be in the market for

/bi ɪn ðə ˈmɑrkət fɔr//biː ɪn ðə ˈmɑːkɪt fɔː/

خریدار بودن، خواستار خرید چیزی بودن

پیشنهاد کاربران

خواستار خرید چیزی بودن یا خریدار بودن
مثال
We have been in the market for a new computer for a long time, but still we haven't bought one.
ما مدت طولانی است؛ که خواستار خرید یک کامپیوتر جدید هستیم، اما هنوز نخریده ایم.
Shoping for
We are in the market for a television
ما خواستارخرید یک تلوزیون هستیم
خریدار بودن
خواستار چیزی بودن ( خرید، دوست شدن. . . )
مثل:
- Are you married?
well, I'm on the market, are you interested?

بپرس