bed rest

/ˈbedˈrest//bedrest/

(عامیانه) راحتی و تجمل، رفاه و خوشی، زمان استراحت در بستر، غنودن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: resting in bed.

- He needed three weeks of bed rest after the accident.
[ترجمه گوگل] او پس از تصادف به سه هفته استراحت در بستر نیاز داشت
[ترجمه ترگمان] بعد از تصادف سه هفته استراحت احتیاج داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She's on complete bed rest, antibiotics and plenty of fluids.
[ترجمه گوگل]او در بستر استراحت کامل، آنتی بیوتیک و مایعات فراوان است
[ترجمه ترگمان]او روی تخت کامل استراحت می کند، آنتی بیوتیک و مقدار زیادی مایع دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The most severe cases with dysmenorrhea who require bed rest account for 1 - 5 %.
[ترجمه گوگل]شدیدترین موارد با دیسمنوره که نیاز به استراحت در بستر دارند 1 تا 5 درصد است
[ترجمه ترگمان]The موارد با dysmenorrhea که نیاز به استراحت تخت خواب دارند ۵ تا ۵ درصد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To investigate the effect of bed rest on acute nonspecific low back pain ( ANLBP ).
[ترجمه گوگل]هدف بررسی تأثیر استراحت در بستر بر کمردرد غیراختصاصی حاد (ANLBP)
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثر استراحت تخت روی درد کمر غیر اختصاصی شدید (ANLBP)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tribe's shaman prescribes three days of bed rest, and our yellow powder waits patiently.
[ترجمه گوگل]شمن قبیله سه روز استراحت در رختخواب تجویز می کند و پودر زرد ما صبورانه منتظر می ماند
[ترجمه ترگمان]شمن سه روز استراحت می کند و پودر زرد ما صبورانه منتظر می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No, but you need to be on bed rest until the catheter is removed.
[ترجمه گوگل]نه، اما باید تا زمانی که کاتتر برداشته شود در حالت استراحت باشید
[ترجمه ترگمان]نه، ولی تو باید استراحت کنی و استراحت کنی تا وقتی که \"ادرارت\" از بین بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bed rest, however, seems to be another story.
[ترجمه گوگل]اما به نظر می رسد استراحت در رختخواب داستان دیگری است
[ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسد که خواب یک داستان دیگر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lengthy bed rest also comes with its own set of complications.
[ترجمه گوگل]استراحت طولانی مدت نیز عوارض خاص خود را دارد
[ترجمه ترگمان]استراحت در رختخواب نیز با مجموعه ای از عوارض خود همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bed rest improves uterine blood flow and may increase birth weight up to 20 %.
[ترجمه گوگل]استراحت در بستر جریان خون رحم را بهبود می بخشد و ممکن است وزن هنگام تولد را تا 20 درصد افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]استراحت در تخت خواب باعث بهبود جریان خون رحمی می شود و ممکن است میزان تولد را تا ۲۰ درصد افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Treatment includes limited weight - bearing and bed rest, oral analgesics, and sacral corsets.
[ترجمه گوگل]درمان شامل وزن محدود - تحمل و استراحت در بستر، مسکن های دهان و کرست های خاجی است
[ترجمه ترگمان]درمان شامل تحمل محدود وزن و استراحت تخت، مسکن شفاهی و کرست sacral است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. EBV, the treatments include bed rest and taking analgesic ( aspirin ) to relieve the fever and headaches.
[ترجمه گوگل]EBV، درمان ها شامل استراحت در بستر و مصرف مسکن (آسپرین) برای تسکین تب و سردرد است
[ترجمه ترگمان]EBV، درمان شامل استراحت تخت خواب و داروی مسکن (آسپرین)برای تسکین تب و سردرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If you've been diagnosed with PIH, take lots bed rest and relaxation.
[ترجمه گوگل]اگر مبتلا به PIH تشخیص داده شده‌اید، مقدار زیادی استراحت در رختخواب و استراحت داشته باشید
[ترجمه ترگمان]اگر با PIH تشخیص داده شد، استراحت و استراحت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No, but you need to be bed rest until the catheter is removed.
[ترجمه گوگل]نه، اما باید تا زمانی که کاتتر برداشته شود استراحت کنید
[ترجمه ترگمان]نه، ولی تو باید استراحت کنی تا وقتی که \"ادرارت\" پاک بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Your doctor may recommend bed rest if aortic enlargement or aortic valve leakage occurs.
[ترجمه گوگل]اگر بزرگ شدن آئورت یا نشت دریچه آئورت رخ دهد، ممکن است پزشک استراحت در بستر را توصیه کند
[ترجمه ترگمان]اگر دریچه آئورتی یا نشتی دریچه آئورتی رخ دهد پزشک شما ممکن است استراحت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The doctor recommended bed rest. She complied.
[ترجمه گوگل]دکتر استراحت در رختخواب را توصیه کرد او رعایت کرد
[ترجمه ترگمان]دکتر به تخت خواب توصیه کرد که استراحت کند او اطاعت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• resting in bed, recuperation by sleeping in bed

پیشنهاد کاربران

استراحت در بستر: ( اسم ) مدت زمانی که در رختخواب به منظور استراحت و بهبودی از بیماری سپری می شود.
استراحت مطلق
بستری شدن

بپرس