believer

/bəˈliːvər//bɪˈliːvə/

معنی: مومن باصول کلیسایی
معانی دیگر: (قدیمی) محتملا، شاید، با ایمان، مومن، معتقد

جمله های نمونه

1. believer
با ایمان،مومن،معتقد

2. a believer in the oneness of god
معتقد به یکتایی خدا

3. he is a firm believer in fate
او سخت به سرنوشت اعتقاد دارد.

4. I'm a strong believer in the capitalist system.
[ترجمه گوگل]من قویاً به نظام سرمایه داری اعتقاد دارم
[ترجمه ترگمان]من معتقد به نظام سرمایه داری هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is a firm believer in total quality management.
[ترجمه گوگل]او به مدیریت کیفیت جامع اعتقاد راسخ دارد
[ترجمه ترگمان]او یک معتقد محکم در مدیریت کیفیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'm a great believer in luck and I find the harder I work, the more I have of it. Thomas Jefferson
[ترجمه گوگل]من به شانس اعتقاد زیادی دارم و هر چه سخت‌تر کار می‌کنم، بیشتر از آن بهره می‌برم توماس جفرسون
[ترجمه ترگمان]من به بخت و اقبال اعتقاد دارم و هر چه بیشتر کار کنم، بیشتر از این کار می کنم \" توماس جفرسون \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mum was a great believer in herbal medicines.
[ترجمه گوگل]مامان به داروهای گیاهی اعتقاد زیادی داشت
[ترجمه ترگمان]مامان به داروهای گیاهی معتقد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My mother was a great believer in horoscopes all her life.
[ترجمه گوگل]مادرم در تمام عمرش به فال خیلی معتقد بود
[ترجمه ترگمان]مادرم در تمام زندگیش معتقد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'm not a great believer in regular physical exercise.
[ترجمه گوگل]من به ورزش منظم بدنی اعتقاد زیادی ندارم
[ترجمه ترگمان]من معتقد نیستم به ورزش منظم جسمانی اعتقاد داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's a fervent believer in free speech.
[ترجمه گوگل]او به آزادی بیان معتقد است
[ترجمه ترگمان]او معتقد به آزادی بیان آزاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Harvey's a great believer in health food.
[ترجمه گوگل]هاروی به غذای سالم بسیار معتقد است
[ترجمه ترگمان]Harvey به غذای سالم معتقد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'm a firm believer in always telling the truth.
[ترجمه گوگل]من به گفتن همیشه حقیقت اعتقاد راسخ دارم
[ترجمه ترگمان]من یک آدم معتقد هستم که همیشه حقیقت را می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm a firm believer in the benefits of exercise.
[ترجمه گوگل]من به فواید ورزش اعتقاد راسخ دارم
[ترجمه ترگمان]من معتقد به منافع ورزش هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is a firm believer in traditional family values.
[ترجمه گوگل]او به ارزش های سنتی خانواده معتقد است
[ترجمه ترگمان]او معتقد به ارزش های خانوادگی سنتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Teddy is a great believer in finding happy medium.
[ترجمه گوگل]تدی به یافتن رسانه شاد بسیار معتقد است
[ترجمه ترگمان] تدی \"معتقد بود که به حد متوسط بودن اعتقاد داره\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مومن باصول کلیسایی (اسم)
believer

انگلیسی به انگلیسی

• one who has faith, one who believes
if you are a believer in something, you think that it is good or right.
a believer is someone who is sure that their religion is true.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : believe
✅️ اسم ( noun ) : belief / believability / believer
✅️ صفت ( adjective ) : believable
✅️ قید ( adverb ) : believably
در متون مسیحیت
ایمان دار
بیشتر به یکتایی خدا میاد
باورمند
معتقد
# He is a firm believer in fate
# She's a great believer in health food
# He is an entire believer in Christianity
# She was a great believer in herbal medicines
قائل
Be a great/firm believer in something :
به خوب و موثر بودن چیزی، به شدت ایمان و باور داشتن
معتقد
معتقد، پیرو

بپرس