقعیت مناسب تر از دیگری می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Once fired, the blast would fire the ball bearings out toward the enemy and covered quite an area.
[ترجمه گوگل]پس از شلیک، انفجار یاتاقان های توپ را به سمت دشمن شلیک می کرد و منطقه ای را پوشش می داد
[ترجمه ترگمان]پس از شلیک، گلوله توپ را به طرف دشمن پرتاب خواهد کرد و کاملا منطقه را پوشش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The safety of angular contact ball bearing in CMG under random vibration is investigated.
[ترجمه گوگل]ایمنی بلبرینگ تماس زاویه ای در CMG تحت ارتعاش تصادفی بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]ایمنی توپ تماس زاویه ای که در CMG تحت ارتعاشات تصادفی قرار دارد مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Single row angular contact ball bearing with two piece inner ring has complex construction, long design cycle, great difficulty in processing.
[ترجمه گوگل]بلبرینگ تماس زاویه ای تک ردیف با حلقه داخلی دو تکه دارای ساختار پیچیده، چرخه طراحی طولانی، دشواری زیادی در پردازش است
[ترجمه ترگمان]یک توپ برخورد زاویه ای زاویه ای با دو قطعه داخلی دارای ساختار پیچیده، چرخه طراحی طولانی و دشواری زیاد در پردازش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Deep groove ball bearing is a kind of crane accessories.
[ترجمه گوگل]بلبرینگ شیار عمیق نوعی لوازم جانبی جرثقیل است
[ترجمه ترگمان]حمل و نقل شیار عمیق نوعی از لوازم جانبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One sleeve and one ball bearing life expectance: 30,000 hours minimum.
[ترجمه گوگل]طول عمر یک آستین و یک بلبرینگ: حداقل 30000 ساعت
[ترجمه ترگمان]یک آستین و یک توپ که دارای طول عمر است: ۳۰،۰۰۰ ساعت حداقل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Self - aligning ball bearing is a species of crane accessories equipment.
[ترجمه گوگل]بلبرینگ خود تراز گونه ای از تجهیزات لوازم جانبی جرثقیل است
[ترجمه ترگمان]Self - گونه ای از لوازم جانبی و لوازم جانبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ball bearing screw-aerostatic slideway assures High Speed PCB Machine' s feeding system of its high efficiency and high precision.
[ترجمه گوگل]بلبرینگ اسکرو-آئرواستاتیک سیستم تغذیه دستگاه PCB پرسرعت را از کارایی و دقت بالا اطمینان می دهد
[ترجمه ترگمان]Ball slideway که دارای screw - است، سیستم تغذیه سرعت بالا و دقت بالا را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The thrust force ball bearing mainly applies to profession and so on automobile,(Sentence dictionary) engine bed.
[ترجمه گوگل]یاتاقان توپ نیروی رانش عمدتاً برای حرفه و غیره روی تخت موتور اتومبیل (فرهنگ لغت جمله) اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]توپ بسکتبال نیروی رانشی عمدتا برای حرفه و به اصطلاح در دستگاه اتومبیل بکار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Additionally, the self-aligning ball bearing has the lowest friction of all rolling bearings, which enables it to run cooler even at high speeds.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یاتاقان ساچمه ای خود تراز کمترین اصطکاک را در بین تمام یاتاقان های غلتشی دارد که به آن امکان می دهد حتی در سرعت های بالا خنک تر کار کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، توپ خود - دارای کم ترین اصطکاک بین تمام یاتاقان است که به آن امکان می دهد که با سرعت بالا به حالت خنک تر حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In design apply line-glide rail and ball bearing bar forming slipway structure, scheme out flexible replaceable clamp structure.
[ترجمه گوگل]در طراحی، از ریل لاین گلاید و میله بلبرینگ ساختار لغزنده استفاده کنید، ساختار گیره قابل تعویض قابل انعطاف را طراحی کنید
[ترجمه ترگمان]در طراحی، ریل حرکت خط و خطوط حامل بار در حال تشکیل ساختار slipway، یک ساختار محکم قابل تعویض انعطاف پذیر را طرح می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بلبرینگ (اسم)
ballbearing

تخصصی

[خودرو] یاتاقان ساچمه ای
[عمران و معماری] یاتاقان ساچمه ای - کاسه ساچمه - بلبرینگ
[مهندسی گاز] یاتاقان ساچمه ای
[نساجی] بلبرینگ ( یاتاقان ساچمه ای بدون اصطکاک )

انگلیسی به انگلیسی

• small metal ball which is used in pivoting devices
ball bearings are small metal balls used to make the moving parts of a machine run smoothly.

پیشنهاد کاربران

یاتاقان توپی
ساچمه گَرد ، گ با فتحه خوانده شود، آنچه با ساچمه به گردش دارد.
یاتاقان چرخشی ، یاتاقان غلتشی
بلبرینگ

بپرس