behind someone's back


یواشکی، بدون اطلاع شخص ذی نفع، نامردانه

جمله های نمونه

1. If you talk behind someone's back they will always figure out what you're up to.
[ترجمه گوگل]اگر پشت سر کسی صحبت کنید، او همیشه متوجه خواهد شد که در حال انجام چه کاری هستید
[ترجمه ترگمان]اگر پشت سر یک نفر حرف بزنی، همیشه به این نتیجه می رسند که چه نقشه ای داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Avoid listening to gossip and talking behind someone's back.
[ترجمه گوگل]از گوش دادن به شایعات و حرف زدن پشت سر کسی بپرهیزید
[ترجمه ترگمان]از گوش دادن به سخن چینی خودداری کنید و پشت سر کسی صحبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I don't want to talk behind someone's back, but have you noticed the scar on his face?
[ترجمه گوگل]من نمی‌خواهم پشت سر کسی صحبت کنم، اما آیا به جای زخم روی صورتش توجه کرده‌ای؟
[ترجمه ترگمان]من نمی خوام پشت یه نفر حرف بزنم، اما تو متوجه زخم روی صورتش شدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. God's Word teaches us that talking behind someone's back or giving someone a bad reputation is destructive and sinful.
[ترجمه گوگل]کلام خدا به ما می آموزد که صحبت کردن پشت سر کسی یا بد نام کردن کسی مخرب و گناه است
[ترجمه ترگمان]کلمات خداوند به ما یاد می دهد که پشت یک نفر صحبت کنیم و یا به کسی که شهرت بد می دهد، مخرب و گناهکارانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's better to box the ears than to talk behind someone's back. That spoils the atmosphere ?FC Bayern M?nchen defender Bixente Lizarazu after he hit teammate Niko Kovac in the face during training.
[ترجمه گوگل]بهتر است گوش ها را بغل کنی تا پشت سر کسی حرف بزنی این جو را خراب می کند، بیکسنته لیزارازو، مدافع اف سی بایرن M?nchen، پس از اینکه در حین تمرین به صورت هم تیمی اش نیکو کواچ ضربه زد
[ترجمه ترگمان]بهتر است که گوش کنید تا پشت یک نفر صحبت کنید این کار جو را از بین می برد؟ باشگاه فوتبال بایرن مونیخ Bixente Lizarazu مدافع nchen پس از ضربه زدن به هم تیمی او Niko در حین تمرین در حین تمرین او را کتک زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

پشت سر کسی
بدون اینکه شخص متوجه بشه یا اطلاع داشته باشه
Talk behind sb's back
پشت سر کسی حرف زدن
Do sth behind sb's back
کاری را بدون اینکه شخص اطلاع داشته باشه انجام دادن
They're throwing a party behind their parent's back
آنها دارند بدون اطلاع خانواده شان مهمانی میگیرند
بدون شناختن شخص
مثال = the kids were always making fun of him behind his back
behind one's back پشت سر کسی، یواشکی ( بدون اطلاع کسی )
از پشت به کسی خنجر زدن☆
در خفا بر ضد کسی بودن ، دورویی، نفاق، زیر آب زن

بپرس