barbecue

/ˈbɑːrbɪˌkjuː//ˈbɑːbɪkjuː/

معنی: کباب، بریانی، کباب کردن، بریان کردن
معانی دیگر: مهمانی یا پیک نیکی که در آن کباب می دهند، کباب کردن (معمولا روی آتش زغال)، کباب شده، (در اصل) چارچوبه ی فلزی برای کباب کردن گوشت، خوک یا بره یا گوساله ای که درسته بر سیخ بزرگی کباب شود، هر نوع گوشت کباب شده (بر آتش زغال)، رستورانی که خوراک مخصوص آن کباب است، دستگاه قابل حمل برای کباب کردن گوشت، منقل، کباب پز، گوشت را با سس کباب کردن، کبابی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a party, often held outdoors, at which meat and sometimes vegetables are roasted on a grill or spit over an open fire.

- They invited all the neighbors to their Fourth of July barbecue.
[ترجمه یونس عزیزی] آنها همه همسایه ها را به جش کباب چهام ژوئیه دعوت کردند.
|
[ترجمه یکتا] آن ها همه ی همسایه ها را به کباب چهارم ژانویه یشان دعوت کردن
|
[ترجمه سینا] آنها همه همسایگان را به کباب خوردن روز چهارم ماه ژوئیه دعوت کردند
|
[ترجمه الهه مختار آبادی] ان ها همه همسایه ها را به صرف کباب دعوت کردند در تاریخ چهارم جولای
|
[ترجمه گوگل] آنها همه همسایه ها را به کباب چهارم ژوئیه دعوت کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها همه همسایگان را به جشن چهارم ژوئیه خود دعوت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the apparatus, either fixed or portable, on which such a meal is cooked.

- Should I put more chicken on the barbecue?
[ترجمه یونس عزیزی] آیا مرغ بیشتری باید روی منقل قرار دهم؟.
|
[ترجمه البرز داوطلب] ایا باید مرغ های بیشتری بر روی کباب پز قرار دهم ؟
|
[ترجمه لیلانوری] نیاز هست که مرغ بیشتری روی منقل بزارم؟
|
[ترجمه گوگل] آیا باید مرغ بیشتری روی باربیکیو بگذارم؟
[ترجمه ترگمان] باید مرغ بیشتری بذارم تو باربیکیو؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the food cooked in this manner, often having a spicy sauce.
مشابه: broil, grill

- I just love barbecue, and the spicier the better!
[ترجمه melissa] من فقط باربیکیو دوست دارم , هرچه تندتر بهتر
|
[ترجمه (^~^)] من عاشق باربیکیو هستم نه چیز دیگه ای هرچقد هم تند تر باشه بهتره
|
[ترجمه گوگل] من فقط کباب را دوست دارم و هر چه تندتر باشد بهتر است!
[ترجمه ترگمان] من فقط کباب دوست دارم و the بهتر است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Benny's Grill serves the best barbecue in town.
[ترجمه گوگل] Benny's Grill بهترین باربیکیو شهر را سرو می کند
[ترجمه ترگمان] رستوران بنی بهترین کباب شهر در شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: barbecues, barbecuing, barbecued
• : تعریف: to roast on a grill or spit over an open fire, often using a spicy sauce.

- Let's barbecue these vegetables along with the chicken.
[ترجمه لیلانوری] من عاشق کباب هستم، تند باشه چه بهتر!
|
[ترجمه گوگل] بیایید این سبزیجات را همراه با مرغ کباب کنیم
[ترجمه ترگمان] بیا این سبزی رو با جوجه کبابی کباب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. barbecue ribs
دنده ی (گاو) بریان شده

2. barbecue the meat for only five minutes
گوشت را فقط پنج دقیقه کباب کن.

3. last night, i went to a barbecue
دیشب به مهمانی رفتم که در آن کباب سرو می شد.

