blackout

/ˈblæˌkɑːwt//ˈblækaʊt/

معنی: خمود، خاموشی، خاموش شدن چراغ ها، قطع کامل برق، خاموشی شهر، متبادل
معانی دیگر: خاموشی (در اثر کمبود برق یا اشکال فنی و غیره)، از یاد بردن چیز بخصوص، سانسور کردن، جلوگیری از پخش خبر درباره ی مورد بخصوصی، (تئاتر) خاموش کردن همه ی چراغ های تالار در پایان پرده یا نمایش، (خاموش کردن چراغ های شهر هنگام حمله ی هوایی) خاموشی شهر، شب خاموشی، از حال رفتن با بیهوشی یا نابینایی موقت، غش، (گیاه شناسی) بلوط سیاه (انواع بلوط های امریکای شمالی به ویژه quercus velutina)، 1- خط زدن، (مطالب نوشته شده را) سیاه کردن 2- تاریک کردن، (برق) دچار خاموشی کردن یا شدن 3- غش کردن، از حال رفتن 4- ازیاد بردن، خاموش شدن چراه ها، خاموشی شهر درحمله هوایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the extinguishing or hiding of all the lights of a city or region, as in a power failure or air raid.

(2) تعریف: loss of consciousness.
مشابه: faint

(3) تعریف: loss of memory, as from alcohol or drugs.

(4) تعریف: a cessation of operations of a communications medium.

- a television blackout
[ترجمه Mohsen] رفتن ( تصویر/نور ) تلوزیون
|
[ترجمه گوگل] خاموشی تلویزیون
[ترجمه ترگمان] خاموشی تلویزیونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to lose consciousness; faint.

جمله های نمونه

1. the government ordered a blackout on the news about the executions
دولت دستور داد اخبار مربوط به اعدام ها سانسور شود.

2. Journalists said there was a virtual news blackout about the rally.
[ترجمه گوگل]روزنامه‌نگاران می‌گویند خبری مجازی درباره این تجمع رخ داده است
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران گفتند که خاموشی واقعی خبری در مورد تظاهرات وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She had a blackout and couldn't remember anything about the accident.
[ترجمه محمد] یه فراموشی موقت بهش دست داده بود و نمی توانست چیزی درباره تصادف را به یاد بیاورد
|
[ترجمه گوگل]او خاموشی داشت و چیزی از تصادف به خاطر نمی آورد
[ترجمه ترگمان]او یک تاریکی داشت و چیزی در مورد تصادف به یاد نمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Indian government has imposed a news blackout in Srinigar.
[ترجمه گوگل]دولت هند خاموشی خبری را در سرینیگار اعمال کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت هند پخش اخبار را در Srinigar اعمال کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The president defended the news blackout, accusing the media of misinforming the people.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور از خاموشی خبری دفاع کرد و رسانه ها را به اطلاع رسانی نادرست به مردم متهم کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور از خاموشی این خبر دفاع کرد و رسانه ها را به misinforming مردم متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had had a blackout after the accident.
[ترجمه گوگل]او پس از تصادف دچار خاموشی شده بود
[ترجمه ترگمان] بعد از تصادف یه بی هوشی داشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was like the blackout, which Charles could suddenly remember with great clarity.
[ترجمه گوگل]مثل خاموشی بود که چارلز ناگهان توانست با وضوح زیادی به یاد بیاورد
[ترجمه ترگمان]مثل تاریکی بود که چارلز ناگهان با وضوح کامل به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The U. S. and Russia agreed to a news blackout for the remainder of the talks.
[ترجمه گوگل]آمریکا و روسیه با قطع خبری تا پایان مذاکرات موافقت کردند
[ترجمه ترگمان]U اس و روسیه بر سر خاموشی خبرها در پایان مذاکرات موافقت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Old blackout curtains staunch the break of day.
[ترجمه گوگل]پرده‌های قدیمی خاموشی، تعطیلات روز را حفظ می‌کنند
[ترجمه ترگمان]پرده تاریکی مثل شکستن روز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She had found a gap in the blackout material and had fixed her eye to it.
[ترجمه گوگل]او یک شکاف در مواد خاموشی پیدا کرده بود و چشمش را به آن دوخته بود
[ترجمه ترگمان]یک شکاف در ماده بی هوشی پیدا کرده بود و چشمانش را به آن دوخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is the third consecutive blackout for the Raiders and the eighth in their last 12 home games.
[ترجمه گوگل]این سومین خاموشی متوالی برای رایدرز و هشتمین خاموشی در 12 بازی اخیر خانگی آنهاست
[ترجمه ترگمان]این سومین خاموشی متوالی برای مهاجمان و هشتمین دوره بازی های خانگی آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Are they for domestic only, do they have blackout dates or require reservations weeks in advance?
[ترجمه گوگل]آیا آنها فقط برای داخلی هستند، آیا تاریخ خاموشی دارند یا نیاز به رزرو هفته ها قبل دارند؟
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها تنها برای مصارف خانگی هستند، آیا تاریخ های خاموشی دارند یا به چند هفته قبل نیاز دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Utility officials said the blackout was unrelated to small power failures in San Francisco neighborhoods Monday and Tuesday.
[ترجمه گوگل]مقامات خدمات برق گفتند که خاموشی ربطی به قطع برق کوچک در محله های سانفرانسیسکو در دوشنبه و سه شنبه ندارد
[ترجمه ترگمان]مقامات تاسیسات گفتند که این خاموشی به شکست های کوچک برق در محله های سان فرانسیسکو در روزه ای دوشنبه و سه شنبه ربطی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A strict blackout was imposed in Pyongyang, and the populace was crowded into underground shelters as air raid sirens wailed.
[ترجمه گوگل]خاموشی شدیدی در پیونگ یانگ اعمال شد و مردم در پناهگاه‌های زیرزمینی با ناله‌های آژیر حمله هوایی شلوغ شدند
[ترجمه ترگمان]خاموشی شدیدی در پیونگ یانگ اعمال شد و مردم به پناه گاه زیرزمینی پناه بردند که آژیر حمله هوایی به صدا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. With the Camp David news blackout still in force, there were again few details about the talks.
[ترجمه گوگل]با وجود قطعی خبری کمپ دیوید، باز هم جزئیات کمی در مورد مذاکرات وجود داشت
[ترجمه ترگمان]با خاموشی خبرها در کمپ دیوید، جزئیات کمی در مورد این مذاکرات وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Don't let work in other fields black out our central task.
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید کار در زمینه های دیگر وظیفه اصلی ما را سیاه کند
[ترجمه ترگمان]اجازه ندهید در زمینه های دیگر کار مرکزی ما را سیاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. You have to black out all the windows to develop films.
[ترجمه گوگل]برای توسعه فیلم باید تمام پنجره ها را سیاه کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید تمام پنجره ها را سیاه کنید تا فیلم ها را توسعه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. George saw the monitor black out and then a few words faded in.
[ترجمه گوگل]جورج دید که مانیتور سیاه شده است و سپس چند کلمه محو شد
[ترجمه ترگمان]جورج مونیتور را خاموش کرد و بعد چند کلمه ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The plane dived suddenly, causing the pilot to black out.
[ترجمه گوگل]هواپیما به طور ناگهانی شیرجه زد که باعث سیاه شدن خلبان شد
[ترجمه ترگمان]هواپیما ناگهان فرو رفت و خلبان بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. How had it gotten so black out?
[ترجمه گوگل]چطور اینقدر سیاه شده بود؟
[ترجمه ترگمان]چطور این قدر سیاه شده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Our evil plan is to black out an entire city.
[ترجمه گوگل]نقشه شیطانی ما سیاه کردن کل شهر است
[ترجمه ترگمان]نقشه شیطانی ما اینه که کل شهر رو سیاه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Dictators usually black out all criticism of the government.
[ترجمه گوگل]دیکتاتورها معمولاً همه انتقادات از دولت را سیاه می کنند
[ترجمه ترگمان]Dictators معمولا تمام انتقادها از دولت را سیاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. There may be a " black out " of radio signals over a large area for several hours.
[ترجمه گوگل]ممکن است سیگنال های رادیویی در یک منطقه بزرگ برای چندین ساعت "مشکوک" وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک \"سیاه\" از سیگنال های رادیویی در یک منطقه بزرگ به مدت چند ساعت وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Some of the stars black out from time to time.
[ترجمه گوگل]بعضی از ستاره ها هر از گاهی سیاه می شوند
[ترجمه ترگمان]بعضی از ستارگان گاه به گاه به رنگ سیاه درآمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Why did you black out last night?
[ترجمه گوگل]چرا دیشب رو سیاه کردی؟
[ترجمه ترگمان]چرا دیشب رفتی بیرون؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. During the war we had to black out all our windows.
[ترجمه گوگل]در طول جنگ مجبور شدیم تمام پنجره هایمان را سیاه کنیم
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ مجبور بودیم تمام پنجره ها را سیاه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Some stars of the constellation black out from time to time.
[ترجمه گوگل]بعضی از ستارگان صورت فلکی هر از گاهی سیاه می شوند
[ترجمه ترگمان]برخی از ستارگان صورت فلکی را گاه به گاه بیرون می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The was a black out in the city last night.
[ترجمه گوگل]دیشب یک تاریکی در شهر بود
[ترجمه ترگمان]دیشب یه سیاه پوست توی شهر بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The imperialists hoped to black out their radio transmission.
[ترجمه گوگل]امپریالیست ها امیدوار بودند که مخابره رادیویی خود را سیاه کنند
[ترجمه ترگمان]imperialists امیدوار بودند که پخش رادیویی خود را از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. The printer had better black out that word.
[ترجمه گوگل]چاپگر بهتر است این کلمه را سیاه کند
[ترجمه ترگمان]چاپ آن عبارت بهتر از آن بود که آن کلمه را به زبان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خمود (اسم)
decrement, remission, mollification, senility, blackout, assuagement, pacification, dying, extinction

خاموشی (اسم)
still, blackout, silence, extinction, quiescence, reticence, mum, quiescency, taciturnity

خاموش شدن چراغ ها (اسم)
blackout

قطع کامل برق (اسم)
blackout

خاموشی شهر (اسم)
blackout

متبادل (صفت)
alternate, alternative, blackout, interchangeable, variant

تخصصی

[کامپیوتر] خاموشی ؛ قطع برق
[برق و الکترونیک] خاموشی وضعیت ولتاژ صفر روی خطوط تغذیه 120/240 VAC به دلیل نقص فنی یا خاموشی عمدی شبکه ی تولید و / یا تجهیزات انتقال .
[زمین شناسی] خاموش شدن چراغ ها، خاموشی شهر قطع و خاموشى طولانى و کوتاه مدت فرستنده هاى رادیویى ومخابراتى وسیستم هاى رادارى پس از انفجار هسته اى در جو زمین ودرناحیه اى وسیع، در این گونه انفجارها، طول موج وانتشار فرکانس هاى بالا بسیار حساس هستند.
[سینما] تیره ساز

انگلیسی به انگلیسی

• act of turning off all the lights; power failure; loss of consciousness
a blackout during a war is a period of time in which a place is made dark for safety reasons.
a news blackout is a temporary stopping of news from being printed or broadcast, usually for political reasons.
a power blackout is a temporary cutting off of the electricity supply to a place.
if you have a blackout, you temporarily lose consciousness.
act of turning off all the lights; power failure; loss of consciousness
lose consciousness; lose memory temporarily; suppress a memory from conscious acknowledgment; turn off all the lights on a stage; cause an electrical power failure

پیشنهاد کاربران

سیاه مست
1 -
a short period of time when you are not conscious
یک دوره کوتاه زمانی که شخص هوشیار نیست، عدم هوشیاری ( با بیهوشی فرق دارد )
He suffers from Parkinson’s disease and has occasionally experienced blackouts
...
[مشاهده متن کامل]

2 -
a period of time when electric power has failed, causing a loss of lights
یک دوره زمانی که برق از کار افتاده و باعث خاموشی می شود، خاموشی، برق رفتگی
A blackout ended the game early
3 -
a time when all lights must be hidden by law, or when there is no light or power because of an electricity failure
زمانی که همه چراغ ها باید طبق قانون خاموش شوند، یا زمانی که به دلیل اشکال فنی، نور یا برق وجود ندارد.
ساعت خاموشی ( در زمان جنگ، در پادگان ها و. . . )
wartime blackouts
Power lines were blown down and we had a blackout of several hours
4 -
the action taken to make certain that information about something is not reported to the public
اقدامی که برای اطمینان از عدم انتشار اطلاعات در مورد موضوعی برای افکار عموم انجام می شود
سانسور خبری
a news blackout

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/blackout
بیهوشی موقتی
Blackout windows یعنی پنجره هایی که پرده ضخیم معروف به بلک اوت دارن و نور رو کامل می گیرن
معنای این کلمه با بی هوش شدن یا غش کردن متفاوت است و به حالتی اطلاق می شود که شخص خودآگاهی خود را به صورت موقت از دست می دهد. حالتی شبیه به خواب گردی یعنی شخص به هوش است ولی از خودش خبر ندارد.
سانسور رسانه ای
ناگهانی از هوش رفتن
بستن
Blackout windows بستن پنجره ها
از حال رفتن، از هوش رفتن
وقتی از حال میری و همه چی برات تیره و تار میشه
مثال:
he can't drive beacause he suffers from blackout
او نمی تواند رانندگی کند زیرا مشکل از حال رفتگی و غش دارد.
قطعی برق
غش کردن
سیاهی رفتن
چشم خاموشی
۱ - فراموشی موقتی یا منگی ناشی از مستی
A sudden unconsciousness in drunk people
A sense of memory loss while intoxicated

۲ - خاموشی ناشی از قطعی برق ( معمولا سراسری )
A darkness out of a failure in electricity power
...
[مشاهده متن کامل]

۳ - زمان خاموشی سراسری در هنگام حملات هوایی
A state of darkness by law as a precaution against air raids
۴ - سانسور خبری
censorship of news : media blackout
Press blavkout: printed media censorship

به سیاهی یا تاریکی مطلق رفتن دید در خلبانی به علت نیروی جی وارده در پرواز ( اصطلاح بسیار مرسوم در خلبانی ، بالاخص در خلبانان هواپیما های جنگنده )
معنیه خاموشی میده خاموشی از طریق برق رفتگی
برق رفته
light out
غش کردن
قطع ( کامل ) برق،
خاموشی
Massive blackouts have hit Iran. The government is blaming bitcoin mining
@Washington Post. com
۱. قطعی برق
۲. از هوش رفتن، قش کردن
سانسور کردن خبر ، خاموش شدن شهر
سیاهی رفتن چشم
بنام خدا
با سلام، یعنی قطع برق.
با تشکر.
اختلال روانی
قطع کابل برق
فراموشی
ناگهانی از هوش رفتن
To suddenly become unconscious
حقوق:فراموشی موقت
به صورت موقتط چیزی را فراموش کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس