barman

/ˈbɑːrmən//ˈbɑːmən/

معنی: مشروب فروش
معانی دیگر: (انگلیس - مذکر) رجوع شود به: bartender، مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یارستوران کار میکند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a man who mixes or serves drinks in an establishment selling alcoholic beverages; bartender.

جمله های نمونه

1. The barman took her by the scruff of the neck and threw her out.
[ترجمه گوگل]باردار بند گردن او را گرفت و بیرون انداخت
[ترجمه ترگمان]مرد پیشخوان گردن او را گرفت و بیرون انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Part-time barman required. Hours and salary negotiable.
[ترجمه گوگل]باردار پاره وقت نیازمندیم ساعت و حقوق توافقی
[ترجمه ترگمان]متصدی بار به او نیاز داشت ساعت و حقوق مذاکره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Go and flutter your eyelashes at the barman, Janet, and see if you can get him to serve us.
[ترجمه گوگل]برو مژه هایت را به بارمن بزن، جانت، و ببین آیا می توانی او را به خدمت ما برسانی
[ترجمه ترگمان]برو و eyelashes را به متصدی بار بزن، جنت، و ببین می توانی او را راضی کنی که به ما خدمت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The barman tells me you saw Ann on Tuesday morning. Is that right?
[ترجمه گوگل]بارمن به من می گوید که آن را روز سه شنبه صبح دیدی درست است؟
[ترجمه ترگمان]میخانه چی به من گفت که شما آن را صبح سه شنبه دیدید درس ته؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The barman laughed and began to pull a couple of pints.
[ترجمه گوگل]باردار خندید و شروع کرد به کشیدن چند پینت
[ترجمه ترگمان]میخانه چی خندید و یکی دو پیمانه نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The barman slapped the cup on to the waiting saucer.
[ترجمه گوگل]بارمن فنجان را به نعلبکی انتظار زد
[ترجمه ترگمان]میخانه چی به فنجان چای که در انتظار بود ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Schrader initialled the chit for the barman.
[ترجمه گوگل]شریدر چیت را برای بارمن پاراف کرد
[ترجمه ترگمان] شریدر \"اون دختره رو می گیره برای متصدی بار\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He watched the barman prepare the beer he had ordered.
[ترجمه گوگل]بارمن را تماشا کرد که آبجی را که سفارش داده بود آماده می کرد
[ترجمه ترگمان]نگهبان آبجو را که سفارش داده بود آماده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The barman was happy to share his knowledge of wine with us.
[ترجمه گوگل]بارمن خوشحال بود که دانش خود را در مورد شراب با ما به اشتراک می گذارد
[ترجمه ترگمان]میخانه چی از تقسیم دانش خود با ما خوشحال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The barman wiped down the counter in silence.
[ترجمه گوگل]باردار در سکوت پیشخوان را پاک کرد
[ترجمه ترگمان]نگهبان پیشخوان را با سکوت پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The barman knows all the regulars by name.
[ترجمه گوگل]بارمن همه افراد معمولی را به نام می شناسد
[ترجمه ترگمان] متصدی بار همه مشتری های همیشگی رو میشناسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Chalk this round up to me, please, barman.
[ترجمه گوگل]خواهش می کنم بارمن، این دور را به من بگو
[ترجمه ترگمان] گچ رو بده به من، لطفا، متصدی بار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The barman beamed a warm smile at her.
[ترجمه گوگل]بارمن لبخند گرمی به او زد
[ترجمه ترگمان]متصدی بار لبخند گرمی به او زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I got the barman to pull me another pint.
[ترجمه گوگل]از بارمن خواستم تا یک پیمانه دیگر برایم بکشد
[ترجمه ترگمان] اون متصدی بار رو پیدا کردم که برام یه پیمانه دیگه بیاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشروب فروش (اسم)
barkeeper, barman

انگلیسی به انگلیسی

• server, waiter, bartender
a barman is a man who serves drinks in a bar or pub.

پیشنهاد کاربران

gin - jerker ( n. )
( Aus. /US ) a barman
سماکار. [ س َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) سبوکش میخانه را گویند، یعنی خدمتکار شرابخانه. ( برهان ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ) . || مطلق خدمتکار. ( برهان ) ( فرهنگ رشیدی ) :
زهره ای و مشتری خریدارت
...
[مشاهده متن کامل]

آفتاب و قمر سماکارت.
سراج الدین ( از انجمن آرا ) .
رجوع به سماکاره شود.
نوشیار

سماکار. [ س َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) سبوکش میخانه را گویند، یعنی خدمتکار شرابخانه. ( برهان ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ) . || مطلق خدمتکار. ( برهان ) ( فرهنگ رشیدی ) :
زهره ای و مشتری خریدارت
...
[مشاهده متن کامل]

آفتاب و قمر سماکارت.
سراج الدین ( از انجمن آرا ) .
رجوع به سماکاره شود.

کافه چی
ساقی

بپرس