belly flop


(شیرجه رفتن در آب) با شکم به آب خوردن، با شکم فرود آمدن (belly-bump و belly-whop و belly-slam هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a dive, usu. done accidentally, in which most of the impact is taken by the diver's belly hitting flat against the water's surface.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: belly-flops, belly-flopping, belly-flopped
(1) تعریف: to perform a belly-flop dive.

(2) تعریف: to fall or drop oneself heavily down on one's belly, as onto a bed.

جمله های نمونه

1. Doug: What happens if you belly flop from that high up?
[ترجمه گوگل]داگ: چه اتفاقی می افتد اگر شکم شما از آن بالا بیفتد؟
[ترجمه ترگمان]اگه از این بالا بری چی میشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My stomach is still sore from the belly flop I did yesterday.
[ترجمه گوگل]شکم من هنوز به خاطر فلاپ شکمی که دیروز انجام دادم درد می کند
[ترجمه ترگمان]شکمم هنوز درد می کند دیروز هم همین کار را کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Wow, I never knew that a belly flop hurts!
[ترجمه گوگل]وای، من هرگز نمی دانستم که فلاپ شکم درد دارد!
[ترجمه ترگمان]واو، من هیچ وقت نمیدونستم که یه کون گنده داره درد می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The rest of the league has been waiting for a belly flop, but the Giants' cagey right-hander refuses to wilt.
[ترجمه گوگل]بقیه لیگ منتظر شکم فلاپ بودند، اما راست دست غول پیکر جاینتز حاضر به پژمردگی نیست
[ترجمه ترگمان]بقیه لیگ منتظر یه شکست شکم بوده، اما تیم Giants هم right - hander از to امتناع می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. B - First is you do not get high points, second is that you may end up doing a belly flop. Ouch !
[ترجمه گوگل]ب - اول اینکه امتیاز بالایی کسب نمی کنید، دوم اینکه ممکن است در نهایت فلاپ شکم انجام دهید آخ !
[ترجمه ترگمان]ب - اول این که شما امتیاز بالایی کسب نمی کنید، دوم این است که ممکن است شما به انجام یک شکست شکم خاتمه دهید آخ!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Started in 199as a spoof for the summer Olympics held in Atlanta, the games feature bobbing for pigs feet, hub cap hurling and the mud pit belly flop contest for trophies .
[ترجمه گوگل]این بازی‌ها که در سال 199 به‌عنوان تقلبی برای بازی‌های المپیک تابستانی در آتلانتا برگزار شد، شروع شد، این بازی‌ها شامل بال زدن برای پای خوک، پرتاب کلاه توپی و مسابقه شکم پیت برای جوایز است
[ترجمه ترگمان]بازی بازی های المپیک تابستانی که در آتلانتا برگزار شد، در سال ۱۹۹ به عنوان تقلیدی برای المپیک تابستانی که در آتلانتا برگزار شد آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Warren Buffett believes his best deals during the economy's biggest belly flop since the Crash of 1929 may well turn out to be the ones he didn't do.
[ترجمه گوگل]وارن بافت بر این باور است که بهترین معاملات او در طول بزرگترین شکست اقتصادی از زمان سقوط در سال 1929 ممکن است به خوبی تبدیل به معاملاتی شود که او انجام نداده است
[ترجمه ترگمان]وارن بافت معتقد است که بهترین معاملات او در زمان سقوط بزرگ ترین زمین اقتصاد از زمان سقوط ۱۹۲۹ است که ممکن است به خوبی معلوم شود که او این کار را انجام نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The game made a big splash all right, like a belly flop.
[ترجمه گوگل]بازی مثل یک شکم فلاپ سر و صدای زیادی به پا کرد
[ترجمه ترگمان]این بازی باعث شد که همه چیز به خوبی پخش شود، درست مثل یک شکست شکم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If I tried to do a twist like that, I'm sure I'd do a belly flop.
[ترجمه گوگل]اگر من سعی می کردم چنین چرخشی انجام دهم، مطمئن هستم که یک فلاپ شکمی انجام می دهم
[ترجمه ترگمان]اگر سعی می کردم کاری مثل این را انجام دهم، مطمئنم که شکمم به هم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a belly flop is an unskilful dive in which the whole of the front of your body hits the water at the same time; an informal expression.
type of dive in which one plunges stomach-first into the water
dive so that a person's stomach hits the water first

پیشنهاد کاربران

( عامیانه )
شیرجه با شکم/شیرجه رفتن با شکم.
شیرجهٔ شکمی
Air liner belly_flops on blenbheim landing نشستن بدون چرخ ، باشکم نشتن در روی زمین یا آب . فرود بدون ارابه ( چرخ )

بپرس