be on to

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to have inside information about.

جمله های نمونه

1. She was on to him about that matter.
[ترجمه گوگل]او در مورد آن موضوع با او تماس گرفت
[ترجمه ترگمان]در این مورد با او حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our ship is on to the wharf.
[ترجمه گوگل]کشتی ما در اسکله است
[ترجمه ترگمان]کشتی ما به بندرگاه رسیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The race is on to find a cure for this disease.
[ترجمه گوگل]مسابقه برای یافتن درمانی برای این بیماری ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]هدف از این مسابقه یافتن درمان برای این بیماری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Meanwhile the race is on to resurface the road before next Wednesday.
[ترجمه گوگل]در همین حال، مسابقه برای روکش مجدد جاده قبل از چهارشنبه آینده ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]در همین حال، این مسابقه قرار است قبل از چهارشنبه آینده دوباره به نمایش درآید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The fight is on to have this brutal practice stamped out.
[ترجمه گوگل]مبارزه برای از بین بردن این عمل وحشیانه ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]مبارزه بستگی به این داره که این تمرین وحشیانه شروع بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The race is on to develop more environmentally friendly forms of energy.
[ترجمه گوگل]مسابقه برای توسعه انواع انرژی سازگار با محیط زیست ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]این مسابقه در حال توسعه و توسعه اشکال دوستانه تر برای محیط زیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She is on to me.
[ترجمه گوگل]او به سمت من است
[ترجمه ترگمان]او پیش من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then he was on to the cabin top and releasing the main halyard.
[ترجمه گوگل]سپس به بالای کابین رفت و در حال رها کردن هالیارد اصلی بود
[ترجمه ترگمان]سپس به طرف کابین قایق رفت و the اصلی را رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was damning evidence by any account, and he also had the definite feeling that Small Dave was on to him.
[ترجمه گوگل]از هر نظر این شواهد بدی بود، و او همچنین این احساس را داشت که اسمال دیو به او علاقه دارد
[ترجمه ترگمان]او همچنین احساس می کرد که دیو کوچک به او نزدیک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. While the others played raging bottleneck guitar and favoured rough, percussive voices, Hooker was on to another tip.
[ترجمه گوگل]در حالی که دیگران گیتار خشمگین گلوگاه می نواختند و به صداهای خشن و ضربی علاقه داشتند، هوکر به نوک دیگری می پرداخت
[ترجمه ترگمان]در حالی که دیگران در حال نواختن گیتار bottleneck و صداهای خشن و percussive بودند هوکر به نوک دیگری می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When the pressure is on to respond to an event after it happens, the client will then judge your professional competence.
[ترجمه گوگل]هنگامی که فشار برای پاسخ دادن به یک رویداد پس از وقوع آن وجود دارد، مشتری شایستگی حرفه ای شما را قضاوت می کند
[ترجمه ترگمان]زمانی که فشار برای پاسخ به رویدادی پس از آن که رخ می دهد، مشتری صلاحیت حرفه ای شما را داوری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I got together a bit of money - and there I was, on to the next part of the journey.
[ترجمه گوگل]مقداری پول جمع کردم - و به قسمت بعدی سفر رسیدم
[ترجمه ترگمان]کمی پول جمع کردم - و من آنجا بودم، به قسمت بعدی سفر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Do you remember how you were on to me to write to him?
[ترجمه گوگل]یادت میاد چطوری میخواستی براش بنویسم؟
[ترجمه ترگمان]آیا به یاد دارید که چگونه به من مراجعه کردید تا برایش نامه بنویسم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The plots were essentially the same; like any successful entrepreneur, Alger knew when he was on to a good thing.
[ترجمه گوگل]توطئه ها اساساً یکسان بودند مانند هر کارآفرین موفق، الجر می دانست که چه زمانی به یک چیز خوب می رسد
[ترجمه ترگمان]این زمین ها در اصل یک سان بودند؛ مانند هر کارآفرین موفق، Alger می دانست که چه زمانی روی یک چیز خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Then it was on to the chapel, where work from other faculties and departments was on show.
[ترجمه گوگل]سپس به کلیسای کوچک، جایی که کارهای دیگر دانشکده‌ها و بخش‌ها به نمایش گذاشته می‌شد، رفت
[ترجمه ترگمان]سپس به نمازخانه منتهی شد، جایی که از سایر قوای عقلانی و بخش های دیگر کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

زیرنظر گرفتن کسی برای فهمیدن واقعیت درباره ی کار غیرقانونی که انجام دادا
we're on to you: دستتو خوندیم
Anthony Scaramucci, the former White House communications director, says "[The] American people are on to them, ” he said
YahooFinance@
دنبال کردن، اگاه بودن از ماهیت واقعی کسی
آگاهی داشتن، خبردار/آگاه/واقف بودن

بپرس