belch

/ˈbelt͡ʃ//belt͡ʃ/

معنی: اروغ، پفکردن یا بالا امدن غذا، با خشونت ادا کردن، اروغ زدن، مانند اروغ بیرون اوردن، بازور خارج شدن، بشدت بیرون انداختن
معانی دیگر: آروق (آروغ)، باد گلو، رچک، آروق زدن، بیرون دادن، برافکندن، (با خشونت) دشنام دادن، اروه زدن، مانند اروه بیرون اوردن، بازور خارج شدن مثل گلوله از تفنگ، باخشونت ادا کردن مثل فحش وغیره، بشدت بیرون انداختن باout یا forth

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: belches, belching, belched
(1) تعریف: to expel gas from the stomach through the mouth, in a spasmodic, noisy burst, as after eating or drinking.
مترادف: burp, eruct

(2) تعریف: to emit material violently; gush forth; erupt.
مترادف: eruct, erupt, gush, jet, spew, spout, spurt
مشابه: discharge, emit, issue
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to emit or expel violently; gush forth.
مترادف: expel, spew
مشابه: eject, emit, erupt, gush, jet, spout, spurt

- The smokestack belched poisons into the air.
[ترجمه گوگل] دودکش سموم را در هوا آروغ زد
[ترجمه ترگمان] این دودکش به هوا هجوم آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: the act or an instance of belching.
مترادف: burp, eruption
مشابه: blast, emission, gush, issue

- He gave a belch and sighed contentedly.
[ترجمه گوگل] آروغی کشید و با رضایت آهی کشید
[ترجمه ترگمان] آروغ بلندی زد و با رضایت آه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Plant chimneys belch out dense smoke.
[ترجمه گوگل]دودکش های گیاهان دود متراکم را خارج می کنند
[ترجمه ترگمان]دودکش کارخانه ها از دود غلیظی بیرون می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The baby let out a loud, satisfied belch.
[ترجمه گوگل]کودک آروغی با صدای بلند و رضایت بخش داد
[ترجمه ترگمان]بچه آروغ بلندی زد و آروغ بلندی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He drank and stifled a belch.
[ترجمه گوگل]نوشید و آروغ را خفه کرد
[ترجمه ترگمان]او مشروب می خورد و آروغ می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He sat back and gave a loud belch.
[ترجمه گوگل]عقب نشست و آروغ بلندی زد
[ترجمه ترگمان]نشست و آروغ بلندی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Suddenly, clouds of steam started to belch from the engine.
[ترجمه گوگل]ناگهان ابرهای بخار از روی موتور شروع به آروغ زدن کردند
[ترجمه ترگمان]ناگهان ابره ای بخار شروع به آروغ زدن از موتور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The same effect occurs in cattle, though cattle belch out surplus methane.
[ترجمه گوگل]همین اثر در گاو رخ می دهد، اگرچه گاوها متان اضافی را از بین می برند
[ترجمه ترگمان]همین تاثیر در گاوها رخ می دهد، هر چند گاو از متان مازاد آروغ می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cucumber makes me belch.
[ترجمه گوگل]خیار مرا آروغ می کند
[ترجمه ترگمان]Cucumber مجبورم کرد آروغ بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The exhaust manifold gave an explosive belch and went silent.
[ترجمه گوگل]منیفولد اگزوز یک آروغ انفجاری ایجاد کرد و ساکت شد
[ترجمه ترگمان]منیفولد اگزوز، آروغ بلندی زد و خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He gave a loud belch.
[ترجمه گوگل]آروغ بلندی زد
[ترجمه ترگمان]آروغ بلندی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At last he finished, gave a loud belch and wiped his greasy fingers and mouth on the hem of his ermine-lined cloak.
[ترجمه گوگل]بالاخره حرفش را تمام کرد، آروغ بلندی داد و انگشتان چرب و دهانش را روی لبه شنل خشتی اش پاک کرد
[ترجمه ترگمان]سرانجام کارش را به پایان رساند، آروغ بلندی زد و انگشتان چرب و چرب خود را با لبه شنل پوست قاقم پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Distant rolls of thunder belch ominously.
[ترجمه گوگل]رعد و برق های دور به طرز شومی آروغ می زنند
[ترجمه ترگمان]صدای دور صدای رعد و غرش رعد به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Witnesses saw the jet belch smoke before it exploded into pieces.
[ترجمه گوگل]شاهدان دود جت آروغ را قبل از اینکه تکه تکه شود دیدند
[ترجمه ترگمان]شاهدان دیدند که جت belch قبل از منفجر شدن منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Chimneys belch out smoke.
[ترجمه گوگل]دودکش ها دود را خارج می کنند
[ترجمه ترگمان]آروغ زدن باعث میشه دود از بین بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Flames belch from the wreckage, degenerate human beings scrabble for survival, the screen is dark and the aspect brooding.
[ترجمه گوگل]شعله‌های آتش از لاشه‌ها می‌آیند، انسان‌های منحط برای بقا دست به قلم می‌زنند، صفحه نمایش تاریک است و جنبه‌های آن در حال غوطه‌ور شدن است
[ترجمه ترگمان]شعله های آتش از میان خرابه ها بیرون می زند و انسان ها را فاسد می کند تا زنده بماند، پرده تاریک است و جنبه تفکر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Would-be lovers belch or hiccup at decisive moments.
[ترجمه گوگل]عاشقان بالقوه در لحظات تعیین کننده آروغ می زنند یا سکسکه می کنند
[ترجمه ترگمان] یه آروغ یا سکسکه در لحظات سرنوشت ساز می مونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اروغ (اسم)
belch, burp

پف کردن یا بالا امدن غذا (اسم)
belch

با خشونت ادا کردن (فعل)
belch

اروغ زدن (فعل)
belch, burp, eruct, eructate

مانند اروغ بیرون اوردن (فعل)
belch

بازور خارج شدن (فعل)
belch

بشدت بیرون انداختن (فعل)
belch

انگلیسی به انگلیسی

• discharge, emission (as of smoke); burp
emit, discharge (i.e. smoke); burp
if someone belches, they make a sudden noise in their throat because air has risen up from their stomach. verb here but can also be used as a count noun. e.g. `amazing,' said brody, stifling a belch.
if something belches out smoke, steam, or other gases, it releases them into the air in large quantities.

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری :
۱ _ آروغ ، آروغ زدن
Pass gas up from stomach
۲ _ خارج کردن ( مقدار زیادی دود ؛ مثل دود سیگار و . . . )
Send out ( large amounts of smoke , etc )
Belch = Burp
هر دو میشوند آروغ زدن فقط belch ظاهراً کمی بلندتره
تولید گاز یا دود زیاد مخصوصا زمانی که مضر است
to produce a large amount of a substance such as gas or smoke, especially when this is unpleasant or harmful, or to be produced like this
برای تولید مقدار زیادی از ماده ای مانند گاز یا دود، به ویژه زمانی که ناخوشایند یا مضر باشد، یا به این صورت تولید شود:
...
[مشاهده متن کامل]

فرستادن
Factory chimneys belch dense white smoke into the sky
دودکش کارخانه ها دود سفید متراکمی را به آسمان می فرستند.

بلند آروغ زدن
فوران کردن

بپرس