bidder

/ˈbɪdər//ˈbɪdə/

معنی: پیشنهاد کننده
معانی دیگر: دستور، خواست، احضار، دعوت، (در حراج یا بازی ورق) پیشنهاد قیمت، تعیین قیمت، پیشنهاد دهنده، درخواست کننده، پیشنهاد خرید کننده

جمله های نمونه

1. bidder
پیشنهاد دهنده،درخواست کننده

2. the highest bidder
کسی که بیشترین قیمت را پیشنهاد می کند

3. The house went to the highest bidder .
[ترجمه مرضیه] خانه به بالاترین قیمت واگذار شد.
|
[ترجمه گوگل]خانه به بالاترین پیشنهاد داده شد
[ترجمه ترگمان] خونه به بالاترین خریدار رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The jewels will go to the highest bidder.
[ترجمه گوگل]جواهرات به بالاترین پیشنهاد داده می شود
[ترجمه ترگمان] جواهرات به بالاترین خریدار میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The antiques will be sold to the highest bidder .
[ترجمه گوگل]عتیقه جات به بالاترین قیمت پیشنهادی فروخته می شود
[ترجمه ترگمان]این antiques به بالاترین پیشنهاد دهنده فروخته خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The worker bargained his services to the highest bidder.
[ترجمه گوگل]کارگر خدمات خود را به بالاترین قیمت پیشنهاد داد
[ترجمه ترگمان]کارگر، خدمات خود را به بالاترین پیشنهاد کننده پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The painting went to the highest bidder.
[ترجمه گوگل]این نقاشی به بالاترین قیمت پیشنهادی رسید
[ترجمه ترگمان]نقاشی به بالاترین خریدار رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. TV franchises will be auctioned to the highest bidder.
[ترجمه گوگل]حق امتیازهای تلویزیونی به بالاترین قیمت پیشنهادی به حراج گذاشته می شود
[ترجمه ترگمان] شبکه تلویزیونی در مزایده به مزایده به مزایده برگزار میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When a house is auctioned the successful bidder must exchange contracts immediately and pay a deposit.
[ترجمه گوگل]وقتی خانه ای به حراج گذاشته می شود، برنده مناقصه باید فورا قراردادها را مبادله کرده و مبلغی را به عنوان سپرده پرداخت کند
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک خانه به حراج گذاشته می شود، پیشنهاد دهنده موفق باید فورا قراردادها را مبادله کند و یک سپرده بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This means that the bidder will lose some control over the secrecy arrangements and may face a premature announcement by the target.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که پیشنهاد دهنده کنترل خود را بر ترتیبات محرمانه از دست خواهد داد و ممکن است با اعلام زودهنگام هدف مواجه شود
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که پیشنهاد دهنده کنترل را بر ترتیبات رازداری از دست می دهد و ممکن است با اعلام پیش از موعد از سوی هدف مواجه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The auctioneer will make eye contact with the bidders, and often will identify the bidder by number or clothing.
[ترجمه گوگل]حراج دهنده با پیشنهاد دهندگان تماس چشمی برقرار می کند و اغلب پیشنهاد دهنده را با شماره یا لباس شناسایی می کند
[ترجمه ترگمان]دلال حراج، با شرکت کنندگان در مناقصه تماس چشمی برقرار خواهد کرد، و اغلب با شماره یا لباس پیشنهاد دهنده را اعلام خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Once the hammer has fallen, the successful bidder for a house must exchange contracts immediately and pay a deposit.
[ترجمه گوگل]پس از سقوط چکش، برنده مناقصه خانه باید فوراً قراردادها را مبادله کرده و ودیعه بپردازد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که چکش سقوط کرد، پیشنهاد کننده موفق برای یک خانه باید فورا قراردادها را مبادله کند و یک سپرده بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Most notably, it bans firms from frustrating a bidder by crippling themselves with debt or swallowing poison pills.
[ترجمه گوگل]مهم‌تر از همه، این قانون، شرکت‌ها را از ناامید کردن داوطلب با فلج کردن خود با بدهی یا بلعیدن قرص‌های سمی منع می‌کند
[ترجمه ترگمان]بویژه، این کار شرکت ها را از ناامید کردن خود با کاهش بدهی یا بلعیدن قرص های زهر منع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The successful bidder is under a binding contract to purchase the relevant property.
[ترجمه گوگل]برنده مناقصه تحت یک قرارداد الزام آور برای خرید ملک مربوطه است
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد دهنده موفق تحت قرارداد الزام آور برای خرید ملک مربوطه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Railtrack will own the infrastructure but the successful bidder for the franchise will run the trains.
[ترجمه گوگل]ریل‌تراک مالک زیرساخت‌ها خواهد بود، اما مناقصه‌دهنده موفق حق رای دادن قطارها را اداره می‌کند
[ترجمه ترگمان]Railtrack زیرساخت خود را خواهد داشت، اما پیشنهاد دهنده موفق برای فرانشیز، قطارها را اداره خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیشنهاد کننده (اسم)
bidder, proposer, mover

تخصصی

[عمران و معماری] پیشنهاد دهنده
[حقوق] شرکت کننده در مناقصه یا مزایده

انگلیسی به انگلیسی

• one who proposes a price at a public auction
a bidder is someone who tries to buy something at an auction; items are usually sold to the highest bidder, the person who offers the most amount of money.

پیشنهاد کاربران

پیشنهاد خرید کننده ( در مزایده . . . )
Some bidders are rumoured to have dropped out because of the cost of putting the company back on its feet
🔰Bid
۱ ) مزایده، ۲ ) مبلغ پیشنهادی در مناقصه و مزایده
خریدار، مزایده گر، مزایده کننده
مناقصه گر

بپرس