bite into


بریدن، فرورفتن در

انگلیسی به انگلیسی

• grip with the teeth into something

پیشنهاد کاربران

فرو رفتن؟
The air, biting into the dog's exhausted lungs, flashed full into the man's face
با دندان گاز گرفتن، با دندان فشار دادن/قطع کردن، مقدار چیزی را کم کردن/شدن به خصوص درمورد پول یا تورم و . . . ، انتقاد شدید کردن، با سرزنش و ملامت و انتقاد کسی را ناراحت کردن
شروع به خوردن غذا کردن

بپرس