bird dog


سگ شکاری، (عامیانه) با پشتکار کاوش یا تعقیب کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a dog or breed of dogs used to hunt or retrieve game birds.

جمله های نمونه

1. The Irish Setter is an active, aristocratic bird dog, rich red in color, substantial yet elegant in build.
[ترجمه گوگل]ایریش ستر یک سگ پرنده فعال، اشرافی، رنگ قرمز پررنگ، ساختاری قابل توجه و در عین حال ظریف است
[ترجمه ترگمان]The ایرلندی یک سگ پرنده پر جنب و جوش است، که رنگ آن قرمز است، اما در عین حال ظریف و ظریف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And someone with the handle bird dog says he scored me?
[ترجمه گوگل]و یکی با سگ پرنده دسته دار می گوید او به من گل زد؟
[ترجمه ترگمان]و یک نفر با دسته سگ پرنده می گوید که او من را به ثمر رساند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I hired a bird dog to find my lost brother.
[ترجمه گوگل]من یک سگ پرنده استخدام کردم تا برادر گمشده ام را پیدا کنم
[ترجمه ترگمان] یه سگ پرنده رو استخدام کردم تا برادرم رو پیدا کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Rose: A bird dog?
[ترجمه گوگل]رز: سگ پرنده؟
[ترجمه ترگمان]یه سگ پرنده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He also wanted to hire a guide who owned a good bird dog.
[ترجمه گوگل]او همچنین می خواست راهنمای استخدام کند که یک سگ پرنده خوب داشت
[ترجمه ترگمان]او همچنین می خواست یک راهنما که صاحب یک سگ پرنده خوب بود را استخدام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the Bay Tower, far from the city center, is also selling bird dog.
[ترجمه گوگل]در برج خلیج، دور از مرکز شهر، سگ پرنده نیز به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان]در برج خلیج، دور از مرکز شهر، یک سگ پرنده نیز می فروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An avid duck hunter was in the market for a new bird dog.
[ترجمه گوگل]یک شکارچی مشتاق اردک برای یک سگ پرنده جدید در بازار بود
[ترجمه ترگمان]یک شکارچی مشتاق اردک برای یک سگ پرنده جدید در بازار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس