blackboard

/ˈblækˌbɔːrd//ˈblækbɔːd/

معنی: تخته سیاه
معانی دیگر: (در کلاس درس) تخته سیاه (chalkboard هم می گویند)، تخته سیاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a smooth, hard, dark-colored panel, often made of slate and suitable for writing on with chalk; chalkboard.

جمله های نمونه

1. chalk scraping a blackboard makes my hair stand on end
گچ که بر تخته ی سیاه کشیده می شود موی بدنم را سیخ می کند.

2. the chalk rasped across the blackboard
گچ بر روی تخته سیاه صدای گوشخراشی ایجاد کرد.

3. the teacher leaned against the blackboard and the chalk rubbed off on his black jacket
معلم به تخته سیاه تکیه داد و گچ ها به کت سیاهش مالیده شد.

4. the teacher asked me to erase the blackboard
معلم از من خواست که تخته را پاک کنم.

5. they use chalk to write on a blackboard
با گچ روی تخته ی سیاه می نویسند.

6. the chalk made a screeching sound on the blackboard
گچ روی تخته سیاه صدای ناهنجاری کرد.

7. the teacher rubbed off the writing on the blackboard
معلم نوشته های روی تخته سیاه را پاک کرد.

8. i used to get flustered every time the teacher called me to the blackboard
هروقت معلم مرا پای تخته صدا می زد دستپاچه می شدم.

9. The man standing before the blackboard is our teacher of physics.
[ترجمه گوگل]مردی که جلوی تخته سیاه ایستاده معلم فیزیک ماست
[ترجمه ترگمان]مردی که جلوی تخته سیاه ایستاده بود معلم فیزیک ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He obliterated the blackboard before break.
[ترجمه گوگل]قبل از استراحت تخته سیاه را پاک کرد
[ترجمه ترگمان]قبل از استراحت تخته سیاه را از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The chalk jarred against the blackboard.
[ترجمه گوگل]گچ به تخته سیاه چسبید
[ترجمه ترگمان]گچ به تخته سیاه برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He drew a rectangle on the blackboard.
[ترجمه گوگل]روی تخته سیاه یک مستطیل کشید
[ترجمه ترگمان]روی تخته سیاه یک مستطیل کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She chalked out a design on the blackboard.
[ترجمه گوگل]او طرحی را روی تخته سیاه بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]او طرحی را روی تخته سیاه انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The man standing before the blackboard is our English teacher.
[ترجمه گوگل]مردی که جلوی تخته سیاه ایستاده معلم انگلیسی ماست
[ترجمه ترگمان]مردی که جلوی تخته سیاه ایستاده معلم انگلیسی ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The results were chalked up on the blackboard as soon as they came in.
[ترجمه گوگل]نتایج به محض ورود روی تخته سیاه نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]به محض ورود آن ها، تخته سیاه به محض ورود آن ها روی تخته سیاه پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Please copy down all the words on the blackboard.
[ترجمه گوگل]لطفا تمام کلمات روی تخته سیاه را کپی کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا تمام کلمات روی تخته سیاه را یادداشت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخته سیاه (اسم)
blackboard

انگلیسی به انگلیسی

• chalkboard, board with a smooth surface for writing on with chalk (generally used in classrooms)
a blackboard is a dark-coloured board which teachers write on with chalk.

پیشنهاد کاربران

blackboard ( n ) ( bl�kbɔrd ) ( chalkboard, tʃɔkbɔrd ) =a large board with a smooth black or dark green surface that teachers write on with a piece of chalk, e. g. to write on the blackboard.
blackboard
تخته سیاه
تخته ی گچ

بپرس