barber

/ˈbɑːrbər//ˈbɑːbə/

معنی: سلمان، سرتراش، سلمانی کردن
معانی دیگر: سلمانی، آرایشگر، گیس آرا، آرایش گیسو کردن، گیس آراستن، ریش کسی را تراشیدن، سموئل باربر (آهنگساز امریکایی)، سلمانی شدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person whose business is to shave, cut, or style hair and beards.
مشابه: beautician, coiffeur, hairdresser, stylist

- He asked the barber to cut his hair short and trim his beard.
[ترجمه Muhammad] او از ارایشگر خواست موهایش را کوتاه کند و ریشش را بتراشد
|
[ترجمه گوگل] از آرایشگر خواست موهایش را کوتاه کند و ریشش را کوتاه کند
[ترجمه ترگمان] دلاک از دلاک پرسید که موهایش را کوتاه کند و ریش خود را کوتاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: barbers, barbering, barbered
• : تعریف: to shave, trim, or style the hair or beard of.
مترادف: cut, shave, style, trim
مشابه: coiffure, comb, conk, do, dress, perm, shear, tonsure

جمله های نمونه

1. my barber talks too much
سلمانی من خیلی حراف است.

2. the barber shop is a front for their illegal trade in heroin
مغازه ی سلمانی،داد و ستد غیر قانونی هروئین توسط آنان را مستتر می کند.

3. a chatty barber
سلمانی وراج

4. a lady barber
سلمانی زن (مونث)

5. my garrulous barber
سلمانی وراج من

6. His father apprentice d him to a barber.
[ترجمه گوگل]شاگرد پدرش او را نزد یک آرایشگر برد
[ترجمه ترگمان]پدرش او را به یک سلمانی استخدام کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is the best barber in this area.
[ترجمه ناشناس] او بهترین آرایشگر تو این منطقه است
|
[ترجمه گوگل]او بهترین آرایشگر در این زمینه است
[ترجمه ترگمان]او بهترین دلاک این منطقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You need to barber that beard of yours.
[ترجمه Asalll] تو به یک آرایشگر نیاز داری تا ریش هایت را اصلاح کند
|
[ترجمه گوگل]باید ریش خودت را آرایش کنی
[ترجمه ترگمان] تو باید اون ریش تو رو اصلاح کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The action opens in a barber shop.
[ترجمه گوگل]اکشن در یک آرایشگاه باز می شود
[ترجمه ترگمان]این عمل در یک دکان سلمانی باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She had to call a barber to shave him.
[ترجمه گوگل]مجبور شد به آرایشگر زنگ بزند تا او را بتراشد
[ترجمه ترگمان]باید به یه آرایشگر زنگ بزنه تا ریشش رو اصلاح کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The barber will do you next.
[ترجمه گوگل]آرایشگر بعدی شما را انجام خواهد داد
[ترجمه ترگمان]سلمانی شما را بعد از این کار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I gave the barber a tip.
[ترجمه گوگل]به آرایشگر انعام دادم
[ترجمه ترگمان]به دلاک انعام دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wendall and Barber were across the aisle from me.
[ترجمه گوگل]وندال و باربر آن طرف راهروی من بودند
[ترجمه ترگمان]Wendall و باربر در راهرو کنار من بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In earlier days a lady barber plied her trade here, Belle Kendal by name.
[ترجمه گوگل]در روزهای قبل، یک آرایشگر خانم، به نام بل کندال، در اینجا تجارت می کرد
[ترجمه ترگمان]در روزه ای اول، یک خانم سلمانی، trade را در اینجا به کار می برد، بل واتلینگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Neither barber, in their tight-fitting tee shirts and faded bathing trunks, appeared lacking in backbone or mettle.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از آرایشگران، با تی شرت های تنگ و تنه های حمام رنگ و رو رفته خود، فاقد ستون فقرات و شجاعت به نظر نمی رسیدند
[ترجمه ترگمان]نه سلمانی، با پیراهن های سفت و چسبان و trunks که در ته آن دیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. There were special stores and barber shops and tailor shops for the people of the project.
[ترجمه گوگل]فروشگاه های ویژه و آرایشگاه ها و خیاطی ها برای افراد پروژه وجود داشت
[ترجمه ترگمان]فروشگاه های ویژه و shops و فروشگاه های خیاطی برای مردم این پروژه وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Fred Barber made a good save from Robbie Mustoe when Ripley crossed into the middle.
[ترجمه گوگل]Fred Barber یک مهار خوب از Robbie Mustoe زمانی که Ripley به وسط ارسال کرد، دفع کرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که \"ریپلی\" از وسط عبور کرد، فرد خوبی از \"رابی Mustoe\" درست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سلمان (اسم)
barber, hairdresser, coiffeur

سرتراش (اسم)
barber

سلمانی کردن (فعل)
barber

انگلیسی به انگلیسی

• hairdresser, hair cutter
cut or style hair, trim or shave beards
a barber is a man who cuts men's hair and shaves or trims their beard.
a barber's is a shop where a barber works.

پیشنهاد کاربران

اینجا پیرایشگر درست است و سر تراش. آرایشگر چیزی را افزون می کند به کسی یا چیزی و با آن شما را زیبا می کند. ولی یک پیراشگر شما را می تراشد و چیزی را از شما کم می کند و با آن کاهش شما را زیبا می کند.
نقد گفته ی کاربری به نام امیر مهدی : hairdresser برای زنان است ولی بار بر براى مردان.
آرایشگر یا آرایشگری میشه 😐
پیرایشگر
آرایشگر میشه hairdresser
کلمه hairdresser مترادف آن است پس به معنای آرایشگر یا آرایشگاه یا سلمانی است.
این را معلم زبان من گفته
renchwoman accused of collaboration with german occupiers is barbered on August 29
آرایشگر مرد barber
آرایشگر زن hairdresser
قوی و خاص
آرایشگر
A man whose job is to cut men's hair and some times to shave them

بپرس