beau

/ˈboʊ//bəʊ/

معنی: کج کلاه، جوان شیک، مردیکه خیلی بزن توجه دارد
معانی دیگر: (قدیمی) شیک پوش، فکلی، خودآرا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: beaus, beaux
(1) تعریف: a suitor or sweetheart to a girl or woman.
مترادف: boyfriend, fianc�, lover, Romeo, suitor
مشابه: beloved, betrothed, escort, flame, gallant, love, man, paramour, partner, squire, sweetheart

(2) تعریف: a man whose dress and etiquette reflect great concern for style; dandy; fop.
مترادف: dandy, dude, fop
مشابه: coxcomb, gallant, popinjay

جمله های نمونه

1. Perhaps Beau was having an off day?
[ترجمه گوگل]شاید بیو روز تعطیلی داشت؟
[ترجمه ترگمان]شاید بو یه روز مرخصی داشته باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Beau: Battledress is all the rage now for traffic patrol.
[ترجمه گوگل]Beau: Battledress اکنون برای گشت‌های ترافیکی رایج است
[ترجمه ترگمان]بو \"الان تمام خشم و غضب برای گشت و گذار ترافیک هست\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Now it looks like a scene set from Beau Geste, or one of those biblical epics.
[ترجمه گوگل]اکنون به نظر می رسد صحنه ای از Beau Geste، یا یکی از آن حماسه های کتاب مقدس است
[ترجمه ترگمان]حالا شبیه صحنه ای از بو Geste، یا یکی از آن epics انجیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She had a beau named Reg who had asked her to go to the most exciting professional hockey game of the season.
[ترجمه گوگل]او دختری به نام رگ داشت که از او خواسته بود به هیجان انگیزترین بازی هاکی حرفه ای فصل برود
[ترجمه ترگمان]او مردی به نام رگ دارد که از او خواسته بود به هیجان انگیزترین بازی حرفه ای هاکی در این فصل برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their spiritual adviser, their role model and beau celebre, was Willis In-Your-Face Mack.
[ترجمه گوگل]مشاور معنوی آنها، الگوی آنها و مشهور، ویلیس In-Your-Face Mack بود
[ترجمه ترگمان]مشاور مذهبی آن ها، مدل their و celebre، ویلیس در صورت ماک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Laura's Beau was third last year but has been in rotten form since then having been plagued by blood trouble.
[ترجمه گوگل]Laura's Beau در سال گذشته سوم شد، اما از آن زمان به بعد دچار مشکل خونی شده است
[ترجمه ترگمان]سال گذشته بو را سومین سال داشت، اما از آن زمان به خاطر مشکل خون دچار دردسر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After seven holes, Bolas, who hails from Beau Desert, was as many as seven over par.
[ترجمه گوگل]پس از هفت سوراخ، بولاس، که از صحرای بیو می‌آید، به اندازه هفت حفره بیشتر از هم بود
[ترجمه ترگمان]بعد از هفت سوراخ، Bolas که از Desert بو وارد شده بود، هفت ضربه کم تر از par داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Vangrey, the chosen beau, has one redeeming feature.
[ترجمه گوگل]Vangrey، زیبای منتخب، یک ویژگی رستگاری دارد
[ترجمه ترگمان]Vangrey، مردی که برگزیده است، یکی از ویژگی های redeeming را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Margarett took a beau to their apartment for dinner and scandalized her old friends by visibly holding his hand.
[ترجمه سیروس] مارگارت دوست پسرش را برای شام ب اپارتمانشان برد و و دوستانش او را رسوا کردن
|
[ترجمه گوگل]مارگارت برای شام یک آرایشگر را به آپارتمان آنها برد و دوستان قدیمی خود را با گرفتن آشکار دست او رسوا کرد
[ترجمه ترگمان]Margarett برای شام به آپارتمان خود رفتند و در حالی که دست او را در دست گرفته بودند، دوستان سالخورده خود را در آغوش گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Marjorie brought a beau to Prides, and Margarett flirted with him, even, Betty thought, took him to bed.
[ترجمه گوگل]مارجوری دختری را به پراید آورد و مارگارت با او معاشقه کرد، حتی بتی فکر کرد او را به رختخواب برد
[ترجمه ترگمان]Marjorie یکی از beau را نزد prides آورد و Margarett با او لاس زد، حتی بتی هم فکر کرد او را به رختخواب برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Beau Brummel Plus lounge bar with attractive Regency decor and good bar lunches.
[ترجمه گوگل]بار سالن Beau Brummel Plus با دکور جذاب Regency و ناهار بار خوب
[ترجمه ترگمان]مشروب فروشی بو Brummel به اضافه سالن استراحت پر زرق و برق و ناهار خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. 'she's never had another beau except him.
[ترجمه گوگل]او هرگز به جز او دختر دیگری نداشته است
[ترجمه ترگمان]اون هیچ وقت کسی جز اون نداشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. SCARLETT: As if I couldn't get a better beau than that old maid in britches.
[ترجمه گوگل]اسکارلت: انگار نمی‌توانستم خوشگل‌تر از آن خدمتکار پیر قیچی بگیرم
[ترجمه ترگمان]انگار من بهتر از آن مستخدمه پیر در britches نبودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On weekend, I head over with my beau to catch a reggae jam.
[ترجمه گوگل]آخر هفته، من با دخترم می روم تا یک مربای رگی بگیرم
[ترجمه ترگمان]تو این آخر هفته، با دوست هام سر و کله می زنم که یه ریگی ساز بخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کج کلاه (اسم)
beau, fop

جوان شیک (اسم)
beau

مردی که خیلی به زن توجه دارد (اسم)
beau

انگلیسی به انگلیسی

• lover, young man courting a woman, suitor

پیشنهاد کاربران

Boy friend , معشوقه
✅دوست پسر
- ​a woman's male partner or friend
- a boyfriend
👈[بُُ]
plural
/ UK /bəʊz
*beaux*
*US /boʊz/ *beaus
👈[بُُ ز]
. . .
While many assume that cross - sex friendship is really about sex, or having a side - or back - up beau, those may not be the only reasons
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
PsychologyToday@

معشوقه
خواستگاری
Two formal beau with a negative answer
دو بار خواستگاری رسمی با جواب منفی
خاطر خواه. . .
اینجا بچه وجود داره هااا، bf. مخاطب خاص. boy friend, just friend
boy frind ( bf ) f به معنای دوست پسر
معشوق
دوست پسر
خیلی گنده

بپرس