4. Adjust the heat of the barbecue by opening and closing the air vents.
[ترجمه لیلانوری] دریچه های هوا رو باز و بسته کن تا گرمای منقل تنظیم بشه
|
[ترجمه گوگل]حرارت کباب پز را با باز و بسته کردن دریچه های هوا تنظیم کنید
[ترجمه ترگمان]گرما کبابی را با باز کردن و بستن دریچه هوا را مرتب می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I put another steak on the barbecue.
[ترجمه Kimia] من چند تکه ی گوشت دیگر را روی باربیکیو گذاشتم
|
[ترجمه یونس عزیزی] یک تکه گوشت دیگر را روی منقل کباب گذاشتم.
|
[ترجمه گوگل]یک استیک دیگر روی باربیکیو گذاشتم
[ترجمه ترگمان] یه استیک دیگه رو توی مهمونی کباب کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The chef at the barbecue looked up from his labours; he was sweating.
[ترجمه لیلانوری] سرآشپز دیگه سر منقل دست از کار کشید . او داشت عرق می ریخت ( خسته شده بود )
|
[ترجمه گوگل]سرآشپز در باربیکیو از زحماتش نگاه کرد عرق کرده بود
[ترجمه ترگمان]سرآشپز که در جشن کباب شده بود سرش را بلند کرده بود و عرق می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We can't calculate on good weather for the barbecue.
[ترجمه لیلانوری] امروز هوا مناسب کباب پختن نیست.
|
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم آب و هوای خوب را برای باربیکیو محاسبه کنیم
[ترجمه ترگمان]نمی توانیم روی آب و هوای خوب برای کباب حساب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We had a barbecue on the beach.
[ترجمه لیلانوری] ما تو ساحل برنامه کباب پزی داشتیم.
|
[ترجمه گوگل]در ساحل کباب کردیم
[ترجمه ترگمان] یه کباب توی ساحل داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the evening there was a barbecue, with the whole village joining in the fun .
[ترجمه لیلانوری] غروب، مراسم کباب پزی با شرکت همه اهالی روستا برگزار شد
|
[ترجمه گوگل]عصر یک باربیکیو برگزار شد و تمام روستا در این تفریح ​​شرکت کردند
[ترجمه ترگمان]شب مهمانی کباب شده بود و تمام دهکده در حال تفریح و تفریح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don'tspill too much fat on the barbecue as it could flare up.
[ترجمه Tasnim] چربی زیادی روی باربیکیو نریزید زیرا ممکن است شعله ور شود.
|
[ترجمه گوگل]چربی زیادی روی باربیکیو نریزید زیرا ممکن است شعله ور شود
[ترجمه ترگمان]اینقدر چاق نباش که توی مهمونی کباب بشی چون ممکنه همه چی رو به باد بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We're having a barbecue next Saturday, weather permitting.
[ترجمه لیلانوری] روز شنبه آینده ، اگه هوا خوب بود کباب می پزیم.
|
[ترجمه گوگل]ما شنبه آینده کباب می کنیم، اگر هوا اجازه بدهد
[ترجمه ترگمان]روز شنبه آینده ما داریم کباب می خوریم و آب و هوا را از هم جدا می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If the weather's fine, we'll barbecue in the ranch.
[ترجمه Fati] اگر هوا خوب باشد، در مزرعه کباب می پزیم.
|
[ترجمه گوگل]اگر هوا خوب باشد، در مزرعه کباب می کنیم
[ترجمه ترگمان]اگه هوا خوب باشه، توی مزرعه کباب می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rain is the kiss of death for a barbecue.
[ترجمه لیلانوری] باران برای کباب پختن بیشتر ضرر داره تا منفعت.
|
[ترجمه گوگل]باران بوسه مرگ است برای کباب
[ترجمه ترگمان]باران بوسه مرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The barbecue won't be ready until the flames have died down and the charcoal is glowing.
[ترجمه لیلانوری] کباب وقتی آماده میشه که شعله های آتش فروکش کنه و زغال سرخ بشه
|
[ترجمه گوگل]تا زمانی که شعله های آتش خاموش نشده و زغال ها درخشنده باشند، کباب آماده نمی شود
[ترجمه ترگمان]کباب تا وقتی که شعله های آتش فروکش نکند، کباب حاضر نخواهد شد و زغال بر افروخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In the evening there is a barbecue dinner around the camp fire, followed by a presentation of Meo dances.
[ترجمه گوگل]در شب یک شام باربیکیو در اطراف آتش اردوگاه برگزار می شود و پس از آن رقص های Meo ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر یک مهمانی کباب در اطراف آتش اردوگاه برگزار می شود و پس از آن نمایش رقص های Meo برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کباب (اسم)
barbecue, kebab, shashlik, kabob

