baseboard

/ˈbeɪˌsbɔːrd//ˈbeɪsbɔːd/

(ورزش) بازی بیس بال، تخته ای که دور دیوار درست بالای کف اتاق می کوبند، لبه ی تحتانی دیوار، نواره ی چوبی دور کف اتاق، چوب یا تخته ای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a narrow board lining the lowermost edge of an interior wall.

(2) تعریف: a board that serves as the base of something.

جمله های نمونه

1. The company also makes baseboards and transition thresholds to match all of their designs.
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین قرنیزها و آستانه های انتقال را برای مطابقت با تمام طرح های آنها می سازد
[ترجمه ترگمان]این شرکت همچنین baseboards و آستانه گذار را برای مطابقت با همه طراحی های خود می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Then scrub dusty baseboards and webby corners of the room before you put anything back.
[ترجمه گوگل]سپس قرنیزهای غبارآلود و گوشه های پف دار اتاق را قبل از اینکه چیزی را برگردانید بشویید
[ترجمه ترگمان]و قبل از اینکه چیزی را به پشت سرت بگذاری، هر دو طرف هر یک از این کارها را می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Especially the baseboard, also give people in low - lying, the feeling of exposure to the pot.
[ترجمه گوگل]به خصوص قرنیز، همچنین به مردم در کم خوابی، احساس قرار گرفتن در معرض گلدان می دهد
[ترجمه ترگمان]به خصوص the نیز به مردم در دراز کشیدن، احساس در معرض قرار گرفتن در گلدان، کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The base block at the intersection of the baseboard and the vertical trim around an opening.
[ترجمه گوگل]بلوک پایه در تقاطع تخته قرنیز و تریم عمودی اطراف یک دهانه
[ترجمه ترگمان]بلوک پایه در تقاطع of و the عمودی حول یک دهانه باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the baseboard we see the unharmed mousehole.
[ترجمه گوگل]در قرنیز ما سوراخ موش سالم را می بینیم
[ترجمه ترگمان]در the ما the سالم را می بینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Develops a kind of compound baseboard radiator of small thickness and height.
[ترجمه گوگل]نوعی رادیاتور قرنیز مرکب با ضخامت و ارتفاع کم ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]Develops ترکیبی از radiator با ضخامت و ارتفاع کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Miniature cable tucks neatly between carpet and baseboard for neat, virtually invisible cable run.
[ترجمه گوگل]کابل مینیاتوری به طور منظمی بین فرش و قرنیز قرار می گیرد تا کابلی منظم و تقریبا نامرئی اجرا شود
[ترجمه ترگمان]یک کابل کوچک که بین فرش و تراس تعبیه شده بود برای تمیز کردن کابل استفاده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Baseboard bottom often how is desquamate to return a responsibility? How should effect a radical cure?
[ترجمه گوگل]پایین تخته پایه اغلب چگونه desquamate برای بازگرداندن یک مسئولیت است؟ چگونه باید یک درمان رادیکال را تحت تاثیر قرار دهد؟
[ترجمه ترگمان]baseboard اغلب چگونه باید یک مسئولیت را بر عهده داشته باشد؟ چگونه باید یک درمان رادیکال را تحت تاثیر قرار داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How does baseboard desquamate return a responsibility? Be a kind of disease? How should treat?
[ترجمه گوگل]دسکوامیت قرنیز چگونه مسئولیتی را برمی گرداند؟ نوعی بیماری باشد؟ چگونه باید درمان کرد؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان این مسئولیت را بر عهده گرفت؟ یک نوع بیماری باشید؟ چه طور باید رفتار کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This service processor is called a baseboard management controller (BMC) and resides on a server motherboard or on the chassis of a blade server or telecom platform.
[ترجمه گوگل]این پردازشگر سرویس، کنترل کننده مدیریت پایه (BMC) نامیده می شود و بر روی مادربرد سرور یا روی شاسی یک سرور Blade یا پلت فرم مخابراتی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]این پردازنده سرویس، یک کنترل کننده مدیریت baseboard (BMC)نامیده می شود و روی یک motherboard سرور یا بر روی شاسی یک سرور یا پلت فرم های مخابراتی کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My baseboard resembles the peacock tail of furl a place of strategic importance takes embroider shoe.
[ترجمه گوگل]تخته قرنیز من شبیه دم طاووس از کرک است، جایی که اهمیت استراتژیک کفش دوزی دارد
[ترجمه ترگمان]baseboard من شبیه دم طاووس است، جایی که اهمیت استراتژیک برای embroider کفش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Draw the simple design around the baseboard with a catchy color contrast.
[ترجمه گوگل]طرح ساده را در اطراف قرنیز با تضاد رنگی جذاب بکشید
[ترجمه ترگمان]طرح ساده اطراف the را با کنتراست رنگ جذاب رسم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Keep a simple, light background and paint skirting or baseboards and mouldings in a contrasting shade.
[ترجمه گوگل]یک پس زمینه ساده و روشن داشته باشید و دامن یا قرنیزها و قالب ها را در سایه متضاد رنگ کنید
[ترجمه ترگمان]یک پس زمینه ساده، روشن و رنگ را در یک سایه متضاد نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Both the magnetic and capacitive systems work on having a series of wire grids embedded in the baseboard of the tablet.
[ترجمه گوگل]هر دو سیستم مغناطیسی و خازنی روی داشتن یک سری شبکه های سیمی تعبیه شده در پایه تبلت کار می کنند
[ترجمه ترگمان]هر دو سیستم خازنی و خازنی بر روی داشتن مجموعه ای از شبکه های سیمی که در the این لوح تعبیه شده اند کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There are grayish, streaky marks on the wall over the baseboard radiators.
[ترجمه گوگل]روی دیوار روی رادیاتورهای قرنیز، علائم خاکستری و رگه ای وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در آنجا لکه سیاه و خاکستری بر روی دیواره بر روی رادیاتورها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] صفحه گچی قرنیز پای دیوار

انگلیسی به انگلیسی

• narrow board along the base of an interior wall

پیشنهاد کاربران

بپرس