بریانی (اسم)
barbecue, fry

کباب کردن (فعل)
barbecue, roast, broil, grid

بریان کردن (فعل)
parch, barbecue, roast, grill

انگلیسی به انگلیسی

• broiler, grill; meat which is cooked on a grill; sauce for grilled meat; outdoor party where grilled food is eaten
roast meat on a grill
a barbecue is a grill used to cook food outdoors.
a barbecue is also a meal cooked outside on a grill.

پیشنهاد کاربران

Barbeque vs Grill
🥩BBQ کباب کردن
مناسب غذاهای دیرپز مثل گوشت سردست، ران، دنده و . .
خیلی دیر آماده میشوند
میانگین حدودا ۲ ساعت و نیم
معمولا در میگذارند روش که بهتر پخته بشه.
دائم بهش سر میزنن تا روش رو برگردونن و سس مخصوص میزنن
...
[مشاهده متن کامل]

طعم ذغال و دود هم میگیره
ممکنه حرارت برقی هم باشه حتی
🥓Grill برشته کردن
کلا به صفحات پنجره مانند میگن گریل
مناسب غذاهایی هست که خیلی سریع آماده میشن
حدودا ۵ الی ۲۰ دقیق
مثل غذاهای دریای، سوسیس، صیفیجات و سبزیجات مثل بروکلی و بلال و
فلفل و گوجه و
روی آتیش مستقیم با حرارت بسیار بالا برشته میشوند
خیلی طعم آتیش و ذغال و دود میگیره
ممکنه حرارت برقی هم باشه حتی

barbecuebarbecue
منابع• https://kitchenguruideas.com/grill-vs-bbq/
barbecue ( n ) ( bɑrbɪˌkyu ) ( abbreviation BBQ ) =a metal frame for cooking food on over an open fire outdoors =an outdoor meal or party when food is cooked in this way
barbecue
A meal in which food is cooked outside on a grill
باربیکیو یک مهمانی در فضای باز است که در آن غذا روی آتش پخته می شود
کباب کردن روی منقل
کباب := یک وعده غذایی یا مهمانی که در آن غذا روی یک قاب فلزی روی آتش پخته می شود و در فضای باز خورده می شود.

ماهی و یا گوست ویا . . . . . . را ما سر یک سیخ می زنیم و ان را روی اتش قرار می دهیم ( به این رپش باربیکیو می گویند )
کباب پزِ منقلی ، کباب پز سیخی
کباب کردن
اسم :
1 - کباب
2 - کباب پز ( منقل )
فعل :
کباب کردن
پختن مواد غذایی به سیخ کشیده شده بر روی زغال داغ یا میله های برقی را باربیکیو یا کباب کردن سیخی می نامند.
به طور کل باربیکیو ( به انگلیسی: Barbecue , barbeque , Bar - B - Q یا BBQ ) روشی از روش های پخت است که از قرار دادن مواد غذایی عمدتاً گوشت بر روی حرارت یا آتش و معمولاً در فضای باز ایجاد می شود. در روش باربیکیو از زغال، چوب، اجاق گاز برقی و گازی به عنوان منبع تأمین حرارت استفاده می کنند. معمولاً گوشت پیش از قرار گرفتن در باربیکیو باید در ماده ای مثل آبلیمو و نظایر آن خوابانده شود یا اینکه لایه ای از موادی خاص مثل ادویه جات گوناگون یا سس بر روی آن کشیده شود. [۱]
...
[مشاهده متن کامل]

😁😁😎😎

💜💜💜💜
منقل کباب ، کباب پز
منقل کباب
منقل کبابی،
کباب پز .
Barbecue is an outdoor party in wich food is cooked over fire
منقل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس